این داستان تقدیم به شما

هفته ی قبل پنجاه ساله شدم. توی بحران میانسالی بودم و میخواستم با یه جشن تولد عالی حال و هوام رو عوض کنم. تنها فانتزی سکسی من، یک سکس سه نفره با حضور یه زن دیگه بود. همسرم زیبای من، مری، قبول کرده بود که آرزوی من رو برآورده کنه و قول داد که یه زن رو برامون پیدا کنه. ما مدت ها در مورد این موضوع حرف زده بودیم و در نهایت گفت که وقتشه که آرزوتو برآورده کنم. ما زمانی عالی رو گذروندیم و خیلی بیشتر از اونچیزی که تصورشو میکردم بهم خوش گذشت. و من قصد دارم همه ی جزئیات اون شب رو مو به مو براتون تعریف کنم…

***

در طول روزی که قرار بود تموم شدنش اون شب فوق العاده رو برام به ارمغان بیاره حسابی بهم سخت گذشت. مغزم پر بود از افکاری شهوانی در مورد بودن و گاییدن زنم و یک زن دیگه در کنار هم. رئیس ساعت 3 مرخصم کرد که برم و منم بلافاصله به سمت خونه حرکت کردم. دیگه صبری برام نمونده بود.
همسرم قول داده بود که با یه ست لباس زیر توری و سکسی جدید ازم استقبال کنه. مثل دیوونه ها رانندگی کردم و خودمو به خونه رسوندم. به محض باز کردن در، مری رو دیدم که با یه ست توری سفید و سکسی و چندتا بادکنک رنگارنگ تو دستش منتظر منه. فوق العاده به نظر می رسید. از همین الان ناک اوتم کرده بود.
– تولدت مبارک “جیمی”
– مرسی عزیزم
وقتی بادکنک ها رو ول کرد تا بالا برن سفت چسبیدمش و یه لب جانانه گرفتم. زبونامونو توی دهن همدیگه میرقصوندیم و منم لمبرای کونشو میمالیدم. لباس جنده وارش حسابی سکسیش کرده بود. کسشو تو دستم گرفتم. میتونستم گرمای زیادش رو حس کنم. دیگه واقعا برام صبری واسه شروعش نمونده بود.
 
– من از زمانی که راضی شدی خیلی واسه ی این روز هیجان زده بودم و هفته ی قبل هم کلی اسباب بازی سکسی برات خریدم تا باهاشون خوش بگذرونی. دوست داشتم قبل رسیدن دوستت یه حال اساسی به کست بدی. هیچ چیزی زیباتر از این نیست که ببینی تنها عشق زندگیت ارضا میشه.
– میشه خودت برام جق بزنی؟! اینجوری بیشتر حشری میشم.
– حتما عزیزم
– بیا بریم بالا. نمیتونم واسه دیدن جق زدنت صبر کنم. اسباب بازی ها رو تو اتاق خودمون گذاشتم. اول خودتو کمی انگشت کن تا بعدش بریم سراغ اسباب بازی ها.
رفتیم بالا توی اتاق و من جعبه ی اسباب بازی ها رو از توی کمد برداشتم.
– جعبه رو باز کن. تولد شروع شده.
مری رفت روی تخت و جعبه ای رو که براش آوردم باز کرد؛ یه majic hitachi wand (ویبراتورهای بزرگ با یه چیز گوی مانند لرزون) و یه دیلدوی ویبراتوردار شیشه ای.
– من همیشه دوست داشتم که یه wand داشته باشم. این خیلی جالبه.
 
– منم میدونم که چرا اینو خریدم. دوست دارم شیره ی کست رو ببینم. نشونم بده که چطوری با کست بازی میکنی.
زنم برای استفاده از اسباب بازی جدیدش خیلی هیجان زده به نظر میرسید. جنده ی درونش بیدار شده بود و میخواست با خودش ور بره. دائما می خندید و حسابی هیجان زده بود. شورتشو در آورد و پرتش کرد طرف من. در حال بازی کردن با کسش همه اش به من نگاه می کرد. کل کسشو با انگشتاش میمالید و یکی یکی توش فرو میکرد. در حین اینکار شروع کرد به رقصیدن. جق زدن و رقصیدن همزمانش فوق العاده سکسی بود.
من شورتشو گرفتم جلوی بینیم تا بوشو حس کنم. بوش خیلی خوشمزه به نظر میرسید! طوریکه شورتشو لیس زدم به امید اینکه ذره ای از اب کسش روش مالیده شده باشه. از بو کردن شورتش حسابی حشری شده بودم. من اونو بیشتر از هرچیزی دوست داشتم. ظاهرا کیرمم باهام هم عقیده بود؛ چون مثل سنگ سفت شده بود!
روی زمین نشست و wand رو به برق وصل کرد و بعدش اونو رو روی کل کسش چرخوند. البته درجه اش رو روی کمترین سرعت تنظیم کرده بود. میتونستم ببینم که پاهاش میلرزن و کم کمک شروع کرد به ناله کردن. اون عاشق ویبراتورش شده بود و منم خوشحال بودم که ازش خوشش اومده.

 
 
– سرعتشو بیشتر کن
– با همین سرعتم حس فوق العاده خوبی بهم میده.
– بیشترش کنننن
مری سرعتشو تا اخر زیاد کرد و شروع کرد به بلندتر ناله کردن. پاهاش شدیدا میلرزیدن و اون فقط جیغ میزد. صحنه ی چرخوندن wand روی کس لخت و خوشگلش خیلی سکسی بود.
– حالا دیلدو رو هم بردار و بکنش توی کست.
مری درحالیکه wand رو روی کلیتوریسش گذاشته بود شروع کرد به ساک زدن برای دیلدو و بعدش بلافاصله تا ته کردش تو کسش. واقعا داشت لذت میبرد. امیدوار بودم که این برای ارضا شدن کمکش کنه. میخواستم که روی ارضا شدن برای من تمرکز کنه.
– بیا روی تخت تا کمکت کنم بتونی ارضا شی.
مری بلند شد و روی تخت لم داد. منم همه ی لباسامو دراوردم و اسباب بازیاشو از روی زمین جمع کردم. Wand رو به برق وصل کردم دادم دستش.
– اینو بذار روی کلیتوریست و منم با دیلدو میکنمت.
– باشه عزیزم
زمانی که من داشتم با دیلدو میگاییدمش زنمم wand رو روی کلیتوریسش گذاشته بود و پشت سر هم ناله میکرد جیغ میزد. منم یهو دیلدو رو بسرعت تا ته کردم توی کسش و یهو کمی از ترشحات کسش بیرون ریخت. سوراخ کسش خیلی خوشمزه به نظر میرسید.دیگه نمیتونستم تا اومدن دوستش صبر کنم.
 
 
– میخوام آب کست رو یه مزه ای بکنم.
– باشه عزیزم.
رفتم وسط پاهاش و شروع کردم به لیسیدن ابی که از کسش بیرون ریخته بود. کسش طعم فوق العاده اس داشت. زمانی که من داشتم اب کسش رو با زبونم بیرون میکشیدم و میخوردم، مری همچنان wand رو روی کسش گذاشته بود.
– میخوام قبل اینکه دوستت بیاد یه بار بکنمت.
– باشه عزیزم.
رفتم روش و کیرم تا ته توی کسش فرو کردم و شروع کردم به تلنبه زدن توی کس خیس و داغش. داشتم بدجور تلنبه میزدم و اونم پاهاشو دو طرف بدنم گرفته بود. زمانیکه بدنامون به هم چفت شد یه لب شهوانی و دیوانه وار ازش گرفتم. من عاشق زنم بودم. کم کم کسش شروع کرده بود به صدا کردن و آبشم سرازیر شده بود که کیرمو بیرون کشیدم و سرمو بردم لای پاش تا آبشو از روی غنچه ی کسش لیس بزنم. وقتیکه همه ی آبشو خوردم یهو زنگ درو زدن.
– جیمی فوق العاده شد. فکر کنم دوستم رسیده. بدار برم و بیارمش داخل.
 
مری از روی تخت بلند شد و ربدوشامبرش رو پوشید و رفت پایین تا در رو باز کنه.
خیلی دوست داشتم بدونم این دوست مری کیه؟! یعنی تا به حال دیدمش؟! یه دستمال کاغذی برداشتم تا کیرمو پاک کنم. خیلی مشتاق بودم این دوست مری رو ببینم تا هرچی زودتر کارمونو شروع کنیم.
مری و یه دختر جوون اومدن توی اتاق خوابمون.
– جیمی جان، ایشون لیزا هستن. توی هایپرمارکت همدیگرو دیدیم.
لیزا یه دختر فوق العاده جوون بود. فکر کنم حدود 25.26 ساله و واقعا بی نظیر بود. قدش حدودا 170 میشد و موهای قهوه ای و بلند قشنگی داشت. ضمن اینکه چشمای زیبای قهوه ای و یه جفت سینه ی ناز، جدابیتش رو چند برابر میکرد. در کل عالی بود و اندامی کاملا فیت و متناسب داشت که لبخندش تکمیلش میکرد.
– از آشناییتون خوشوقتم. شما از کجا همسر منو میشناسین؟!
– من مدیر یک بخش توی هایپرمارکت بودم و یه روز مشکلی در مورد قبض ها برای مری پیش اومد و مجبور شد بیاد پیش من تا در موردش صحبت کنیم و البته خودمون سریعا حلش کردیم. بعدش ازش برای خوردن نوشیدنی اخر شب دعوت کردم که قبول کرد و اینجوری بود که دوست شدیم. درنتیجه اون در مورد آرزوی تولدن بهم گفت و منم گفتم که از بودن با زنا خوشم میاد و اونم ازم خواست که به شما ملحق بشم.

 
– خیلیم عالی. خوشحالم که شما دونفرو کنار هم می بینم.
قراره که فوق العاده بش. قرار شد که زنم و لیزا یه سکس دهنی عالی انجام بدن. برای دیدن سکس زنم با یه زن دیگه حسابی هیجان زده بودم. فک میکنم اونم همین حسو داشت ولی هنوز متوجهش نشده بود!
مری 45 سالش بود و موهای بلوند و کوتاه و چشمای آبی زیبایی داشت. حدودا قدش 170 بود. سینه های لیمویی کوچیکی داشت که وقتی حشری میشد نوکشون حسابی سفت میشد و باد میکرد. زود به زود حشری میشد و کسشم همیشه خیس و داغ بود. لیزا به زنم نزدیک شد و اروم توی بغلش گرفت تا ببوستش. اونا باهم با ملایمت رفتار میکردن و میدونستم زنم نمیتونست حدس بزنه که کدوم کارشون قراره منو هیجان زده بکنه. لیزا بند ربدوشامبر زنم رو باز کرد و بعدش سوتینش رو از تنش در آورد. لیزا لباسای خودشم کند و زنمو برد روی تخت. جفتشونم روی تخت ولو شدن و لیزا شروع کرد به دوباره بوسیدن زنم. ولی اینبار شدید تر و همزمان سینه هاشو میمالید. نوکشونو بین انگشتاش گرفته بود و باهاشون بازی میکرد و میدیدم که زنم هرلحظه دیوونه تر میشه و آروم ناله میکنه. حشرشو میشد از تو چشماش خوند.
 
لیزا پرسید که چرا پاهاشو باز نمیکنه؟! زنم پاهاشو باز کرد و لیزا پرید وسط پاهاشو و شروع کرد به لیسیدن سرتاسر کسش. مری چشماشو بسته بود و پاهاشو دور گردن لیزا حلقه کرده بود. منم داشتم روی صندلی کیرمو میمالیدم. آخه خیلی صحنه ی جذابی بود. دستمو روی کیر 18 سانتیم بالا و پایین میکشیدم. وقتی میدیدم لیزا چه کارایی با زنم میکنه، از شدت حشر تخمامو فشار میدادم. آخه اون چابک و جوون بود و همین هیجان انگیز ترش میکرد.
لیزا لبای کس زنمو بین لباش گرفته بود و گاهی ساکشون می زد، زبونشو لای کسش می کشید و گاهیم تا ته توی کس عشقم فرو میکرد. زمانیکه لیزا مری رو به اولین ارگاسمش رسوند اه و ناله هاش شدیدتر شد. عین دیوونه ها جیغ میکشید.
– ااااااه . دارم میااااام. خداااای منننن.
لیزا هم نذاشت ذره ای از آبش حروم بشه. اونم همه اش تخت رو چنگ میزد و لیزا هم سینه های لیمویی کوچولوشو بیشتر میمالید. اونم آه و ناله میکرد و جیغ میکشید و مثل یه تانکر آب از کسش بیرون می ریخت و لیزا هم دوباره قطره قطره ی آبشو خورد.
خیلی هیجان انگیز بود که می دیدم زنم بخاطر لیس زدنای یه دختر جوون اینجوری ارضا میشه. توپ کیرمو حسابی پر کرده بود. خیلی هیجان داشتم که قراره اینبار زنم کس لیزا رو میک بزنه. واقعا که لذت بخش تر از هر پورنی بود.
– مری الان نوبت توئه که کسمو بخوری.
– حتما عزیزم.

 
 
لیزا روی تختمون لم داد و پاهاشو باز کرد تا زنم بره بینشون. اونم نگاهی به کسش انداخت و شروع کرد مثل یه بستنی لییش زد. زبونشو بالا پایین میکرد و بعدش کلشو میکرد تو دهنش. نمیتونستم درک کنم که مری چه حسی داره. تعجب نمیکردم اگه از مزه ی کسش خوشش بیاد!
زنم لبای کسشو براش ساک میزد و گاهیم زبونشو توی سوراخ کسش فرو میکرد. هی حرکاتشو آرومتر و یا تند تر میکرد. به نظر میرسید که واقعا لیس زدن کسشو دوست داره. مری یکی از انگشتاشو کرد توی کس لیزا و شروع کردن به تند و تند تلنبه زدن. لیزا هم تخت رو چنگ زده بود و جیغای بنفش می کشید.
– داری منو دیوونه میکنی. لعنتی. دارم میااااااام.
منم با خنده گفتم که ظاهرا با یه حرفه ای زندگی میکردم.
– طبیعتا عزیزم. من توی کالج با زن های زیادی نشت و برخاست داشتم.
– قبل این هم با زن ها بودی؟! چطور شده که تا به امروز برام تعریفش نکردی؟!
– خب این چیزی نیست که بخوای برای دوستسرت تعریف کنی.
– چرا که نه؟! اگه تو هم کس دوست داشته باشی، همیشه میتونیم سکس سه نفره داشته باشیم.
– فعلا از نمایش لذت ببر. بعدش در موردش حرف میزنیم.
– باشه

 
 
حس خیلی بدی داشتم از اینکه این مسیله رو تا به امروز ازم مخفی کرده بود. اگه اون واقعا مزه ی کس رو دوست داشت میتونستیم از خیلی وقت میش مهمونای خوبی داشته باشیم. درحالیکه من عمری آرزوی یه سکس سه نفره رو داشتم. چه چیزای دیگه رو هم میتونه ازم مخفی کرده باشه؟!
زنم گاییدن کس لیزا رو ادامه داد تا جایی که آبش روی پاهاش سرازیر شد. حالا لیزا هم کسشو به صورت زنم فشار میداد و زنم مثل یه ببر گرسنه افتاده بود به جون کسش. حالا زبونشم تا ته توی کسش بود. و خودشم موقع خوردنش صداهای شهوتناکی درمیاورد.
– اااااه. من دوباره دارم ارضا میشم. تو بهترین کس لیسی هستی که به عمرم دیدم.
نمیتونستم باور کنم. الان لیزا به زنم گفت که بهترین کس لیسیه که به عمرش دیده! حالا زن من یه بمب دوجنسگرا شده بود! و همچنان سوراخ کسشو مثل یه حرفه ای لیس میزد. برام سوال شده بود که زنم چه کارای دیگه ای میتونه انجام بده؟! من شدیدا تعجب کرده بودم و بنوعیم دلخور بودم که اون این مسئله رو با من در میون نذاشته بود؛ آخه عمری بود فک میکردم که ما با هم کاملا صادق و روراستیم.
 
 
– فک میکنم الان وقتشه که همه با هم سکس کنیم. خیلی دوست دارم منم کس لیزا رو بچشم. وقتشه که به یه گاوچرون تبدیل بشی. بیا شروع کنیم مری!
هممون جاهامون رو عوض کردیم. من رفتم روی تخت و به پشت دراز کشیدم. زنم بلند شد و با کسش روی کیرم نشست. درحالیکه کونشو میچرخوند و اینطوری کیرمو تو کسش عقب و جلو میکرد سینه هاشم لرزشی سکسی داشتن. لیزا هم نشست روی سرم و کل کسشو روی صورتم میمالید و فشار میداد. میک زدم، لیس زدم و لبای کسشو بلعیدم. سوراخ کسش طعمی مثل مخلوط شکر و سرکه میداد! زبونم تو کس لیزا بود و کیرم تو کس زنم. کونشو گرفتم و کمکش کردم که روی کیرم بالا و پایینش کنه. کسش حسابی خیس بود و حس خیلی خوبی بهم میداد. اونم شروع کرد به لب گرفتن از لیزا. میتونستم صدای ملچ ملوچشون رو بشنوم.
کون مری رو سفت چسبیدم و کیرمو تا ته توی کسش فرو کردم که یهو ارضا شد و کیر و تخمم رو غرق آب کرد. کسش صداهای جالبی میداد. منم حسابی هیجان زده شدم و آبمو تا آخر توی کس شیرین و تنگش خالی کردم. لیزا هم کمی بعد ارضا شد و کل آبشم توی دهن من خالی کرد. تا بلند شد زنم روم دراز کشید و لباشو چسبوند به لبام تا اونم از آب کس لیزا بهره ای برده باشه. بوسمون رو عاشقانه تر ادامه دادیم.
 
مری کسشو از روی کیرم کنار کشید و دوتایی شروع کردن به لیسیدن کیرم و آب کس و کیری که روی پخش شده بود! با زبونای کوچولوشون کیرمو مثل آب نبات میلیسیدن. تا زمانی که کیرمو کاملا تمیز نکردنم از سمت چپ و راستم جم نخوردن!
بعدش زنم پاهاشو باز کرد و توجه منو لیزا رو به کسش و آبی که از تو غنچه اش بیرون میومد جلب کرد! هردومون شروع کردیم به لیسیدن مخلوط آب من با آب مری که از کسش بیرون می ریخت. اونم در طول زمانی که ما داشتیم کسشو تمیز میکردیم فقط ناله میکرد. واقعا که عاشق این کادوی تولد باورنکردنی شده بودم!
– لیزا میخوام که همین الان جرت بدم. دستاتو بذار روی پاهای مری و قنبل کن. تو هم میتونی کسشو بیشتر لیس بزنی.
مری دوباره پاهاشو باز کرد و لیزا هم پاهاشو گرفت و قنبل کرد. منم کونشو گرفتم و کیرم تا دسته توی کسش کردم. به محض اینکه کیرمو فرو کردم متوجه تنگی فوق العادش شدم طوری که بسختی میتونستم کیرمو توش عقب و جلو بکنم. منم کم نیاوردم و کونشو سفت تر چسبیدم و شروع کردم تلنبه های وحشیانه زدن. اونم اولش فقط ناله میکرد تا اینکه سرشو خم کرد و دوباره شروع کرد به لیسیدن کس مری. گاییدن همچین کس جوون و تنگی حس فوق العاده ای داشت. خیلی وقت میشد که یه دختر جوون رو نگاییده بودم.
– لعنتی. تو خیلی تنگی.
دیگه آبی برام نمونده بود که توی کسش بریزم. پس گاییدنش رو ادامه می دادم تا اونم به ارگاسم برسه که دوباره کل کیرمو تخمام خیس شد. من با سکسم با لیزا خیلی حال کردم. انگار که زنمم خیلی از مهارت لیزا توی کس لیسی خوش اومده بود؛ چون تو این مدت چندباری ارضا شده بود. کیرمو از کس لیزا بیرون کشیدم و گوشه ای لم دادم تا نفسی تازه کنم. خیلی وقت بود که تفریحی به این خوبی نداشتم. شانس آوردم که اون ویاگرا رو خورده بودم وگرنه دووم نمیاوردم؛ چون اصلا سابقه نداشت که سکسم انقدر طولانی بشه.

 
– مری من باید الان برم. به ” برد” قول دادم که برای خوردن نوشیدنی برم پیشش.
– باشه عزیزم. پس من فردا باهات تماس میگیرم. ضمنا ممنون بخاطر کاری که باهامون انجام دادی.
– سعادتی بود عزیزم.
لیزا لباساشو پوشید و پارتی کوچیک ما رو ترک کرد. از اینکه بالاخره فانتزیم حقیقت پیدا کرده بود حسابی خوشحال و هیجان زده بودم. ما بهترین شب ممکن رو داشتیم. این واقعا باورنکردنیه.
– ازت بخاطر این هدیه ی بی نظیر ممنونم عزیزم. لحظات فوق العاده ای رو تجربه کردم و هیچوقت امشب رو فراموش نمیکنم. هرچند تا زمانی که تو هم کس دوست داشته باشی میتونیم این برنامه رو ادامه بدیم.
– خواهش میکنم عزیزم. مایه ی خوشحالی که تونستم هدیه ای باب میلت بهت بدم. من یه معدرت خواهی بهت بدهکارم که هیچوقت نگفتم از زن ها هم خوشم میاد. فکر کردم که اونجوری هرلحظه ازم اینو میخوای ولی من میخواستم این برنامه برات خاص و استثنایی باشه.
واقعا هم خاص بود و من خیلی ازش لذت بردم. اما ازت میخوام که این برنامه رو هر هفته داشته باشیم. شایدم بد نباشه که تو یه معشوقه واسه خودت پیدا کنی.
– راستش لیزا معشوقه ی منه.
– واقعا؟! مگه چند وقته که تو و لیزا با همین؟!
– امیدوارم عصبانی نشی ولی خب یه چند ماهی میشه.
 
– قطعا نمیشم ولی خب بهتره که من بعد به جاش سکسای سه نفره ی بیشتری داشته باشیم.
– اگه تو اینجوری دوست داری من حرفی ندارم.
زنمو بغل کردم و بوسه ای شهوانی نثارش کردم. خیلی هیجان زده بودم که قراره سکس سه نفره بخشی دائمی از زندگی آینده ام باشه. نمیتونم صبر کنم تا دوباره باهم باشیم. عوضش من و نری تا آخر شب چندبار دیگه هم سکس کردیم. حس خیلی خوبیه که مزه ی کس رو از زیون همسرم بچشم. هیچوقت فکر نمیکردم که اون بتونه همچین رازی داشته باشه. قرار بود که زندگیمون کلی تغییر کنه و این واقعا هیجان انگیز بود…
 
 
ترجمه: ‌سام سام

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *