این داستان تقدیم به شما
سلام.
اسم من مهیاست هیکلم خیلی سکسیه و امسال دانشگاهی داخل تهران قبول شدم.همیشه به خودم میگفتم دانشگاه که قبول شم حتما اگر موقعیتش پیش بیاد سکس میکنم چون به شدت هاتمو این گرم بودن پدرمو در اوورده.داخل نت با یه آقایی آشنا شدم که از سرد بودن خانومش ناراحت بودو میگف من هر روز به سکس نیاز دارم و بهم پیشنهاد سکس داد.منم از خدا خواسته! خونشم نزدیک دانشگاه بود ولی قطعی بهش بله رو ندادم چون بخاطر متاهل بودنش یکم عذاب وجدان داشتم …
روزش که رسید تصمیم گرفتم نرم.ولی همش بهم پیام میداد که من منتطرم منم گفتم باشه میرم ولی فقط بهش سر میزنمو کاری نمیکنم که تحریک شه تا فقط به حرفی که زدم عمل کرده باشم.از دانشگاه یه اسنپ گرفتمو رفتم خونش.اولش یکم ترسیده بودم.رفتم تو اومد دم در استقبالم و حسابی بغلم کردو صورتمو بوسید منم خجالت کشیده بودم.مانتو و مقنعمو در نیوورده نشستم روی مبلو رف برام چایی اوورد یکم خوردمو گف بیا پیش من بشین اگه نمیای خودم بیام.اومد سمتمو شروع کرد خوردن لبام منم همراهی کردم ولی هنوز دو دل بودم.همزمان که لبامو میخورد شروع کرد از روی مانتو سینه هامو مالیدن من سست شدم گف بریم اتاق گفتم بریم.
رفتیم لباساشو در اوورد و پیرهنتو مانتوی منو.سوتینمم داد بالا شروع کرد سینه هامو خوردن.عالی میخورد هیچ وقت یادم نمیره.اصرار کرد باید شلوارتو دراری منم در اووردمو اومد روم یکم کیرشو مالید به کسم.بعدش گف من میخوابم تو بیا ساک بزن.منم عاشق ساک زدنم و با اینکه عملا تجربه خاصی نداشتم تا جایی که تونستم براش عالی ساک زدم اونم چشاشو بسته بودو حال میکرد.بعدش باز اومد رومو کیرشو مالید به کسم.میخواس از کونم ترتیبمو بده که هر چقد سعی کرد حتی سر کیرش نرف تو از بس کونم تنگ بود.بعدش به لاپایی رضایت داد اومد رومو کلی با کیرش زد به کسم منم صدام رفته بود بالا و سینه هام از شدت ضربه میلرزید کیرشو مالیدم به کسمو آبم اومد اونم کیرشو با آبم خیس کردو داد بخورم بازم براش ساک زدم.اومد رومو آبشو ریخت رو سینم.
خیلی خوش گذش.
نوشته: مهیا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید