این داستان تقدیم به شما
سلام .من اسمم سعید و این خاطره مال قبل ماه رمضونه سال پیشه!
***
من دوران سربازیم توی یکی از ایستگا های راه آهن بودم و تقریبا یکسال آخر خدمت دژبان بودم. یه سرباز شهرستان به اسم معین هم بود که از نظر سنی از من 7 سال کوچیکتر بود و بشدت تمیز و سفید! حتی فرمانده ها هم توی کفش بودن. من فوق لیسانس و ستوان سه بودم . یه شب که معین از مرخصی شهری(خونه عموش) برگشته بود موقع ورود بازدید بدنی کردم و یه گوشی لمسی ازش گرفتم -ته یه پلاستیک مخفی کرده بود ! (البته شاید بگید دژبان خایه مالی بودم ولی شرایط دژبان ها توی یگان بشدت بد بود! از کسی گوشی یا سیگار میگرفتن دو برابر اون هر سه تا دژبان تنبیه و بازداشت میشدن! اینقد سخت میگرفتن که سربازا مردونگی میکردن و چیزی نمیاوردن تو! )
معین بیچاره که گوشیش رو گرفتم کلی التماس و گریه و زاری میکرد که توروخدا گوشیم رو بده من فردا میخوام مرخصی استحقاق بگیرم و ازین التماسا! منم چون قبلش چندتا سوتی داده بودم مجبور بودم اینجوری یه گوشی بگیرم تا حداقل یکم تنبیه فردام راحت بشه! بهش گفتم هیچ راهی نداره! چشماش پر اشک شده بود رفت رو صندلی نشست و گفت هرکار بگی میکنم ! آخه قبلش چندبار به شوخی بهش گفته بودم بده بکنیم و ازین حرفا! منم چون چند ماه بود شهرخودمون و پیش زیدم نرفته بودم یهو حشرم زد بالا! دقیقا ساعت 4.5 صب که کیرمم همینجوریش شق بود و مغز کلا مختل بود! بهش گفتم باشه فردا بریم خونه فرهاد اونجا بعد کار گوشی رو میدم! در اصل دلم سوخت و میخواست بدم که ببره صندوق امانات راه آهن تحویل بده ، ولی گفتم از بیکاری یکم کسشر بگم ! دیدم موافقت کرد و گفت باشه! گفتم جدی؟ گفت آره! یهو تصمیمم عوض شد و گفتم حالا که میخواد بده میکنیم!
صبحش به فرهاد زنگ زدم که حاجی خونه رو خالی کن میخوام بیام !(فرهاد دوست دوران دانشگاهم بود). اونم گفت خونه خالیه و رفتن مسافرت – سر راه برام کلید اورد و با معین رفتم خونشون! بهش گفتم معین زیاد وقت نداریم تو 6 ساعت مرخصی بیشتر نداری! اینم گفت باشه و رفتیم روی تخت فرهاد – اصلا دوس نداشتم از پسر لب بگیرم! بهش گفتم برو پایین و بخورش! رفت تا کرد تو دهنش دندوناش اذیتم کرد و هی بهش میگفتم دندونات نخوره میگفت نمیشه دهنم ازین بیشتر باز نمیشه! بعد که زور و زد و بیشتر باز کرد گفت فکم درد گرفت دیگه نمیخورم! من کیرم اونقدری بزرگ نیست – وقتی در اوج شق بودنه 15 سانت طولش و محیطش هم 14 سانت (با این مترهای پارچه ای دورش رو اندازه گرفم). بهش گفتم باشه بیا بالا نمیخواد بخوری! فقط برو دسشویی سر شلنگ باز کن ، خود شلنگ بکن توی کونت و با آب گرم داخلش رو بشور! وقتی رفت منم رو کیرم یه کاندوم کشیدم ! (آخه تجربه بدی دارم قبلش بخاطر سکس مقعدی با دوس دخترم بیماری عفونت مجاری ادراری گرفتم و یه ماه افلوکساسین مصرف میکردم! مار گزیده…) وقتی که اومد بخاطر آب گرم یکم کونش باز شده بود . به شکم خوابوندمش و یه بالش گذاشتم زیر شکمش! بهش گفتم با یه دستت قاچ کونت باز کن دست دیگت آزاد باشه لازمت میشه!
یه بالش هم بهش دادم گفتم این گاز بگیر! خیلی یواش سرکیرم کردم تو کونش اونم از شدت درد یه آخ گفت ولی چون بالش تو دهنش بود صداش در نمیومد! خودش رو یکم کشید بالا و بعدش کمرش رو چرخوند و کیرم اومد بیرون! بهش گفتم چکار میکنی دیدم چشماش پر اشکه و میگه جر خوردم یکم یواش!گفتم باشه دو دوباره امتحان کردم و دیدم بازم از درد به خودش میپیچه! از حق نگذریم کونش تنگ بود ولی بعدش گفت دوبار به پسر عموم دادم!دیدم اینجوری نمیشه یهو یاد آموزش های سکس مقعدی افتادم ! گشتم از رو میز فرهاد یه شیشه عطر کوچیک با نصف قطر کیرم پیدا کردم که درش گرد بود – یکم بهش وازلین زدم و به معین گفتم به بغل دراز بکش!
بعدش یواش اونو کردم تو کونش ولی بازم درد داشت ولی اینبار کمتر بود! گذاشتم همون تو بمونه کاندوم در اوردم و شروع کردم به لاپایی زدن! لامصب لای پاش بشدت داغ بود! بعد 3-4 دقه آبم اومد و گفتم کمر دوم میرم از کون ! شیشه عطر رو کشیدم بیرون و و همون حالت سر کیرم گذاشتم ولی بازم خودش جابه جا کرد! منم لجم گرفت به شکم خوابوندمش و تمام وزنم (82 کیلو) رو انداختم روش و پاهاش قفل کردم ! یکم کمرم دادم بالا و کیرم رو تنظیم کردم و فشار دادم تو! اینبار هرچی اومد تقلا کنه نتونست! با تمام قدرت داشت بالشت رو گاز میگرفت! منم یهو هیجانی(تحریک) شدم و تا نصفه فرو کردم و همینجور که بیشتر فشار میدادم بالا تنم رو از رو بدنش جدا کردم و با جدا شدن من اونم بالا تنش از درد بلند شد!با گریه گفت دربیار گوه خوردم گفتم نمیشه!
بعدش شروع کردم به عقب جلو کردن و اونم داشت همینجوری گریه میکرد!کونش تنگ بود و سرعت کردنم پایین بود! نمیدونم چجوریه دوستان کسی رو از کون میکنن بعد دوتا ضربه جا باز میکنه و طرف خوشش میاد! یکم این حالت کردم و بعدش خواستم حالت داگی رو امتحان کنم که نشد! توی حالت داگی اندازه کیر بیشتر میشه و اونم بیشتر درد میکشید! به بغل خوابیدیم و شروع کردم به کردن! کاندومش خیلی لیز بود و خیلی کم جا باز کرد درحدی که برا فشار دادن لازم نبود زور بزنم ولی اونقدری نبود که سرعت بیشتر بشه! یکم که گذشت قدرت ضربه هام رو بیشتر کردم میدادم عقب و با قدرت فشار میدادم و اونم اشک میریخت! بعدش بهم گفت اون مدلی میکردی میدادی عقب کیرت تقریبا میرفت بیرون و تو دوباره میکردی تو و دردش بیشتر بود ! بعد 15 دقه کردن دوباره ابم اومد و توی کاندوم خالی شد! بعد که بلند شدم اون نمیتونست تکون بخوره!یکم دراز کشید و بعد یه ساعت حالش بهتر شد و رفتیم بیرون ! بهش گوشیش رو دادم ! بیچاره تا یه هفته میرفت دسشویی درد داشت و همش با آب گرم خودش میشست!
نوشته: سگ پادگان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید