این داستان تقدیم به شما

با سلام خدمت دوستان
این خاطره بر میگرده به اوایل شروع فعالیت کاریم که تجارته…
***
من سومین سفر خارجیم بود که یادمه اون شب ایران قهرمان والیبال آسیا شد و به همین مناسبت با یکی از دوستانم که در پرواز با هم آشنا شدیم و یک جا هتل گرفتیم بریم شب و خوش بگذرونیم , راستی من فراموش کردن خودم و معرفی کنم من 29 سالمه و اسمم رضاست و هیکلم درشت ورزشکاریه قدم بلنده 190 و چشایه مشکی دارم و سنگین لباس میپوشم و تجارت با کشور چین دارم …
 
با دوستم در حال خوش گذرونی بودیم که یهو دیدم دوستم مست کرد و رفت با یه خانوم چینی به رقصیدن (که بعدش فهمیدم اونم بابا اون شب و ترکونده) , من تویه حال خودم بودم و داشتم از موزیک و ویسکیم و جمعیت شاد لذت می بردم که یه خانوم فوق زیبا که باور کنین خودم به شخصه چنین خانوم زیبا و خوش اندامی ندیده بودم و اصلا حواسم نبود که روش قفل کرده بودم که با فاصله دوتا صندلی کنار من نشست و یه دستی تکون داد و اون موقع حواسم و پرت کردم به این طرف و اون طرف و زیر زیرکی هم نمیتونستم چشم ازش بر دارم و واقعا احساس خیلی خوبی در من ایجاد کرده بود (من هم یه دو هفته ای بود که در سفر بودم و حسابی زده بود بالا) با خودم خیلی کلنجار رفتم که چی کار کنم و چطوری سر صحبت و باز بکنم چون دیدم هر کی بهش پیشنهاد رقص میداد محترمانه رد میکرد و دل و زدم به دریا و رفتم کنارش نشستم و ازش فندکش و خواستم همون درخواست جرقه ی صحبت و بین من و کاتنا بودش (که بعدش اعتراف کرد که اونم منتظر بود تا سر صحبت رو باهاش باز کنم , در ضمن من انگلیسی رو بسیار راحت و با لحجه صحبت می کنم و چینی هم دست و پا شکسته اونم فقط به خاطر کارم )

 
 
بعد از معرفی خودم و همچنین اون نوع فعالیت کاری و تجارتمونو با هم گفتگو کردیم (با معرفی کردن خودم که ایرانی هستم بسیار جا خورده بود که هیچ وقت دلیلش و نگفت) و اول اون من و دعوت به آبجو کرد و همچنین من این کارو کردم و خلاصه حسابی رقصیدیم و خوردیم تا جایی که واقعا من حال خودم و نداشتم و همچنین کاتنا و من ازش درخواست کردم که اگه دوست داره میتونه شب و با هم سپری کنیم که از این پیشنهاد یهویی دیدم نوک پستوناش سفت شده بود طوری که از رویه تاپش به خوبی مشخص بود و یه نگاهه شیطنت آمیز کرد و گفت دوست داره من شب برم هتل اون وای اون لحظه از خوشحالی و استرس و هیجان داشتم سکته میکردم خلاصه نفهمیدیم چطوری تاکسی گرفتیم و رسیدیم هتل بعد از رسیدن به دم اتاق که واقعا مست مست بود طوری که از آسانسور شروع به لب گرفتن کرد (واقعا تویه لب گرفتن استاد بود و منم سعی خودم و کردم سنگ تموم بذارم)
 
 
بعد از وارد شده به اتاق اولین کاری که کرد گفت میره دوش بگیره بیاد منم دراز روی تخت افتادم و خدایی دید بسیار زیبایی داشت هتلش به بیرون و همینطور با خودم تویه افکارم غوه ور بودم که هر چی بلدم و امشب رو کنم که دیدم با حوله که یکی دوره سرش و یکی سینه های تا پای زانوشو پوشونده از حمام اومد بیرون وای که چقدر زیبا بود خدا انگار هیکل اونو تراشیده بود بعد از بلند شدنم یه لب استادانه از هم گرفتیم که فکر کنم 6 یا 7 دقیقه ای طول کشید بعد انداختمش رویه تخت و حوله رو از روش برداشتم بدن سفید بدون کوچکترین مو از سر تا پایین شو واسش لیسیدم از سینه های خوشگلش که سفت شده بود و با انگشتایه دستم که تویه موهاش میکشیدم داشت دیوونه میشد…

 
همزمان داشتم سینشو میخوردم دستمو بردم جای کسش که خیلی داغ و خیس بود لحظه فوق العاده ای بود و اونم بدنمو لمس میکرد و واقعا مثل فیلم های پورن سر و صدا میکرد بعد از خوردن کسش که سفید و صورتی بود من رو تخت خوابیدم و شروع کرد با حرص و ولع در آوردن شلوارم که نذاشت من این کارو بکنم و یه چشم بهم زدم کیرم تویه دهنش بود واقعا حرفه ای ساک میزد و داشتم من بهترین سکس عمرم و با بهترین زنی که تا به اون لحظه دیده بودم و تجربه میکردم و به کاتنا هم خیلی داشت خوش میگذشت چون واقعا کیر آبرومندی دارم که خودش و داشت باهاش خفه میکرد .
بعد از حدودا 15 دقیقه ساک زدن که واقعا من بی حس شده بودم (اینو فرامو.ش کردم بگم من معمولا سکسم بین 30 تا 45 دقیقه هسش که به این راحتی ارضا نمیشم) با حالتی که خوابیده بودم اومد روم و شروع به لب گرفتن کردیم و منم بدن داغش و لمس میکردم و خودش کیرم و گرفت آروم آروم میکرد تویه کسش چون واقعا کس تنگی داشت و نمیشد یهویی بکنه توش و وقتی که نصف کیرم رفت توش جیغ و فریادش به آسمون رفت و منم بقیشو فرستادم داخل و آروم آروم شروع به تلمبه زدن کردم که بعد از چند تلمبه ارضا شد و بدنش به لرزش افتاد که شروع کرد به لب گرفتن …

 
 
وقتی آروم شد خوابوندمش و به هر روشی که تا به حال یاد داشتم ترتیبشو دادم نمیدونم چقدر از سکسمون گذشته بود که داشتم ارضا میشدم و گفت بریز داخل منم یه نگاه بهش کردم و تموم وجودمو داخلش خالی کردم خیلی زیاد بود نمیدونم این همه آب از کجا اومده بود منم بی حال کنارش افتادم و از هم تشکر کردیم و همینطور تویه بغل هم چند دقیقه ای بودیم که رفت دوباره حموم و اومد و منم رفتم یه دوش گرفتم بعد از که با هم دیگه صحبت میکردیم و با هم بیشتر آشنا میشدیم دوباره جرقه سکس بینمون زده شد و دوباره عملیات و شروع کردیم واقعا شب رویایی بود , شبی که همه چیش بهترین بود بهترین مکان و زمان و بهترین دافی که تا به امروز دیدم و دوستی من و کاتنا همچنان ادامه دارد و با ایمیل با هم در تماسیم و بعضی اوقات سفرامونو با هم تنظیم میکنیم …
 
***
امیدوارم که از این خاطره من لذت برده باشید و برای تمام دوستان این بهترین ها رو آرزو میکنم اگه دوستان تمایل داشته باشن خاطرات سکس های دیگمو واستون بذارم . با تشکر و سپاس
 
نوشته: جوبگرد

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *