داستان سکسی تقدیم به شما

به عنوان شوخی طوری که اون متوجه شه و به دل نگیره گوششو کشیدم و گفتم دختره دیوونه آخه من دو تا خواهر و خاله تو چیکار کنم . -دخترا که حرفی ندارن و اصل به خاله ام چه ربطی داره . چشمش کور دندش نرم می خواست نیاد اینجا . مگه اون اختیار دار اینه که پدر می خواد پیش دخترش بخوابه ;/; ..تازه نذاشت کارگر خونه هم خوب کاراشو انجام بده زود اونو فرستاد بره .  وقت خواب شده بود . نورا رفت و یکی از لباسای شیک مهمونی رو تنش کرد که یه جوراب شلواری سفید و خوشگل هم قسمتهای لخت پاشو تا قسمتی از پاشو پوشش می داد  که ازچشم مهشید دور نمونده بود . -بابا بریم که باید برام قصه بگی . -مهشید هم یه دستی به سر و صورتش کشیده بود انگار اون ونورا مثل دو تا رقیب عشقی عمل می کردند ولی در مورد خواهر زنم همچین تصوری نداشتم . اون اصلا تو این خطها نبود .. -نورا جان بابات می خواد بخوابه . اون باید صبح بره سر کار و تو هم به درس و مدرسه ات برسی . نورا از خشم به خودش می پیچید . نفسهاشو تند تر کرده بود . چشاشو داشت در می آورد و با همون حالت دخترونه اش حس کردم که  تا دوثانیه دیگه می خواد فحش از دهنش در بیاد و نثار خاله جونش کنه . قبل از این که گند کار در بیاد فوری لب باز کرده وگفتم مهشید جون درسای نورا یه خورده سنگین شده و الان هم در شرایطیه که باید هواشو بیشتر داشت . -خب منم می تونم این کارو انجام بدم .  یه چشمکی به مهشید زدم که مثلا فعلا ولش کن . نمی دونم چرا از این چشمک من خوشش اومد و با یه لبخندی صحنه رو ترک کرد اون دو تا دخترمو بوسیدم و اونا با خاله شون رفتند .. وقتی رفتیم تو اتاقمون نورا درو از داخل قفل کرد ..-عزیزم چرا این کارو می کنی . ما مگه میخواهیم کار خلافی انجام بدیم . خندید و گفت خلاف که نه . بابایی تو یه مردی شاید بخوای که راحت بخوابی و یه سری لباساتو در آری چرا این خاله فضول باید بیاد تو رو ببینه . -نورا خیلی سر به سر خاله میذاری . یه بچه باید احترام بزرگتراشو نگه داشته باشه . -بابا من بچه نیستم . بزرگ شدم . پریودمیشم . چند بار بهت بگن من بچه نیستم . -خب حالا چرا می زنی . من که حرف بدی بهت نزدم . -الان بین من و خاله هیچ فرقی نیست . من اجازه نمیدم هر غلطی که دلش خواست بکنه و تو رو از من بگیره . -نورا جان چته تو . چرا این قدر عصبی هستی . تو که هنوز سردو گرم روزگارو نچشیدی این جوری هستی وای به این که فردا بخوای بری تو جامعه -بابا چی از این بالاتر که  اول نوجوونی ام مامانمو از دست دادم .. -خواهش می کنم یادم نیار نمی خوام موقع خواب دوباره چشامونواشک آلود و دلمونو پر غم کنی . حالا بهم بگو این چه لباسیه که وقت خواب پوشیدی . میخوای با همین بخوابی ;/; –نه بابا من می خواستم خودمو واسه تو خوشگل کنم . ببین من خانو م شدم و از اونی که امروز همش می رفته جلو آینه خیلی ناز ترم . -نورا تو که خودت خوب می دونی من دخترامو از همه دنیا بیشتر دوست دارم .. -حالا کدومو بیشتر دوست داری ;/; -این سوالت غلطه . خودت اگه یه روزی مادر شی متوجه می شی که اگه کسی این سوالو ازت بکنه نمی تونی جواب بدی . اگه ته دلت هم یکی رو دوست داشته باشی حتی به اونم نباید بگی -حالا بابا یواشکی به من بگو کی رو بیشتر دوست داری . من به کسی نمیگم . سکوت کرده و گفت من خودم می دونم که منو بیشتر دوست داری . لباس روشو در آورد و با یه لباس زیر ساده دخترونه که سینه هاشو بیرون انداخته بود و با جوراب شلواریش رو تخت دراز کشیده و جوراب بلندش تا نصفه کونش می رسید و شورت نازکش هم که بالاتر قرار داشت . دوباره داشت منو وسوسه می کرد بر شیطون لعنت . -بابا دیشب خیلی بهم مزه داد . تو خیلی زود از پیشم رفتی . باید بیشتر بهم حال می دادی . -عزیزم این حرفا رو از کجا یاد می گیری . چند بار بهت گفتم که این حرفای لاتی رو بذار کنار .. اونو فرستادم مثلا مدرسه کلاس بالا . انگار دخترایی که در رفاه بیشترن و همه امکانات و اینترنت در اختیارشونه راحت میرن به انواع سایتهای سکسی و این جور چیزا سر می زنن و دیگه مثل گذشته نیست که بگیم چون این مدرسه بچه های دکتر مهندس و وکیل و وزرا درش درس می خونن سطح فرهنگ و کلاسش بالاست .. نورا هم نیاز به این داشت که مراقبش باشم . دخترم دگمه های بلوزمو باز کرد و نذاشت که پیژامه پام باشه . -بابا حالا این جوری راحت تری . -عزیزم چرا جورابتو در نمیاری -نیما جونم فکر نمی کنی این جوری قشنگ تر باشه ;/; -آخه گرمت میشه .. -بابا .. فوت جابه .. نفهمیدم چی داره میگه ولی خیلی به اندامش میومد . دوست داشتم پاهاشو ببوسم و دستمو بکشم رو کون دخترونه اش . از بالای کونش تا پنجه های پاشو فوت می کردم . -بابا خیلی خوشم میاد واسه چی داری از این کارا می کنی ;/; -مگه خودت نگفتی که جورابتو فوت کنم .. -بابا فوت جاب .. فیتیش …. هیچی اصلا ولش .. یه پاشو داد هوا و گذاشت رو سرم و منم حس کردم که از بوییدن و بوسیدن اون قسمت لذت می برم . -نورا از این کارم خوشت میاد ;/; -آره پدرم خیلی . زبونتو بکش رو ش .. -اگه زود می خوابی و با این کارم خوابت می گیره این کارو انجام بدم . -تو حالا انجامش بده قول میدم امشب بخوابم . … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

نوشته های مرتبط:
بابا تقسیم بر سه 84
بابا تقسیم بر سه 48
بابا تقسیم بر سه 2
بابا تقسیم بر سه 47
بابا تقسیم بر سه 49
بابا تقسیم بر سه 14
بابا تقسیم بر سه 25
بابا تقسیم بر سه 12
بابا تقسیم بر سه 20
بابا تقسیم بر سه 21
بابا تقسیم بر سه 66
بابا تقسیم بر سه 28
بابا تقسیم بر سه 27
بابا تقسیم برسه 26
بابا تقسیم بر سه 9
بابا تقسیم برسه 17
بابا تقسیم بر سه 13
بابا تقسیم بر سه 8
بابا تقسیم بر سه 11
بابا تقسیم بر سه 3
بابا تقسیم بر سه 5
بابا تقسیم برسه 22
بابا تقسیم بر سه 37
بابا تقسیم بر سه 19
بابا تقسیم بر سه 30
بابا تقسیم بر سه 38
بابا تقسیم بر سه 42
بابا تقسیم بر سه 44
بابا تقسیم بر سه 61
بابا تقسیم بر سه 23
بابا تقسیم بر سه 53
بابا تقسیم بر سه 10
بابا تقسیم بر سه 55
بابا تقسیم بر سه 16
بابا تقسیم بر سه 6
بابا تقسیم بر سه 29
بابا تقسیم بر سه 86
بابا تقسیم بر سه 65
بابا تقسیم بر سه 99
بابا تقسیم بر سه 69
بابا تقسیم برسه 52
بابا تقسیم بر سه 59
بابا تقسیم بر سه 24
بابا تقسیم بر سه 64
بابا تقسیم بر سه 54
بابا تقسیم بر سه 18
بابا تقسیم بر سه 60
بابا تقسیم بر سه 98
بابا تقسیم بر سه 4
بابا تقسیم بر سه 62
بابا تقسیم بر سه 70
بابا تقسیم بر سه 81
بابا تقسیم بر سه 75
بابا تقسیم بر سه 40
بابا تقسیم بر سه 32
بابا تقسیم بر سه 34
بابا تقسیم بر سه 7
بابا تقسیم بر سه 31
بابا تقسیم برسه 46
بابا تقسیم بر سه 43
بابا تقسیم بر سه39
بابا تقسیم بر سه 51
بابا تقسیم بر سه 35
بابا تقسیم بر سه 90
بابا تقسیم بر سه 56
بابا تقسیم بر سه 63
بابا تقسیم بر سه 58
بابا تقسیم بر سه 100
بابا تقسیم بر سه 78
بابا تقسیم بر سه 36
بابا تقسیم بر سه 80
بابا تقسیم بر سه 73
بابا تقسیم بر سه 45
بابا تقسیم بر سه 97
بابا تقسیم بر سه 76
بابا تقسیم بر سه 33
بابا تقسیم بر سه 77
بابا تقسیم بر سه 50
بابا تقسیم بر سه 93
بابا تقسیم بر سه 96
بابا تقسیم بر سه 79
بابا تقسیم بر سه 83
بابا تقسیم بر سه 67
بابا تقسیم بر سه 87
بابا تقسیم بر سه 91
بابا تقسیم بر سه 92
بابا تقسیم بر سه 68
بابا تقسیم بر سه 72
بابا تقسیم برسه 1
بابا تقسیم بر سه 74
بابا تقسیم بر سه 41
بابا تقسیم بر سه 57
بابا تقسیم بر سه 95
بابا تقسیم بر سه 71
بابا تقسیم بر سه 94
بابا تقسیم بر سه 82
بابا تقسیم بر سه 85
بابا تقسیم بر سه 88
ریحانه و تقسیم کیر
مامان تقسیم برسه 92(قسمت آخر)
مامان تقسیم بر سه 11
مامان تقسیم بر سه 3
مامان تقسیم بر سه 1
مامان تقسیم بر سه 69
مامان تقسیم بر سه 8
مامان تقسیم بر سه 4
مامان تقسیم بر سه 60
مامان تقسیم بر سه 14
مامان تقسیم بر سه 21
مامان تقسیم بر سه 22
مامان تقسیم بر سه 30
مامان تقسیم بر سه 70
مامان تقسیم بر سه 34
مامان تقسیم بر سه 57
مامان تقسیم بر سه 27
مامان تقسیم بر سه 36
مامان تقسیم بر سه 16
مامان تقسیم بر سه 19
مامان تقسیم بر سه 62
مامان تقسیم بر سه 58
مامان تقسیم بر سه 2
مامان تقسیم بر سه 55
مامان تقسیم بر سه 38
مامان تقسیم بر سه 37
مامان تقسیم بر سه 35
مامان تقسیم بر سه 23
مامان تقسیم برسه 18
مامان تقسیم بر سه 67
مامان تقسیم بر سه 53
مامان تقسیم بر سه 54
مامان تقسیم بر سه 43
مامان تقسیم بر سه 65
مامان تقسیم بر سه 89
مامان تقسیم بر سه 39
مامان تقسیم بر سه 31
مامان تقسیم بر سه 49
مامان تقسیم بر سه 76
مامان تقسیم بر سه 78
مامان تقسیم بر سه 72
مامان تقسیم بر سه 51
مامان تقسیم بر سه 82
مامان تقسیم بر سه 85
مامان تقسیم بر سه 44
مامان تقسیم بر سه 75
مامان تقسیم بر سه 74
مامان تقسیم بر سه 79
یابا تقسیم بر سه 89
مامان تقسیم بر سه 81
مامان تقسیم بر سه 24
مامان تقسیم بر سه 77

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *