این داستان تقدیم به شما

اون روز سر کلاس آموزشگاه حسابی خسته و کلافه شده بودم. بعد کلاس امید آمده بود و سوالات درسهای قبلی رو می‌پرسید. من هم خسته بودم و هم دوست داشتم باهاش لاس بزنم با خستگی و کلافگی جوابش رو می‌دادم. پسر خوشگلی بود چشمای رنگی داشت و سینه‌هاش هم کمی بالا آمده بود و نسبتا تپل بود کون گرد و خوبی هم داشت. حسابی هم فشن و مدل بود موهای قشنگی داشت. حیف که نمی‌شد توی آموزشگاه ترتیبش رو داد شغلم درخطر بود. تنها کاری که می‌تونستم بکنم همین بود که لاس بزنم بدون این که بفهمه من دوستش دارم و بهش نظر دارم…

از آموزشگاه زدم بیرون و سوار ماشین شدم گوشی رو که سایلنت کرده بودم نگاه کردم دیدم سعید دو تا میس انداخته. یهو حشرم زد بالا و قصد کردم برم هر طور شده سعید رو این بار بکنم. چند بار باهاش قرار گذاشته بودم اما همه اش به لاپایی و لاس زدن گذشته بود و البته یک بار هم داخل ماشین برام ساک زده بود. فهمیدم حتما دوباره هوس کرده. از نت اونو پیدا کرده بودم. تپل و سفید بود البته بدن جذابی نداشت برای من که تپل رو خیلی دوست دارم اضافه وزن و بدقوارگیش مهم نبود. صورتش هم خیلی زشت نبود. تا به حال فقط سافت باهاش بودم. زنگ زدم جواب نداد. بلافاصله بهم پیامک داد که تنها بودم نبودی الان دورو برم شلوغه. می‌خواست در بره ولی من حسابی راست کرده بودم و به این راحتی نمی‌شد کوتاه بیام. نوشتم زنگ زدی من هوایی شدم باید حتما ببینمت. قسم می‌خورد پدر ومادرش خونه ان نمیشه. گفتم من کاری ندارم یا بیا بیرون یا مکان رو ردیف کن میخوام ببینمت. جواب داد صبر کن بهت خبر می دم چکار کنیم. بعد از ده دقیفه گفتم بیا بیرون دیگه من طاقت ندارم. جواب داد صبر کن اینها میخوان برن بیرون خرید. گفتم پس من میام در خونه تون وقتی رفتن بیام تو.
 
 
گفت چی کارت کنم بیا فقط پایین باش تا بهت خبر بدم. سریع گازش رو گرفتم رفتم جلو ساختمون پارک کردم. بهش خبر دادم. طبقه ششم بود. از بالا برام دست تکون داد. پیام داد دارن آماده میشن برن. من هم دل تو دلم نبود. صبر کردم تا خودش گغت بیا بالا. پدر و مادرش رو دیدم از ساختمون رفتن بیرون و من هم بلافاصله رفتم بالا. وارد خونه که شدم سلام و احوالپرسی کرد و رفت سمت اتاقش لب پنجره. رو به پایین اشاره کرد گفت ایناها دارن میرن خرید زود برمی‌گردن خیلی ریسک بزرگی کردم! زود باش. من هم رفتم سمت پنجره که پایین رو ببینم. حشرم بالا بود زود رفتم پشتش دستام رو انداختم دور کمرش و از پشت چسبوندم بهش. اون هم داشت پدر و مادرش رو از بالا تعقیب می‌کرد. دستاش رو داد بالا. سینه‌هاش رو از پشت گرفتم. از روی لیاس کیرم رو گذاشتم لای پاش، شلوار گرم نازکی داشت کونش رو کامل حس می‌کردم. سینه هاش رو حسابی چلوندم و فشار دادم بعد شلوار گرم و شورتش رو با هم کشیدم پایین. کون سفیدی داشت. چند تا ضربه رو کپلهاش زدم. بعد رفتم کپلهاش رو بوس کردم و شروع به خوردن کردم. یک لحظه کامل صورتم رو گذاشتم لای پاش.
 
 
بعد بلند شدم و شلوار و شورتم رو کشیدم پایین و کیرم و گذاشتم لای پاش. پاهاش رو یک قدم عقبتر گذاشت ولی دستاش هنوز لب پنجره بود. دیگه کاملا خم شده بود. من هم همون طوری مشغول لاپایی شدم. دستم رو بردم دور سینه هاش و باهاش بازی کردم. کیرم دیگه کاملا راست شده بود. سر کیرم رو گرفتم و می‌کشیدم لای پاش. گفت کرم بزن این طوری درد داره. فهمیدم خودش هم می‌خواد این بار فرو کنم. کرم روی میز کناری بود. برداشتم روی کیرم رو حسابی چرب کردم و بعد دور سوراخش مالیدم و انگشت فاک رو هم کردم توی سوراخش. صدای آخی کرد. دو انگشتی کردم دیدم حسابی بازشده. دستم رو در آوردم کیرم رو میزون کردم روی سوراخش. دستم رو دور شکمش حلقه کردم و بعد با یک فشار فرو کردم تو. کیرم رو تا ته فشار دادم و بعد همون طور نگه داشتم و چسبیدم بهش. می‌گفت خیلی می‌سوزه. خیلی درد داره. در بیار سوختم. آروم کشیدم عقب و یواش یواش تلمبه زدن رو شروع کردم. خیلی سر و صدا می‌کرد می‌گفت خیلی درد داره. اما من حسابی از پشت گرفته بودمش و تلمبه می‌زدم راه فرار نداشت.

 
 
گفت بذار پوزیشن رو عوض کنیم. از پنجره اومد این طرف و رفت خم شد روی تخت. من هم دوباره سریع یک لحظه سر کیرم رو تنظیم کردم و تلمبه زدن رو شروع کردم. گفتم خداییش با این کون به این بزرگی دردم داری. گفت بخدا خیلی درد داره. بعد از سه چهار تا شاک دیگه باز گفت خیلی درد داره در بیار یک مدل دیگه امتحان کنیم. من هم در آوردم گفتم چکار کنم گفت بشین. من هم دراز کشیدم روی فرش و اون هم اومد اول یک کمی با دستش تنظیم کرد بعد نشست روش تا ته آروم رفت توی کونش. وقتی می‌نشست اون کون سنگینش فشار زیادی روم می‌آورد. اما لذت زیادی داشت. بهش گفتم چرا رو به من نمی‌شینی گفت این طوری بهتره. می‌خواستم از روبرو سینه هاش بگیرم اما پشت به من بود فقط می تونستم به کپلهاش ضزبه بزنم. این بار انگار زیاد درد نداشت خودش بالا و پایین می‌شد. یک بار بلند شد کیرم درآمد. خودش دوباره تنظیمش کرد نشست روش. این پوزیشن رو خیلی دوست داشت. توی همین حالت بود که داشت بالا و پایین می‌شد آب من هم فوران کرد تو کونش. هیچی نگفتم و آبم کامل اومد و اون هم شلپ شولوپ بالا پایین می‌شد. هم کیرم حسابی خیس شد هم سوراخ کونش. من دیگه بی‌حال شدم و اون هم گفت آبت اومد گفتم آره. از روم بلند شد و رفت کنار. لای پاش حسابی خیس شده بود. من هم بلند شدم رفتم دستشویی کیرم رو شستم. برگشتم دیدم اون هم منتظره بره دستشویی. رفت خودش رو تمیز کرد و برگشت. بوسش کردم و یک لب طولانی ازش گرفتم. تشکر کردم و گفتم زود برم تا بابات نیومده. گفت آره الان برمی‌گردن زودتر برو. بعد از اون چند بار دیگه هم رفتم سراغش و کردمش. اما یک روز گفت می‌خواد زن بگیره و رابطه ما تموم شد.
 
 
نوشته: مقام معظم بربری‌ 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *