این داستان تقدیم به شما

تازه لاین باب شده بود و من تو یه گروه چت بودم . با یه خانم که البته عکس هم نداشت چت میکردیم تو گروه
هر چند بچه ها معتقد بودن پسره ولی من باهاش رفتم خصوصی و کمی چت کردم و ازش عکس خواستم .اولش قبول نکرد ولی اصرار که کردم فرستاد بی نهایت خوشگل بود و گفت چهل سالمه با یه حساب سر انگشتی هفت هشت سالی ازم بزرگتر بود ولی برام مهم نبود چون جذاب به نظر میرسید. چند روزی باهاش چت کردم و به مشروب دعوتش کردم با خودم گفتم اگه قبول کنه بیاد باهام مشروب بخوره پس کردنش هم کار سختی نیست.
دعوتمو پذیرفت و قرار گذاشتیم از اونجایی که کارم ساخت و سازه واحد خالی داشتم بردمش داخل و چند تا زیر اندازکه از قبل تهیه کرده بودم و انداختم زیرمون و مشغول صحبت شدیم…
 
در ویسکی رو باز کردم و یکم ریختم از خوردنش معلوم بود زیاد خورده .
روسریش سرش بود نزدیکش شدم و روسریشو باز کردم و شروع کردم گردنشو مالیدن
دیدم مشکلی نیست یه بوس کردم و لبمو بردم نزدیک لبش و خوابوندمش.
دیگه مستی مشروب و مستی بدن زیباش دیوونم کرده بود افتادم روش در عرض چند ثانیه پیرهنشو دادم بالا و سوتینشو کنار زدم و شروع کردم خوردنه سینه هاش.
میترسیدم پشیمون بشه چون تازه اولین جلسه بود که منو میدید به همین خاطر سریع شلوارشو کشیدم پایین پاهاش واقعا جذاب بود شورتشو پایین کشیدمو و از شدت شهوت شروع کردم لیس زدن کوسش ولی هر چی خوردم خیس نشد هنوزم علتشو نمیدونم.
بعد از کمی لیس زدن دیگه خیالم راحت بود که واسه خودمه پس اروم بلندش کردم تی شرتشو در اوردم و سوتینشو باز کردم و شلوار و شورتشو کامل در اوردم
خودمم لخت کردم و کاندوم رو که از قبل تهیه کرده بودم زدم به کیرم یه کم اب دهنمو زدم بهش و کردم تو کوسش .
ویسکی یکم بی حسم کرده بود و کاندوم هم کمی بیشترش کرده بود
نزدیکه بیست دقیقه به پوزیشن های مختلف کردم و خوابیدم که بشینه روش دیدم گفت من اینجوری خوشم نمیاد.
کاندوم رو در اورد و نشست رو کیرم…

 
البته منم دوست داشتم یکم رو کیرم بالا پایین شد و من دوباره خوابوندمش و شروع کردم کردن گفتم ابمو کجا بریزم .
گفت بریز توش من لوله هامو بستم
منم از خدا خواسته ابمو خالی کردم تو کوس نازش
این اولین و در حال حاضر اخرین باریه که ابمو تو کوس میریزم به غیر از یه باری که تو کون زنم خالی کردم.
بعد از سکس گفت که شوهر داره و منم که عاشق سکس با زنای شوهر دار. خلاصه جنده خودم شده دیگه

 
 
نوشته: تیزقلی خان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *