داستان سکسی تقدیم به شما
سلام دوستان عزیز
اسم من بهزاده اهل یکی از شهرستان های اذری هستم شهرستان ش
من پسری هستم 25ساله قدم۱۸۲وزنم۷۴می باشد خیلی خوشکل خوش هیکلم اما زن دایی من یه زن ۳۸ساله هست اما خوب مونده باسینه و کون گنده خیلیم سکسیه ما همسایه هستیم دیوار به دیوار موقعی که زن دایم تو حیاط کار می کرد یا حیاط را می شوست دید می زدم کون گندشو وواقعا عشق شدم خیلی دوستش داشتم تا این که یه روز جرات کردم بهش اس دادم با اسم یکی دیگه از ترسم خودم را معرفی نکردم بعد کلی خواهشا التماس جورش کردم که بهام فقط دوست باشه تا یه مدت فقط بهاش با پیام در ارتباط بودم دیگه کمکم بهم عادت کرده بود که یه روز گفت دلم تنگه می خواهم بهام حرف بزنیم منم قبول نکردم واون به شدت اصرار می کرد تا این که بهم شک کرد وگفت باید صداتو بشنوم منم گفتم اگه صدامو بشنوی اشنا باشم به کسی نمی گی گفت باشه منم گفتم قسم بخور وقسم خورد که من گفتم بهزادم اول که فهمید تحدیدم کرد که به داییم میگه کلی التماس قبول کرد که به کسی نگه ومنم به کسی نگم وحق زنگ زدن وپیام دادن ندارم منم قبول کردم
بعد یه هفته دیدم پیام داده نوشته دلتنگتم منم برگشتم بهش پیام دادم بزنگم گفت بزنگ
بهش زنگ زدم کلی اخلاقش عوض شده بود گفت بیا خونمون دایی رفته جایی منم رفتم دیدم داره نهار می گذارد رفتم نشستم گفتم بیا کنارم بشین گفت زود صبر کن نهار بخورم بعد کلی حرف می زنیم
بعد نهار رفت یه شلوارک تنگ یه تی شرت پوشید امد کنارم نشست گفت چرا بهام ایت کار را کردی هدفت چی بود گفتم فقط دوستت داشتم گفت از کجام گفتم از همه جات گفت مثلا از کجام گفتم بماند گفت نه دوست دارم روت باز بشه گفت بگو گفتم از چشات گفت بعد گفتم از لبات لپات مه مه هات مه مه هارا یواش گفتم گفت کجا اخری چی بود گفتم سینه هات خیلی خجالت کشیدم من را کشید به بغلش بوسم کرد گفت دوست داری لب بگیری سرم را به نشانه تایید اوردم پایین لبای داغش را گذاشت رولبام بعد یه کمی خوردن لبام گفت بعد از کجام دوستت داری. دیگه روم باز شده بود گفتم کوست وکونت گفت بیشتر از کدومش گفتم کون گفت انتظار نداری که از کون بکنی گفتم چرا می خواهم از کون بکنمت گفت نه فقط از کوس من خیلی اصرار کردم قبول نکرد منم ناچارا گفتم باشه گفتم حالا بکنم گفت نه داییت دیگه کمکم می رسد گفت برو یه وقت دیگه منم ازش چندتا بوس گرفتم رفتم
شب همش به فکرش بودم که دوسه روز بعد بهم اس داد نهار تنهام منم گفتم پس می ایم رفتم خوبه به عشقم می رسم ساعت حدودای یک بود که رفتم دیدم یه دست لباس تنگ سفید یه عالمه ارایش کرده سفره را پهن کرده نشستم نهار خوردم نگذاشتم سفر را جمع کنه دستش را گرفتم بردم تو اتاق مثل ماه شده بود خیلی ناز شده بود اول ازش لب گرفتم با دستامم مه مه ها شو دست کاری می کردم گفت لختت کنم گفتم بکن لخت لختم کردوقتی کیرم را دید گفت این چه گفتم کیر دیگه گفت چرا این قدر بزرگه گفتم حالا گفت واقعا چه کار کردی گفتم بماند بعد می گم گفت لختم می کنی گفتم چشم لختش کردم سه کوس تپل خوشکل سفید سفید دیگه حشری حشری شدم درازش کردم رفتم روش ازش لب می گرفتم لباشو می خوردم بعد گفتم زبونتو بده بیرون داد بیرون زبونشم خوردم بعد رفتم سراغ گردنش گردنش را می خوردم گاز می گرفتم لیس می زدم اونم اه اف رفته بود به هوا خیلی رو گردنش حساس بود بعد رفتم سراغ لاله گوششاش هم خوردم هم زمان هم با دستم سینه هاشو می مالوندم بعد بهش گفتم دراز می کشم تو بیا روم من کوست را بخورم تو هم کیرم را ساک بزن قبول کرد روم چهار پایی بایستاده بود داشت کیرم را می خوردم منم کوسش را لیس می زدم من با زبونم با چوچولش بازی می کردم زبونمو می انداختم تو سوراخ کوسش بعد به شدت با زبونم چوچولش بازی می کردم که یه دفعی نفساش تند تند شدمنم بیشتر کردم یه اه بلدی کشید ارضا شد منم همچنان می خوردم اونم پاهاشو سفت کرده بود سرمنم وسط پاهاش بو من هی می خوردم اونم بد تر فشار می داد اخری داد عمیقی کشید التماس کرده بسه بیا بکنم منم ولش کردم بعد رو پشت گفتم دراز بکش کشید زیر کونش بالشی گذاشتم که کوسش بیاد بالا بهتر بکنم گفت بیا عزیزم منم کیر کلفتمو با فشار انداختم تو دادی کشید گفت احمق یواش منم گفتم ببخش خیلی کوس تنگ داغی داشت داشتم یواش یواش تلمه می زدم دیگه داشت درد بهش حال می شود هی می گفت بکن شدید منم باهر چه شدت می کردمش دوباره اه اف می کرد کمکم اه اه شده بود داد تا این که دوباره ارضا شد منم داشتم ارضا می شدم که بهش گفتم چه کار کنم گفت بریز دهنم منم درش اوردم یه کمی ساک زد کله ابم رفت تو دهنش وبی حال هر دوتامون دراز کشیدیم بعد مدتی پاشدیم لباساونو بر داشتیم رفتیم حموم تو حموما گفتم بهت لز بدم گفت اره اون زیر دوش وایستاده بود منم زانوزدم بودم پیشش کوسش را لیس می زدم که دوباره ارضا شد دوش گرفتیم امدیم نشستیم که چای اورد نشست گفت چرا کیرت این قدر بزرگ گفتم یه جور دستگاه امده از اون دستگاه دارم کیرم را بزرگ می کند .ب
ببخشید اگه غلط املایی اما واقعی واقعی بود
نوشته: بهزاد

نوشته های مرتبط:
بهزاد
ماجرای من و بهزاد خوشگله
عشق اول بهزاد
من و عشقم بهزاد (۱)
بهزاد و مهسا
اولین جلق بهزاد
کردن زندایی مهسا
قهر کردن زنم و پادرمیانی خاله و زندایی کون گنده اش
کردن زندایی در حمام
از انگشت کردن اشتباهی تا کردن خواهر زنم
اندر حکایت کردن زنهای شوهردار و کردن یکی از چادریهاش
زندایی عشق اول (۱)
فرشاد و زندایی (۱)
اولین و آخرین عشق: زندایی …
زندایی شادی سکسی خودم
زندایی لیلا زنم‌ شد (۱)
زندایی مدل میشی؟
زندایی، توروخدا (۱)
سکس باور نکردنی با زندایی
برده زندایی (۴)
برده زندایی (۳)
سکس امیر با زندایی
یک شب در خانه زندایی
برده زندایی (۱)
سکس نطلبیده با زندایی
کمی دقت به زندایی (۲)
کمی دقت به زندایی (۱)
زندایی پگاه
خاطره ای دیگه با زندایی لادن جانم
سهراب و زندایی غمگین
زندایی زیبا
زندایی مومن
زندایی مونا
زنداییِ بهترین رفیقم
به من نگو زندایی
سکس با زندایی الهام
زندایی مریم کون تپلی
زندایی جیگر (۱)
فریده زندایی جنده (۱)
سکس با زندایی فاطمه
بوی زندایی
داستان من و زندایی شیرین
سکس با زندایی نرگس
زندایی سوژه جلق من
زندایی سفید
سکس من با زندایی بیوه ام
ماساژور زندایی
رضا و زندایی قسمت (۱)
سودابه زندایی مهربونم
سکس با زندایی رویا
سکس با زندایی جون
کل کل با زندایی
حسرت زندایی که نتونستم بکنمش
آشنایی غلط، زندایی بامرام
زندایی عصبانی
کون زندایی چادری
آرزوی دست یافته: زندایی سن بالا
سکس خشن با زندایی چادری حشری
حموم با زندایی
پماد کمردرد زندایی
علی و زندایی
زندایی پروین
سكس با زندایی مهین
زندایی مجبور شد بده
زندایی ناز و خوشگل
خاطره ی مفصل زندایی تو عید (۳ و پایانی)
مرتضی و زندایی
تمام فکرم زندایی م بود
دید زدن مفصل زندایی تو عید
مجید و زندایی شقایق تو پارک
گاییدن زندایی چادری سفید حشری
سینا و زندایی حشری
سکس با زندایی جونم
از فکر تا واقعیت با زندایی
سکس باعشقم زندایی سمانه
پاهای زندایی خدیجه ام
لز ستاره با زندایی (۲)
لز ستاره با زندایی
حس خوب یا بد به زندایی ….؟
عشق و حال ندا و زندایی
زندایی سفید و تپل
زندایی آرایشگر و موم انداختن بدنم شب عروسی
زندایی زهره
من و زندایی مریم
من و زندایی فاطی
شایان و زندایی
از دید زدن زندایی تا کون دادنم
امیر و زندایی
سکس با زندایی الهام و دخترخاله اش
زندایی جووون
سکس لذت بخش با زندایی
چاقال زندایی خوشگله شدم
میترا زندایی سکسی
سکس با مریم زندایی سابقم
امیر محمد و پاهای زندایی
مریم زندایی سابقم
عشقبازی علی با زندایی راحله
هدایای زندایی دوست داشتنی من
از اس اس ام بازی تا سکس با زندایی
متین و زندایی
من و زندایی سمانه
زندایی این دفعه رو شانس آوردی
16 سالگی و زندایی
سکس با زندایی هات
هم زندایی هم دختر عمو (3)
دستگاه فیزوتراپی گذاشتن رو کمر زندایی
بهترین زندایی دنیا
زندایی رو حامله کردم
ماجرای من با زندایی
سکس با زندایی در مسکن مهر
لیسیدن پای زندایی
هیپنوتیزم زندایی
جواد و زندایی خپل
من و زندایی صدف
زندایی خوش هیکل
قالی شویی با زندایی فریبا
شب با دختر دایی، صبح با زندایی
لیسیدن زندایی لیلا جیگر
سکس با زندایی مهری
زندایی مریم
من و زندایی در سفر شاهرود
زندایی گل من
پاهای زندایی نسرین
زندایی مطلقه من
سکس با زندایی مینا
پاهای زندایی ام
زندایی سمج من
زندایی توپ
بهترین زندایی
دوربین زندایی
کمردرد زندایی
آرزوی زندایی
زندایی زینب
مرز زندایی , سرزمین مامان
زندایی , هم درد و هم درمان
سکس من با زندایی و دختر دایی
زندایی مجید قسمت اول
زندایی مجید قسمت دوم
به دوشرط .. زندایی !
گناه داره زندایی 3 (قسمت آخر )
من و مامان و زندایی 7
من ومامان و زندایی 1
من و مامان و زندایی 5
من و مامان و زندایی 10
من , مامان و زندایی 3
من و مامان و زندایی 17
من و مامان و زندایی 13
گناه داره زندایی 2
گناه داره زندایی 1
من و مامان و زندایی 8

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *