این داستان تقدیم به شما

در اتاق رو بست و روبروی من ایستاد…
 
شلوارش از بزرگی کیری که داشت کاملا برجسته شده بود.دستم رو به برجسنگی شلوارش مالیدم . ناخودآگاه لبام از حسی که بهم دست داده بود لرزید. سرم رو جلو بردم و از روی شلوار برجسنگی کیرش رو حس کردم . کمربند و بعد از اون دکمه شلوارش رورباز کرد. سرم رو عقب تر بردم و اون با یه دست کیرشرو بیرون آورد و بعد با دوستش کمی شلوارش رو پایین تر کشید. حالا روبروی چشمهای من یه کیر مردونه نیم خیز قرار داشت که وسوسه گرمای اون و خوردنش تموم تنم رو پر کرده بود . با لبهام سر کیرش رو به بازی گرفتم و بعدش با دستم آروم اون رو جابجا کردم . کیرش هنوز نیم خیز بود اما در همین حالت هم بزرگی و کلفتیش رو می تونستم کاملا بفهمم. برای خوردن اون باید تموم دهنم رو باز میکردم اما چون هنور کاملا بلند و سفت نشده بود می تونستم نصف اون رو توی دهنم جا بدم کاری که بعد از چند لحظه دیگه شدنی نبود . چون کیر اون دیگه در اثر بازی و ساک زدن های من بزرگ و سفت شده بود . سرم رو خم کردم تا بتونم خایه هاش رو بلیسم . اندازه کیرش طوری بود که از روی چونه تا بالای پیشونی من می رسید یعنی چیزی نزدیک به بیست و پنج تا سی سانت. مطلقا فکر نمی کردم همچین کیری داشته باشه . واقعیت رو بخواین در اون لحظه بیشتر ترسیده بود و نگران خودم بودم. اما میدونستم که راه برگشتی نیست.کیرش رو توی دستم گرفته بودم و خایه هاش رو می لیسیدم . گاهی یکی از اونها رو توی دهنم می گرفتم و گاهی بازبون تموم کیرش رو می لیسیدم. وقتی خایه هاش رو با زبونم می لیسیدم آهش در می اومد و بدنش رو سفت میگرد …
 
.سرم رو با هر دوست گرفت . دهنم رو تا جایی که تونستم باز کردم . کیرش رو کرد توی دهنم و شروع به تلمبه زدن کرد . سر کیرش تا ته حلقم فرو میشد و باعث شد که حالت تهوع بهم دست بده اما نمیتونستم بالا بیارم چون تمو م کیرش توی دهنم بود . مایع پرحجک . بسیار لزجی توی دهنم پر شده بود که همه اون رو مالیدم روی کیرش . کیرش کاملا لیز و خیس شده بود . توی دستم گرفتم و مالیدمش. اندازه و کلفتی اون حس خیلی خوبی بهم میداد . کیر من کوچک بود و هر بار که توی دستم می گرفتمش فقط سرش از چهارتا انگشتم بیرون بود ولی این کیر رو وقتی ختی با دوتا دست می گیرفتم بازم اندازه چهار انگشت دیگه از دستام بلند تر بود . ضمن اینکه انگشتام رو وقتی دورش حلقه میکردم به هم نمیرسید . واسه همین بود که خیلی از این حالت شهوتی شده بودم و داشتم درست و حسابی با این احساسم خال میکردم.اما اون نگاهی کرد و لبخندی زد که معنیش این بود که کافیه و باید یه کار دیگه بکنم . بعدش نشست روی یه چهارپایه گرد با روکش چرکی که کنارمون بود و با دست منو به سمت خودش کشید.نشستم روی پاهاش . گرمای ران های درشتش باسنم رو گرم میکرد. سینه ام رو توی دستش گرفت و اروم مالید . احساس زنونگی داشتم . فکر میکردم واقعا یه زنم و به همون اندازه از مالیده شدن سینه هام لذت میبرم . گردنم ناخودآگاه به سمت عقب رفت و چشمام رو بستم . لباش رو گذاشت زیر گردنم و بوسید … با دستش کیرم رو که دیگه کاملا جمع شده بود توی تنم مالید . خوشم اومده بود . انگشتهای قوی ای داشت . خایه هام و کیرم توی دستای بزرگ اون بود . سرم رو بالا آوردم تا ببینم. انگشت شست اون بزرگتر از کیر من بود . چند لحظه ای توی همین حالت بودیم . تا اینکه اروم منو به سمت پایین هل داد. فهمیدم که باید بلند شم … پاشدم پاهام رو دوطرف پاهاش گذاشتم و کیر گنده ش رو توی دستام گرفتم ….

 
 
تنه سفت کیرش توی دستم بود و محکمی و کلفتی کیرش رو بیشتر حس می کردم . آروم باسنم رو پایین تر بردم . سر نرم کیرش لاس کونم بود اما جرات نداشتم اون رو دم سوراخ بذارم . با انگشتهاش کمی سر کیرش رو خیس کرد. بعد هر دو طرف کمرم رو گرفت . من دستام رو گذاشتم روی شونه هاش . زانوهام رو اروم خم کردم . سر کیرش رو تنظیم کرد روی سوراخ کونم . نرمی سر کیرش رو با سوراخم احساس میکردم و لذت می بردم . دلم میخواست تموم شب همین طور می گذشت . اما اون با لبخندی که روی لب داشت منو مسحور خودش کرده بود . توی چشما م نگاه میکرد و منم توی چشمهای اون خیره شده بود . بعد احساس کردم کونم هر لحظه داره باز تر و باز تر میشه . اونقدر که دیگه طاقت نیاوردم . زانوهام ناخودآگاه راست شد … درد و سوزش عجیبی توی تموم تنم حس کردم . باسنم رو به هم فشار میدادم شاید دردم کمتر بشه . با انگشت سوراخم رو می مالوندم اما فایده ای نداشت .سوزش و درد تموم تنم رو پر کرده بود .چند دقیقه ای طول کشید تا اروم تر شدم . توی این فاصله کیرش کمی نرم تر شده بود و کمی خوابیده بود … برای همین وقتی دوباره خواستم بشینم روش رواحت تر از قبل به نظرمی رسید…
 
 
دوباره پاهام رو دو طرفش گذاشتم و این بار خودم کیرش رو تف زدم و کمی هم با انگشت به کونم مالیدم . بعد تنها ش رو توی دست گرفتم و سرش رو با سوراخ کونم تنظیم کردم . اروم خودم رو شل کردم . سر کیرش توی سوارخم بود . نرم و گرم و دوست داشتنی … ام ا میدونستم که باید ادامه بدم . خودم هم دوست داشتم .دلم میرفت برای همچین کیری. دلم میخواست هر چه زودتر این کارها تموم بشه و کونم باز شه تا بتونم از دادن به همچین کیری لذت ببرم . اما باید دردش رو تحمل میکردم . یه کمی کونم رو روی کیرش چرخوندم . باسنم رو با دستش میمالید و من کونم رو تکون میدادم و اروم اروم سعی میکردم اون رو توی کونم جا بدم . ولی باز رسید به جای کلفت کیرش … درد داشتم اما عشق چنین کیری باعث شده بود تا دردش برام قابل تحمل تر بشه . با این وجود هر چقدر هم سعی میکردم باز توی کونم نمیرفت . توی همون حالت موندم تا شاید جا باز کنه . چند باری در آوردم و دباره تف زدم و خواستم فرو کنم توی کونم ولی نشد …. بلندم کرد و خوابوند روی زمین . یه بالش گذاشت زیر شکمم و کونم رو درست و حسابی بالا آورد. کمی تف مالی کرد و با انگشت هاش سوراخ کونم رو باز کرد . انگشت هاش به کلفتی کیر خودم بود . یه بالش دیگه هم گذاشت زیر شکمم . فکر میکردم کونم الان میزنه بیرون . پاهام رو به هم چسبوند و زانوهاش رو گذاشت دو طرفم . کیرش میخورد به باسنم و بزرگیش رو حس میکردم . چشمام رو بستم و تصمیم گرفتم هرجوری شده تحمل کنم . روی سوراخ کونم رو تف مالی کرد . سر کیرش رو گذاشت روی کونم . آروم فشارش داد تو… تا یه جایی که رفت گیر کرد . میدونستم اگه بیشتر بکنه یا میره توش یا کونم جر میخوره. نا خودآگاه دستم رو گذاشتم روی شکمش تا کمی صبر کنه . دستم رو کنار زد…

 
 
کیرش رو یه کمی جابجا کرد و روی زانوهاش خم شد . فشار کیرش رو سانت به سانت حس میکردم . انگار تموم دنیارو داشتن باهم فشار میدادن توی کونم . فکر میکردم هر لحظه کونم جر میخوره و میم میرم. نمی تونستم نفس بکشم. چشمام داغ شده بود . با پنجه هام فرش رو چنگ انداخته بودم . کیرش رو در آورد و تا اومدم نفس بکشم دوباره کرد و اینبار دیگه بدون اینکه حرکتش رو قطع کنه اروم آروم آروم فرو کرد . درد داشتم و نمیتونستم نفس بکشم اما فرو شدن کیرش رو توی کونم می فهمیدم . احساس کردم سی سانت کیر توی کونم . دستم رو بردم عقب اما هنور تنش با تن من خیلی فاصله داشت …کمی کیرش رو بیرون کشید . فکر میکردم سوراخ باز مونده . دوباره تف زدن و با انگشت کونم رو مالید بعد از چند لحظه دوباره زانوهاش رو فشار داد به پاهام . زانوهام به هم چسبیده بود . کونم درست و حسابی باز شده بود . کیرش رو گذاش توی سوراخ و فرو کرد . انگار تمومی نداشت . اونقدر ادامه داد تا احساس کردم سر کیرش اوی شکمم به یه جایی خورد و وایستاد. روده هام داشت می ترکید . گشید عقب . وقتی عقب میکشید حس بهتری داشتم . فکر کردم پوست کونم از هم جر خورده …اون آروم کیرش رو توی کونم تکون میاد . چند دقیقه ای به همین وضع بود تا کمی آروم تر شدم و کیرش هم راحت تر توی کونم عقب و جلو میشد…اینبار دستم رو از زیر شکمم بردم زیر خایه ام و دم سوراخ کونم و تازه اون موقع بود که فهمیدم هنوز نصف کیرش هم توی کونم نرفته و من از شدت بزرگی فکر میکردم همه ش توی کونمه …چند دقیقه ای به همین صورت زیرش خوابیده بودم و اروم اروم داشتم لذت می بردم . من تونسته بودم با تحمل درد همچین کیری رو توی کونم جا بدم و حالا باید لذتش رو می بردم . توی همین فکرها بودم . حرکت تو رفتن کیر به اون بزرگی تموم تنم رو غرق لذت کرده بود . داشتم روی هوا پرواز میکردم . تموم عمرم دلم میخواست زیر همچین کیری بخوابم و بهش بدم … وای که چه لذتی بود …

 
 
اما درست توی همین لحظه بود که دو تا دستش رو گذاشت دو طرف تنم . کمی روی بدنم خم شد . آروم کیرش ر وبیشتر فشار داد . بعد ارنج هاش رو خم کردو آروم روی تنم خوابید . هنوز نمیدونستم چه اتفاقی داره میفته . کم کم سنگینی تنش رو داشتم حس می کردم . شکمس روی باسنم داشت پایین می اومد . یه دستش رفت زیر سینه م . خوابید روی تنم . دست دیگه ش رو هم داد زیر سینه م . آروم اروم کمرش رو فشار داد و فشار داد و فشار داد. انگار تمومی نداشت .نمیتونستم تکون بخورم . سینه ام توی دستهاش بود و سنگینی تنش روی تموم پشتم . کیرش داشت تموم روده هام رو پر میکرد . انگشتهای پام رو کشیده بودم و دیگه حس نمیکردم . کیرش داشت کونم رو باز وباز تر میکرد . هیچ کاری ازم ساخته نبود . حتی نمیتونستم داد بزنم و صدام در نمیاومد . کیرش همچنان داشت فرو میشد. کمرم بی حس شده بود . کونم داشت جر میخورد . درست اون موقعی که فکر میکردم دیگه دارم می میرم کمرش رو عقب کشید و کمی احساس راحتی کردم اما این حس زیاد طول نکشید چون دوباره فشار و رفتن کیر گنده اون توی کون . شاید سه چهار دقیقه گذشت اما برای من یه عمر بود تا وقتی احساس کردم دیگه اونقدرها اذیت نمیشم . کیرش داره راحت تر توی کونم عقب جلو میشه…با این وجود از کلفتی و بزرگی کیر اون بود که احساس می کردم کیرم رفته توی تنم و کوچکتر از همیشه شده .داشتم با همین چیزا حال میکردم که یهو کشید بیرون . فکر کردم روده هام هم با کیرش اومد بیرون . انگار تموم اکشیژن دنیا رو یه دفعه کردن توی ریه هام . چشمام باز شده بود و احساس سبکی میکردم . بر گشتم نگاهش کردم کیرش توی دستش بود . تازه اون موقع بود که بزرگی کیرش رو درست و حسابی فهمیدم …
 
 
پاهاش رو باز کرد و خوابید و بالش رو گذاشت زیر سرش و دست منو کشید و برد روی شکمش . فهمیدم که باید چکار کنم این شد که رفتم روی پاهاش. کیرش رو خوابوندم روی شکمش رو کونم رو گذاشتم روش . کیرش هنوز خیس بود و کون من هم هنوز تفمالی شده بود . برای همین هم لای کونم رو می کشیدم روی کیرش و حال میکردم . چند باری عقب کشیدم و کیرش رو توی دستام گرفتم به این بهونه میخواستم بدونم اندازه واقعی کیرش چقدره . درست دو وجب و نیم با دستهای من بود . یعنی تقریبا سی سانت. منو کشید جلو تر و باسنم رو توی دست گرفت . کونم رو جوری گذاشت که سر کیرش روی سوراخ کونم بود . کمی عقب و جلو کردم تا سر کیرش رفت توی سوراخ کونم . خودم رو بالا کشیدم و کیرش رو توی دست گرفتم و اروم گذاشتم توی سوراخ . سر نرم کیرش رفته توش و دباره کلفتی و دردی که این بار لذت بخش بود و بعدش اروم نشستم روی کیرش و تا جایی که میتونستم توی کونم جا دادمش و شروع به تکون دادن کردم . با یه دست کیرم رو میمالیدم و لذت می بردم …. باسنم رو بادست از هم باز میکرد و اینجوری کیرش هر بار بیشتر فرو میشد . جام رو جوری تنظیم کردم که بتونم بیشتر حد کیرش رو جا بدم توی تنم . این شد که کمی خم و راست شدم و اروم آروم نشستم روی کیرش جوری که باسنم وری پاهاش قرار گرفت دست بردم عقب و فهمیدم که خایه هاش نزدیک سوراخ کونمه . خودم رو شل تر کردم و دیگه تموم کیرش توی کونم بود .
 
 
دلم نمیخواست تکون بخورم و میخواستم تا ابد همین جوری بمونه . اون شروع کرد کمی کمرش رو تکون دادن و من کونم رو همون طوری میچرخوندم که یهو کمرم رو گرفت و با قدرت تموم کیرش رو فشار داد و. پاهاش داشت می لرزید و چشمهاش رو بسته بود . زانوهاش تکون میخورد . داشت ابش می اومد . هر بار احساس میکردم کیرش کلفت تر میشه چون ابش با فشار از مجرای کیرش بیرون میزد . فکر میکدم الان تموم معده م پر از اب کیره . من داشتم کبف میکردم و کیر خودم رو میمالیدم . ابش اومده بود و توی کونم خالی کرده بود . منم کمی دستم رو تف زدم و کیر خودم رو مالیدم . همون حالتی کمی خودم رو تکون دادم . کیرش میخورد به همه جاهام و ابم خیلی زود اومد و خالی کردم روی شکمش… توی همون حالت خوابیدم روی شکمش… کیرش داشت اروم اروم میخوابید اما اونقدر بلند بود که حتی خوابیده ش هم هنوز توی کونم بود . تا اینکه خودش رو تکون داد و کشید بیرون . دیگه از حال رفته بودم و نمی تونستم تکون بخورم …. همون جا خودم رو ول کردم و رویاهام پر شد از کیری که تا چند لحظه پیش توی کونم بود . من ازش بیشترین لذت دنیارو برده بود م…خودم رو اروم چرخوندم سرم رو گذاشتم روی پاهاش کیرش رو بوسیدم و چشمام رو بستم با دست به ارومی باسنم رو نوازش میکرد . و من برای چند ساعت همون جا خوابم برد.

 
 
نوشته:‌ هادی جون

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *