این داستان تقدیم به شما

 سلام عزیزان …

بریم سر یه خاطره از زندگیم که خیلی همیشه جلو چشمامه اولین بارش و بعد اون یه رابطه خوبو شروع کردیم، با خیلیا سکس داشتم هم تیپم خوبه هم هیکلمو سکسم ، کلا دخترایی زیادی جذبم میشن بگذریم این موضوع برای هشت ماه پیشه یا یه خانمی آشنا شدم به اسم سارا 32 ساله روانپزشک که هم قد بلند بود 180. تقریبا هم هیکل فوق العاده سکسی و ترو تمیز نحوه آشنایمونم یه شب خونه یه رفیقم مهمونی دعوت بودم ایشون هم از دوستای خواهر دوستم بود که تو اون مجلس باهم گرم گرفتیمو شماره دادیم و سه روز بعد ازاون شب سارا زنگ زد درگیر کار بودم که نتونستم جوابشو بدم تا عصر که کارم تموم شد زنگ زدم عذر خواهی کردمو صحبت کردیم لابلای صحبتاش متوجه شدم که خوشش اومده ازم ,منم قدم 183 با وزنی تقریبا 74 موهای لخت خرمایو چشمو ابروی مشکی ( کلا همه اطرافیان میگن خوشتیپم) لابلای حرفاش متوجه شدم خیلی تنهاس چون خیلی حرف از تنهاییاش میزنه خلاصه قرار گذاشتیم برای شام چون من ماشینمو تازه فروخته بودم قرار شد اون بیاد دم شرکت دنبالم باهم بریم بیرون یه چرخ بزنیمو بعد هم شام ، ساعت 6:30 بود که رسید زنگ زد اومدم بیرون سوار ماشین شدم دیمش کلی ذوق داشتم ولی از قیافش معلوم بود کلافس اما هیجان هم داره شاید بیشتر بخاطر این بود زیاد بخودش نرسیده بود چون اونم از مطب میومد البته خودمم اینجور بودم ولی حس نمیکردم که با اون سنش بیتجربه باشه و استرس دلشته باشه و دستو پاشو گم کنه …
 
حرکت کردیم هردومون زیاد حرفی برا گفتن نداشتیم حالو احوال روزو درگیری های کاریو گفتیم ولی زیر چشمی حواسم به سینه های تپلش بود فرم لباش گاهی زیر چشمی پاهاشو میدیدم که نسبت به هیکلش تپلتر بودن خلاصه هی برنداز میکردم ، اون شب تا 10 شب باهم بودیم شامو خوردیم فرحزاد قلیونی کشیدیمو کلی باهم صمیمی شدیم تا نزدیکای ساعت 10:30 که گفت بریم چون پدرش هی زنگ میزد و اینم اهل دروغ گفتن نبود خوشم اومد گفت با دوستم اومدم بیرون دارم برمیگردم البته نگفت من پسرم.
هین برگشت گفتم قرار بعدی خونه من با کمی منو من کردن قبول کرد تو دلم عروسی بود که چه کردنی ازین بکنم خلاصه منو رسوندو رفت ، یه ساعتی گذشت چشمم به گوشی بود به محض رسیدن پیام داد که رسیدم اون شب تا نصفه شب تلگرام درگیر صحبت بودیم سر حرفو نتونستم باهاش باز کنم اما چندتا عکس فرستاد که یکیش لباس باز بود تاپو شلوارک زرد پوشیده بود خیلی حال کردم بدنش عین برف سفید. و مرمری…
 
چند روزی اون سرش شلوغ شد منم همینجور وقت دیدن مجدد نبود با تلگرامو تلفن در تماس بودیم تا یه روز عصر زنگ زدم که دارم میرم خونه اگه کارت تموم شد بیا پیشم ، بعد یع ساعت زنگ زد گفت خونه زشته فلانه. … که با کلی چرب زبونی راضیش کردم بیا ادرسو ازم دقیق خواست چون معمولا دم عصر سمت خونه ما که مطهریه همیشه شلوغه اون شب اکه رسوندمو دقیق نفهمید ادرسمو. چون سر خیابون پیاده شدم …
تا رسیدم خونه پریدم دوش گرفتم یه حالی به کیرو خایه دادمو ترو تمیز کردم همه جامو بندو بساط قلیونو پذیرایم اماده کردم
حدودای ساعت 7 بود که زنگ زد گفت جای پارک پیدا نمیشه تو کوچه ده دقیقه هم بازم با هزار مکافات تو خیابون اصلی جا پیدا کردو اومد بالازنگ زد درو باز کردم باورم نشد این همون دختر باشه یه مانتوی تنگ پوشیده بود با کفشای پاشنه بلند که از من بلندتر شده بود ارایش خوبو خلاصه کس خوبی شده بود صورتشو بوسیدم راهنمایی کردم اومد نشست رو کاناپه ، قهوه اوردم دوتایی نشستیم و گرم صحبت ازش خواستم راحت باشه پاشد مانتوشو دراوردواای چی میدیدم یه لباس باز زرد رنگ ،یاد اون شب افتادم که گفتم زرد بهش میاد …

 
همینجور زل زدم به هیکلش که خودشم متوجه شد اما برو خودش نیاورد گردی کونش رو و رونای تپلش خیلی حشریم کرده بود پاشدم قلیونو اوردم اینبار نزدیکش نشستم و مشغول کشیدن تو چشماش نگاه میکردم اونم معلوم بود اومده واقعا بهم بده. به بهونه عکسای خانوادگیمو نشونش دادن چسبیدم بهش وای عطر تنش رو حس می کردم خیلی شهوتم زده بود بالا کم کم کنترلمو از دست دادم و به هربهانه ای لمسش میکردم اونم خیلی رله برخورد میکرد شک کردم به روز اولی که قرار داشتیم و استرس داشت اما برام مهم نبود
یباره دلو به دریا زدم وسط حرف زدنش گفتم میخوام ببوسمت حرفشو خورد یه نگا بهم کردو خندید گفت چی شد اینو گفتی گفتم حس خوبی بهت دارم ودوس دارم ببوسمت لبمو بردم سمتش اونم لپشو اورد سمتم ، لپشو بوسیدم ولی از پهلو بغلش کردمو لبمو بردم سمت لبش هیچ کاری نکرد فقط چشماشو بست منم هنیطور وای لبای داغ، حرارت بدنشو حس میکردم خیلی خوب لب میخورد زبونشو تو دهنم میکرد انگار حرفه ای این کاره خوشم میومد سیر نمیشدیم اینقد همو لیسیدیم که رژ لبش اثری ازش نمود تو همون حالت بدنش شل شد رو کاناپه درازش کردم خودمم شروع کردم به خوردن گردنشو گوشاش که کم کم داشت نالش در میومد. بهش گفتم بریم تو اتاقم که سر تکون داد. بلندش کردم چراغ پذیرایو خاموش کردم دستشو گرفتم بردم تو اتاق خوابم…
 
یه چراخ خواب با نور بنفش دارم روشن کردم اروم خوابوندمش رو تختو محکم بغلش کردم خیلی دوست داشت انگار تشنه محبته بیشتر تا سکس بعد 4-5 دقیقه شروع کردم لبشو بوسیدن ولی اینبار کمتر خوردیمو رفتم سرگوشش وگردنش وای عطر بدنش دیونم کرده بود اروم اروم لیسیدم تا رسیدم به سینه هاش لباسشو دراوردم اوووف سوتین ست پوشیده بود با لباسش سینه های سربالا و سایز 80 که دیدم نتونستم جلو خودمو بگیرم شروع کردم به خوردن وای نرموخوشگل نوکشون سفت سفت سیرم نمیکرد
سارا فقط اروم ناله میکرد و موهای سرمو نوازش میکرد سوتینشو باز کردم عین وحشیا شروع کردم به خوردنشون یه تجربه جدید بود برام همه چیشو دوس داشتم با طولانی تر شدن خوردن سینه هاش به حدی حشری شده بود که میدونستم هرکاری بخوام برام میکنه صورتشو که میدیدم شهوت موج میزد منم بیشتر حشری تر میشدم تیشرتمو دراوردم موهای سینمو دید پاشد یه لب جانانه گرفتو گفت عاشق همچین سینه ایم پر مو و مردونه، خیلی دوس داشت شلوارمو دراوردم فقط شرت تنم بود شلوار اونو هم دراوردم اما نذاشت شرتشو دربیارم یکم خودشو جمع کردگفت زیاد پیش نریم منم الکی قول دادم باشه و… ولی بلافاصله بین پاهاش دراز کشیدم شروع کردم بوسیدن شکم تا روکسش که از زیر شرت قلمبگیش زده بود بیرون ،اوووم حس خیلی خوبی داشتم…

 
شروع کردم روناشو لیسیدن پاهاشو رو شونه هام انداختم و کم کم لای شرتشو زدم کنار باورم نمیشد کس به این خوبیو تمیزیو سفیدی مو هم اصلا نداشت چون لیزر کرده بود بود بدنشو اوووف شروع کردم به خوردن اینقد با ولع خوردم که کل کسش با پیش ابشو اب دهن من خیس شده بود ،صدای نالش به حدی رفته بود بالا که میپیچید تو کل خونه .
شرتشو پاین کشیدم اووف تازه چوچول صورتیشو دیدم که باد کرده بود شروع کردم به خوردنش با هرباری که نوک زبونم توی کسش میرفت ناله میکشیدو موهای سرمو چنگ میزد. پیشابش کل دهنمو لیز کرده بود کیرم داشت از شدت شق بودن میترکید … پاهاشو جمع کردم توی شکمش شرتمو دراوردم کیرمو نمیدید گذاشتم رو کسش بزرگیشو حس کرد. وای داغو لیز اماده کردن ،
اروم فشار دارم دیدم اصلا داخل نمیره که شک کردم گفتم سارا دختری? زبونم توش رفته بود ولی بحدی تنگ بود که شک کردم، برگشت گفت 1 ساله سکس نکردم حتی با خودمم ور نمیرم وای اینو شنیدم قند تو دلم اب شد. شروع کرم مالیدن کیرم روی کسش وپیشابمو مالیدن رو چوچولش … کم کم اروم اروم فشار میدادم که حس میکردم دردش میگیره اما برو خودش نمیاره پاهاشو آزاد کردم طاق باز شده بود تازه چشمش به کیرم افتاد هم حس ترس داشتو هم هیجان گفت فقط اروم بکن چرا کیرت اینقد بزرگه … منم یه شوخی گفتم اگه خیار بود پوستشو میگرفتم کوچیک شه، انگار که دوست پسر قبلش کیر کوچیک بوده…
وزنمو رو بدنش انداختم شروع کردم به لباشو خوردن تو موقعیتی که سر کیرم دم کسش ولی انگار گیر کرده باشه داخل نره… فشارامو بیشتر کردم یه لحضه حس کردم دارم پارش میکنم. پاهاشو دور کمرم قلاب کرد فشار دادم چون لیز بود رفت داخل اما حس کردم یه نفر کیرمو اینقد محکم تو دستش گرفته باورم نمیشد اینقد تنگ باشه
لبامو که از لباش جدا کردم چشمم به قیافش افتاد چشماش باز شده بود همینجوری دهنش باز مونده بود هم درد داشت هم لذت اروم اروم شروع کردم تلمبه زدن

 
صدای ناله هاش اروم شده بود کم کم تلمبه زدنمو بیشتر کردم کیرم داشت جا باز میکرد. توی کسش لیز لیز شده بود ولی تنگو داغ.
شدت تلمبه هامو بیشتر کردم با هر تلمبه زدنم صدای نالش و اه کشیدنش بیشتر میشد قربون صدقم میرفت تفس نفس میزد باورم شده بود که همیشه میتونم بکنمش چون. خیلی اونم لذت میبرد چند دقیقه ای تملنبه زدم که که لتماسم میکرد ابم نیاد چون داشت لذت میبرد
عاشق پوزیشن به پهلو هستش اینو بعدا فهمیدم کیرمو که دراوردم پیش ابای هردومون کیر منو کسو اونو کامل خیس کرده بود کنارش دراز کشیدم کیرمو گذاشتم لای کسش اینبار راحتر رفت داخل ام 5 دقیقه ای تلمبه زددم که گفت دارم میام اوووف سرعتمو بیشتر کردم یه جور تلمبه میزدم که کل بدنش میلرزید سینه هاش تو دستام ماساژ میدادم. همزمان که ارضا شد صدای نالش پیچید توی اتاق وای حس کردم کیرم داره اتیش میگیره منم بلافاصله ابم اومد نتونستم خودمو کنترل کنم همشو ریختم تو کسش
گوششو میخوردمو میگفت دوسم داره میخواد کنارم باشه همیشه منم محکم بغلش کردم خیلی ازش خوشم اومده بود.
تازه به خودم اومدم کونشو برنداز کردم دیدم چه گردیو فرم نازی داره و اینکه بعدا بتونم فتح کنم کلی بوسش کردم بردمش حموم ابم از لای کسش میریخت بیرون تختمو هم چند قطرش ریخته بود … شستمش بدنشو. اوندیم بیرون یکم پذیرایی کردم گفت باید بره زود قرص ضد بارداریم بگیره که بچه دار نشه ساعت 10 شده بود که رفت.
 
دیگه اون شب تموم شدوهنوز بعد هشت ماهی که دوستیم هفته ای 2-3 بار میاد. سکس میکنیم.
از همدیگه سیر نشدیم و سکسامون خیلی طولانیتر شده از کون هم میکنمش. 4 ماهیه
اگه فرصت شد براتون از سکسای دیگمون مینویسم برارتون. جدیدا دم از سکس fmf میزنه من که از خدامه دنبال کسیم که بیاد تو رابطمون ….
 
 
نوشته: آرش از تهران

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *