این داستان تقدیم به شما

چند هفته میگذشت از اخرین جنده ای که گاییده بودم… خیلی تو کف بودم تواین چند هفته تمام رابطه های جنسیم با دست راستم بود دیگه خسته شده بودم از جق زدن چون ماشینمو فروخته بودم نمیتونستم به این راحتیا یه جنده ی تر تمیز پیدا کنم دورو ورم زیاد میشناختم حتی شمارشونم داشتم اما وقتی بهشون فکر میکردم میدیدم همون جق زدن از اونا بهتره .
***
رفیقم تازه از خدمت اونده بود چند سال ازم کوچیکتر بود بهش زنگ زدمو قضیه رو براش گفتم گفتم هرجوری هست ماشین باباتو بیار بعد از یک ساعت بهم زنگ زد گفت دم درب خونتونم سریع دویدم رفتم پایین با هم سوار شدیم رفتیم یه چرخی توشهر زدیم رفتیم طرفایه ی جنوب شهر یه دختر حدودا 15ساله ی افغانی رو پیدا کردیم خیلی کوچیک بود رفیقمو فرستادم بره با هاش صحبت کنه رفت وبعد چند دقیقه صحبت کردن اومد وگفت نفری 150میگیره

 
چاره ی دیگه ای نداشتم نصف پولو بهش دادیم وسوارش کردیم بردیم خونم من تنها زندگی میکردم ینی مستقل شده بودم بردیمش توخونه اول قرار شد من بکنمش اول اسپری تاخیری زدم سر کیرم بعد رفتم کیرمو شستم چون اونایی که از اسپری تاخیری استفاده میکنند میدونن که وقتی اسپری رو زدی اگر نشوری اصلا ابت نمیاد از رو یه کم مالوندمش واقعا خوب بود قدش حدودا160بود واقعا بدن خوبی داشت استیلش عالی بود شلوارشو کشیدم پایین خواستم از کون بکنمش نداد کلا با دوستم قرار گذاشته بود که از عقب نمیدم کیرمو گذاشتم تو دهنش چند دیقه برام ساک زداز تو دهنش دراوردم گذاشتم رو کسش به نظر کسش تنگ میومد بایه فشار تا نصفه بردم توکسش دادش بلند شد یه کم جلو عقب کردم باورم نمیشد چون خیلی وقت بود همچین کس تنگی نگاییده بودم…

 
همینطوری که من تلمبه میزدم اون گریه میکرد بعد از ده دیقه دیگه گریش کم شد حدودا بیست دیقه تلنبه زدم ابم داشت میومد کیرمو دراوردم وریختم تو دهنش هرچی گفتم بخورش نخورد و ابمو ریخت رو فرش با چند تا دستمال کاغذی خودمو وفرشو تمیز کردم عرقمو پاک کردم ورفتم یه دوش بگیرم ورفیقم رفت بکنتش حدودا بیست دیقه تو حموم بودم وقتی اومدم بیرون دیدم رفیقم هنوز داره میکنتش فهمیدم اینم تاخیری زده حدودا ده دیقه ی دیگه روی کار بود تا ابش اومد دیگه رفیقم بی حال افتاد رو زمین راه دختره دوربود و چون بچه بود از بس گاییده بودیمش دیگه نمیتونست راه بره لباسامو پوشیدم که برسونمش سوار ماشین شدیم حدودا تا جنوب شهر که زندگی میکر 20 دقیقه راه بود توراه با هم صحبت میکردیم میگفت به زور پدر ومادرم تو 12سالگی ازدواج کردم . شب اول شوهرم طوری منو از عقب کرد که دو ماه تو بیمارستان بستری بودم واسه همون از عقب نمیدم. رسوندمش وبقیه ی پولم بهش دادم. خدایش کسای افغانی هزار برابر بهتر از کسای ژاپنی تو فیلما هستن. ما ایرانیا کسخلیم و قدر این نعمتو نمیدونیم. ازمن میشنوین از این به بعد کوس جوون افغانی بکنین تا برای همیشه مشتری بشین.
 
ببخشید اگه یه کم طولانی شد دم همتون گرم که خوندید
نوشته: مهدی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *