داستان سکسی تقدیم به شما
سلام اسمم محمد علی عه 21 سالمه و  خیلی لاغر و معموله ام صورتمم پر جوشه  این داستانم نسبتا واقعیه یه جاهاشو برای جالب شدن عوض کردم مثلا دیگه خیلی جزئی نشدم که دستم لرزید و قلبم تپیدو اینا
یادتونه تو دبیرستان همه ی بچه ها ده تا ده تا زید داشتن بعدا که باهاش رفیق میشدی میفهمیدی یبارم سر قرار نرفته  اینایی که میگن زبونمو کردم تو حلقشو و واسم ساک زد و کوصشو خوردم اینا یا خیلی کثیفن یا فانتزی میگن  عفونت لثه و هزار تا بدبختی دیگه داره ازون گذشته دختر مگه به همین راحتی واسه کسی ساک میزنه اصلا مگه بهمین راحتی لخت میشه ما که پسریم خایه نداریم جلوی رفیق شیشمون لخت شیم حالا دختر بیاد جلوی جنس مخالف لخت شع مخصوصا دخترایه این نقطه از دنیا که مامانشون از بچگی یجوری لالایی خوندن بیخ گوششون که هر اسگلی الان فکر میکنه مونیکا بلوچیه ( میگه که اینجا همه کینگ و کوئین کم نمیارن جلو کسی یه کوئین بوگندو سلطان لب پروتزی) خلاصه کجا بودیم اره دیگه اینجوری یک در میلیونه اونم اگه با این شرایطی که الان میگم باشه که  این ملکه بودن واسش صدق نکنه
اقا من یه دختر خاله دارم که انگلیس  زندگی میکنه و بچه دار نمیشه پرستاره اونجا و سالی یه بارم میاد ایران واسه دید و بازدید و معمولا یه هفته ام میاد تهران خونه ما میمونه 29 یا 30 سالشه و خیلی گوشتی و پخته است پوست برنزی و شفاف  فیس یه 20 ساله پخته رو داره پاهاش با ادم حرف میزنه و کون خوش فرم و پنبه ای داره قد و وزن معمولی وسینه های معمولی ولی کلا فیس واستیل سکسی داره امسال که اومده بود شوهرش  یه روز موند و رفت بیمارستان بستری شد واسه پاش چون اینجا مثل اینکه دکتراش بهترن و پولش اینجا ارزشش بیشتره یه داداش دارم که 12 تا 6 مدرسست و مادرمم سر ظهرا همیشه یه چایی میخوره  میخابه منم با این  ظهرا تو خونه بالا تنها بودیم و مادرمم پایین خواب بود تو اتاق نشسته بود و منم داشتم ظرفا رو میشستم یه شلوار تنگه صورتی کم رنگ پوشیده بود ظرفا رو شستم نشستم تو بالکن که راحت باشه چون با اینکه انقد تشنه بودم اون زمان که لای پریز برقم مینداختم یعنی یه پیرمرد بهم میدادی راضی بودم ولی خب طوری وانمود میکردم انگار خیلی سیرم  داشتم فکر میکردم اگه اینو بتونم یه حرکتی روش بزنم چقد خوب میشه بچه دارم که نمیشه خیاله ادم راحته میدونستم که خیلی تعصبی نیستن ادمایی که اونور زندگی میکنن  امثال من رو اینجا  درک میکنن بلند شدم رفتم نشستم جلوش انگار که نمیبینمش و تو اینستا میچرخیدم که چند تا کوص ببینم و میخواستم چیزایی که همون لحظه تو بالکن بهش فکر کرده بودمو بهش بگم اسمش فاطمه ست ولی من بهش میگفتم دختر خاله گفتم دختر خاله یچیزی بهت میگم ولی با دید باز گوش کن گفت خب، گفتم من یه نیازی دارم گفت چه نیازی؟ گفتم نیاز جنسی، واکنش خاصی نشون نداد ولی رنگ خودم عوض شد  اینو گفتم ولی با خودم  گفتم بزار تا تهشو بگم حداقل، خدا رو چه دیدی شاید یه بارم شانس دره خونه ما رو زد… گفتم ببین جوون شدم ولی تا حالا دستم به هیچ دختری نخورده  اونور ادمایی مثل منو مریض حساب میکنن ازدواجم که الان خیلی سخت شده و ماام فرهنگ خیلی چیزا رو نداریم و جنده و اینام زیاد بهداشتی نیست و فقط باید به کف دستم اکتفا کنم گفتم چیکار میشه کرد دیگه هممون تو یجور جبر جغرافیایی هستیم که دست خودمونم نیست بدبخت ترینم جوونای افتاب مهتاب ندیده ای مثل منن که هر دختری نگاه میکنه میگیم هیچی دیگه خوشش اومده حالا امکانات بماند که هیچ نیازای طبیعی رو هم باید سرکوب کنی اخرشم بری یا ایدز بگیری یا معتاد شی  حالا شاید بگین گوه نخور ولی هم بهش فکر کرده بودم چی بگم هم میدونستم زیاد سفت وسخت نیست. حالا، گفت من چی کار کنم گفتم بیا و دله بچه رو شاد کن یه نگاه موزیانه انداخت گفت بیا بشین پیشم نشستم  گفت کی انقد هار شدی تو بچه  خیلی تو خماری هستی ها؟ گفتم بدجور ولی الان بیشتر تو خماری تو ام.
گفت نه بابا زبونت وا شده ها میخای چیکار کنم؟ گفتم یه ربع دراز بکش هیچ کاری نکن گفت فقط یه ربع؟ گفتم میخای بیشتر خب گفت بستگی داره به ظرفیتت گفتم خیالت راحت
اروم خندید و دراز کشید دستمو گذاشتم رو سینه هاشو گفتم با اجازه اروم اروم دستمو بردم تو پیرهنشو شکمش چقد گرم بود گرمای بدن دختر یه چیز دیگست هات” که میگن سر همینه گفتم میشه دکمه هاتو باز کنی باز کرد و منم سوتینشو دادم یکم پایین و سر سینه های قهو ایشو اروم اروم پیچوندم که گفت بلدیا تو دلم  گفتم از فواید هنتایه خدا پدرتو بیامرزه به کارم اومد بلخره  بعد شروع کردم نوبتی سینه هاشو مک زدم زبونمو دور نوک سینش میپیچوندم  یه گاز ریزیم داخل دهنم میگرفتم که کم کم راه بیفته  با اون یکی دستمم هم زمان اون یکی سر سینشو میپیچوندم که دیدم داره بدنش تکون میخوره   داشت حال میکرد دستمو گذاشتم رو شکمشو اروم بردم تو شلوارش  و از رو شرتش کوصشو حس کردم و اروم با انگشت وسطم میکشیدم رو خط کوسش و سینه هاشو میخوردم گرماش داشت زیاد میشد که دیگه دستمو بردم تو شرتش مویی حس نکردم میخواستم بکنم تو کوصش انگشتمو به صورتش نگاه کردم دیدم ارومه ولی بدش نمیاد اروم اروم فرو کردم گرم و یذره لزیج بود انگشتمو تو کوصش تکون میدادم همزمان داشتم یه سینه شو زبون میزدم اون یکی سر سینشم تو دستم بود گفتم چطور بوده تا الان، گفت ن بلدی واقعا با یه ناله ی خیلی اروم اخرش
اینو که گفت اروم شلوارشو تا زانوش کشیدم پایین و شرتشو دیدم ابی تیره بود شرتشم کشیم پایین فکر کنم لیزر کرده بود خیلی تمیز بود تری مری فلاپم نداشت (گوشت اضافع) میدونم همین چند لحظه پیس خودم گفتم کوص لیسی چندشه و اینا ولی انقد تمیز بود گفتم یه امتحانی کنم پاهاشو دادم بالا زبونمو کردم تو کوسش یه کرینجی زد و منم چرخوندم دیگه خیس خیسش کردم شاید فکر کنین اونم بعدش کیر منو میخوره ولی اگه میخوردم من نمیذاشتم واسه اون تمیز بود ولی فکر نمیکردم واسه من اونقد  تمیز باشه خودش چیزی نگفت منم نگفتم بیا بخور… جندس مگه
گفتم یه حالی بهش بدم دفعه بعدم ن نگه جونم براتون بگه که میخاستم تمومش  کنم دیگه سالارو دراوردم پشمارو یه هفته ای میشد زده بودم وضعش خوب بود  گفتم میشه؟ گفت بسه دیگه زیاد شد گفتم اصل کاری مونده این همه واست خوردم بعد زدم رو کوسش با کیرم خودش کیرمو گرفت تو دستش اروم کرد تو کوسش گفت کم کم تندش کن داغ  بود و یه کششی داشت انگار که یه کشف جدید کردی بهترین توصیفی که میشه با کلمات کرد اینکه یه جای تنگ و تاریک و خیس رو تصور کنین که داغه باز رفتم سینشو خوردم و تلمبه رو شروع کردم داشت میومد گفتم بریزم توش دیگه چی میشه ها؟ گفت بریز خب باشه  وقتی تا ته کرده بود تو کوسش همرو ریختم کیرم رسیده بود رحمش انگار از یه چی رد شد اونجا خالیش کردم و تموم هوشنگو بیرون اوردم  خودمم کوسشو با دستمال پاک کردم و بعد لباساشو پوشید دو بارم زد رو شونم گفتم خودت چی گفت بابا من چند بار ارضا شدم ولی من اصلا نفهمیدم بله اینجوریه زن  اونیکه شما ها میگین پورن هابه که من نعره زدم اون جیغ زد و این چیزا
دو روز دیگم رفتن تنها چیزی که عوض شده بود یکم شیطونی تر بهم نگاه میکرد شبیه خرگوش تقریبا همون روزم تا شب نشستیم باهم حرف زدیم درباره ی هر چی که بگی مادرم تعجب کرد که چقد صمیمی شدین با هم ولی اصلا فکر اونم نمیکرد اینجور موقعیتا اگه پیش اومد نترسین هممون ادمیم بخدا قدیس و راهبه نسازیم از همدیگه.
نوشته: جک دختر کش

نوشته های مرتبط:
زندگی من: تاریکی ای که هیج وقت تغییر رنگ نداد (۲ و پایانی)
زندگی من: تاریکی ای که هیج وقت تغییر رنگ نداد
زن داییم نداد بهم
سفید بودنم کار داد دستم (۲)
هدیه تولد همسرم رو یه غریبه جر داد (۳)
هدیه تولد همسرم رو یه غریبه جر داد (۲)
هدیه تولد همسرم را یه غریبه جر داد
خواهرزن خودش سوتی داد
سفید بودنم کار داد دستم (1)
کونم همه چیو لو داد
شوهرم منو شوهر داد (۱)
زنپوشی در پادگان کار دستم داد
دوست دختری که خواهرشو بهم داد (۱)
کنجکاوی زینب کونشو به گا داد
وقتی پاهای مردونشو روی سرم فشار داد!
همه چیز دست به دست هم داد
عشق و عاشقی خاله کار دست مامانم داد
خدمتکار مچمونو گرفت ولی خیلی حال داد
هدیه تولد همسرم رو یه غریبه جر داد
زنپوشیم کونم رو به باد داد
سکسی که زندگی منو تغییر داد
کون سفیدمو جر داد
کونمو جر داد
اولین بار که دیدم مامان داد (۳)
اولین بار که دیدم مامان داد (۲)
اولین بار که دیدم مامان داد (۱)
پسر جذاب به چهار نفر داد
فانتزی که منو بگا داد
روزی که ساره به من داد
معلمی که درس جندگی بهم داد
دادنی رو باید داد
خبرنگاری که دیر پا داد
حشر کار دستم داد
فانتزی سکس ۳ نفره زندگیم رو به باد داد
پریسا دختری که آرزوم رو بر باد داد
پسر داییم با برنامه جرم داد
دختر دبیرستانی ک بگام داد
خاله ای که به گام داد (۲)
وقتی تا ته تو کونش بود قر می داد (۱)
بابا نان داد
بالاخره توی خوابگاه ترتیبمو داد
فیسبوکی که پارتنر به من داد
مامانم تاوان کارهاشو داد
خدا برکتش بده خوب بهم حال داد
حال داد اما فازش رو نفهمیدم
بالاخره بهم داد
توی مترو بهم حال داد
بهم گیر داد
کنجکاوی کونمو بر باد داد
آن مرد آمد،داد،رفت!
وقتی کیرم جونمو از مهلکه نجات داد.
بی توجهی که کونمو به باد داد (گی)
بی تجربگی اقا شایان کونشو به باد داد
چطور عشقم (اربابم) پرده اش رو از دست داد….
وقتی سرباز نیروی انتظامی جرم داد
اعصاب خراب من کار دستم داد
حالی که رعنا بهم داد
زن شوهرداری که بهم پیشنهاد دوستی داد
جلوم زنمو جر داد
بهترین عیدی که خاله خانمم بهم داد
خاله ای که به گام داد
آقا مربی کس و کونمو جر داد
سکس لعنتی منو به گا داد
هستی با خجالت بهم داد
فن بابام کونم رو نجات داد
دوست دختری که همه جوره بهم حال داد
اونی که تا دیشب نمیداد امشب داد
پسر عمه م جرم داد
زهرا منو بازیچه قرار داد
واای چه حالی داد
داییم جرم داد
عجب حالي داد عمه!
بخاطر موبایل بهم داد
زن عموی شاه کسم منو بگا داد
ضدحال با من قرار داد بسته
دو ساعت بعد آشنایی بهم داد
دختری که به دوست پسرش پیشنهاد سکس داد
بچه کونی به ما نمی داد

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *