این داستان تقدیم به شما

امیر هستم هجده سالمه بدنم سفید و بور‌و لاغره و خیلی چهرم دخترونس و نازم بدنم حتی از بدن خانما هم نرم تره …

***

تو محله ما یه آقایی هست به نام منصور وحشی از گنده لاتای محلس بدنش عضلانی و تیکه ای و پره خالکوبی پوستش برنزس ابروهای هشتی پر داره و قدش بلنده تقریبا چند سالی بود که من کونی شخصی خودش و زنش بودم اونروز که تو خونه نشسته بودم بهم زنگ زد و گفت اگه کسی تو خونتون نیست بیاییم پارت کنیم گفتم بیا کسی نیست مامانم اینا کرج بودن منصور موتور پارک کرد و اومدن بالا تا منو دید گفت جووون کونی خودمو نگاه زنش فرشته رفت از تو اتاقم قلادمو اورد و انداخت گردنم منم اول دست منصور و بوسیدم و بعد جلوش زانو زدم کیرشو از رو شلوار به صورتم میمالید و میگفت جووون خوشت میاد کونی میگفتم بله ارباب…

زیپشو وا کرد و کیره کلفتشو در آورد و کرد و تا ته کرد تو حلقم کیرش به کلفتی قوطی رانی و پر رگ و ریشه تو حلقم بود و آب دنم میریخت بیرون فرشته دماغمو گرفت و گفت بخور کیره شوهرمو بچه کونی داشتم خفه میشدم دماغمو ول کرد و منصور سرمو گرفت و مثه کس دهنمو میگایید تالاپ تالاپ کیرش تو دهنم تا ته حلقم میرفت و سرفه میکردم و اونا میگفتن جووون منو خوابوندن زمین پاهامو دادن بالا منصور با کیر نشست تو دهنم و من میخوردم و فرشته کونمو انگشت میکرد منصور آه میکشید و میگفت بخووور توله سگ بخووور و من خایه هاشو میخوردم فرشته رفت کمدمونو باز کرد و لباسای مامانمو آورد تنم کرد و گفت اینجوری خانم تر میشی منصور برم گردوند و گفت حالا وقت پاره شدنته خیلی میترسیدم از ترس میلرزیدم آخه عادت داشتن باروش های جدید دردم بیارن چون فقط از درد کشیدنم ارضا میشدن آروم ناله و گریه میکردم و کونم قنبل بود فرشته گفت الان تموم میشه هیچی نیست گفتم تو رو خدا آروم…

التماس میکنم بگو آروم بکنه فرشته هم گفت آروم میکنتت نترس کوچولو آروم میکنه که یوهو احساس درد وحشتناکی کردم تا دستمو آوردم که درش بیارم فرشته دستامو گرفت و منصور هم کونمو چسبید با دستاش و شروع کرد به تلمبه زدن کیرشو تا ته میکرد یعنی تو معدم حس میکردم کیره نوزده سانتیشو و تا خایه میکرد تو ناله میکردم دستامو ول کردم و وا دادم فرشته گفت به نفعته که شل کنی شل کردم و تا ته تو کونم میرفت فرشته شلوار و شرتشو کشید پایین و کس سفید و پر مو انداخت جلو صورتم گفت بخورش امیر شروع کردم به زبون زدن مزه و طعم خاصی داشت و به صورتم میمالید و تو دهنم میکرد و با زبونم تو چوچولش میکردم خیلی حرفه ای میخوردم چون اگه اونطوری که میخواست نمیخوردم فرشته میزد تو صورتم …

کونم قشنگ باز بود حدود نیم ساعت کون دادم و همزمان کس و کون لیسیدم که فرشته یه بار تو دهنم ارضا شد و منصور دوبار تو کونم خالی کرد آخرشم فرشته شصت پاشو گذاشت تو دهنم و چن دقیقه انگشتای پاشو که عرق کرده بود میک زدم بلند شدن فرشته جوراباشو داشت میپوشید گفت آفرین پسر خوب خیلی خوب حال میدی بهمون منصورم گفت بدو دیره باید برم سر مغازه لباساشونو پوشیدن و رفتن من موندم و کون پاره که باید تا هفته دیگه خوب میشد تا میومدن دوباره پارش میکردن.

نوشته: امیر

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *