این داستان تقدیم به شما
زبونش رو روی کسم بالا پایین میکرد و فرو میکرد داخل و به سقف کسم ضربه وارد میکرد دیوانه وار آاااااه و ناله میکردم و به ملافه ی روی تخت چنگ میزدم ناله هام اتاق رو پر کرده بود برای دومین بار ارضا شدم و نالیدم : سامان کافیه کیرت رو میخوام …
چوچوله ام بین لبهاش گرفت و شروع به مکیدن کرد نالیدم : ساااااااماااااان
سامان بی توجه به ناله هام مشغول لیسیدن کسم بود
دستم رو به سرش رسوندم و سعی کردم بالا بکشمش داشت بالای چوچولمو میمکید و منو به مرز انفجار میرسوند دلم کیر میخواست داد زدم : ساماااان جونه اون زنه جندت بیا بکن کیرررر میخوام
وحشی شد اومد بالا سینه هام رو گرفت دهنش و گفت : چی .. کیر میخوای فکر میکنی مفتی بهت کیر میدم واسم ساک بزن
رفتم پایین پاهاش و کیری که عاشقانه میپرستیدم و گذاشتم دهنم حسابی لیس زدم و کردم دهنم حسابی ساک زدم کیرش تا حلقم میرسید و باعث میشد عق بزنم میدونستم همین عق زدن دیوونه ترش میکنه کیرش رو حسابی میمکیدم گفت : افسان پدرمو در اوردی دختر !
تخمشرو اروم لیس زدم و مکیدم گفت : افسان بیا بکنمت تا زنه جندم نیومده خونه
بلند شدم و داگ استایل رو تخت نشستم از پشت اروم کیرش رو دمه کسم میمالید دیگه داشتم بیهوش میشدم از لذت گفتم :بکن سامان .. بکن این کس لعنتی رو … الان زنت داره تو محل کارش کس میده تو هم اینجا کس دوست زنت رو بکن … بکن بیغیرت من
کیرش رو با حرص فرو کرد تو کسم آااااهم در اومد اما میدونستم سامان عاشق حرف زدن تو سکسه… عاشقه بیغیرتی اصلا واس همین پارتنره سکسیش شدم
وسط ناله های شهوتیم وقتی سمان وحشیانه کسم رو میکرد و سینه هام رو میمالید داد زدم : آره بکن… من میام خونت که بکنی منو… الان زنت کجاس؟ زیر رئیسش داره کس میده.. رئیس میخاد زنه جندتو حامله کنه… جووون توهم دوسته زنتو میکنی… اوووف وقتی زنه جندت بفهمه دوستشو میکنی قیافش دیدنیه… زنه جندت وسط همکاراش داره سکس گروپ میکنه …. اااااه سامان دارم میااااام
ضربه های سامان کسم رو قرمز کرده بود با یه فشار هردو به ارگاسم رسیدیم
افتادم رو تخت سامانم کیرش رو کشید بیرون و افتاد روم برای پنج دقیقه هردو بیجون روی هم افتادیم نفسمون که سر جاش اومد سامان خودش رو کشید کنارم با یه لبخن خواستنی نگام کرد و گفت ممنونم نازنینم بهترین پارتنره سکسی هستی که یه مرد میتونه داشته باشه دیوونه ی کس و کونتم امروز فرصت نمیشه کونتو باز کنم دوشنبه اس مهسا زود میاد خونه
چشمک زدم و گفتم : مهسا فعلا زیر رئیسشه کو تا بیاد
خندید و لبام رو بوسید و گفت :سکس با تورو با هیچی عوض نمیکنم
لبخند زدم و بلند شدم آماده بشم : من برم تا زنه جندت نیومده
سامان: جوووووون آخ وقتی از زنه جندم میگی حال میکنم چی میشد واقعا جنده بودو به رئیسش میداد
خم شدم لباشو بوسیدمو گفتم: غصه نخور خودم جندش میکنم
سامان: اگه میتونسی که تا الان میکردی لعنتی
لباسامو پوشیدم باهام تا جلوی در اومد گفتم: یادت نره تخت رو مرتب کنی مهسا بیاد ببینه اتاق بوی کس میده دیوونه میشه
سامان: جوووون… عزیزم آمار دقیق 4شنبه رو در بیار که نوبت کونته
-چشم کیر طلا فعلا بای..
تو خیابون سمت خونه میرفتم به مهسا فکر کردم که دوسته چند سالمه
به خیانتی که بهش میکنم
به سکس بینظیری که با شوهرش دارم
سامان میل به بیغیرتی داره و از اونجایی که مهسا یه زنه پاک و معصومه و هیچ جوره تن به میل سامان نمیده کی بهتر از من که عاشقانه سامان رو از زمان دانشجویی دوس داشتم اما خب قسمت مهسا شد اما خب الان با مهسا شریکم
موبایلم رو از کیفم در اوردم و شماره ی مهسا رو گرفتم
مهسا : جانم نازی
– سلام دوست جونم کجایی
مهسا :سلام عزیزم از سرکار دارم میرم خونه
– جونم خسته نباشی مهربون .. چهارشنبه برنامت چیه بریم خرید؟
مهسا: الهی فدات شم چهارشنبه شرکت مهمون خارجی داره تا عصر سرکارم 5شنبه بریم؟
-عالیه عزیزم 5 شنبه میبینمت باااای
گوشی رو قطع کردم و یه پیام واسه سامان فرستادم : سامان جونم کیرت رو واسه چهارشنبه آماده کن…
نوشته: جنده ساز
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید