این داستان تقدیم به شما
بهناز یه دختره فوق العاده خوشگل و سکسی بود قده بلندی داشت با پوست سفید و موهای خرمایی صورتش کک مکی بود عاشقش بودم منو بهناز از 19سالگی باهم دوست شدیم از طریقه دختر عموش شیما که دوست دختره رفیقم بود…
بهناز عاشق مدل شدن بود همه جا دوست داشت لباسای سکسی بپوشه و توجه همه رو به خودش جلب کنه با اینکه بچه پایین شهر بود ولی همیشه شیکو سکسی میگشت و همه رو عاشق خودش میکرد.
روزای خوبی رو باهم سپری میکردیم اوایل خجالت میکشید باهام سکس کنه اما بعد از چند بار که تو خلوت رفتیم دیگه راه افتادو مثه پورن استارا بهم میداد مخصوصا بعد از اینکه پردشو زدمو سکس از جلو بهش مزه کرد.
وقتی خونمون خالی میشد سریع بهش زنگ میزدم که بیاد خونمون وقتی میرسید سریع لبامو میچسبوندم به لبشو کلی لب میگرفتیم بعد کلی لبو گردنشو میخوردم گردنش محشر بود اون خال رو گردنشم جلوه خاصی میداد جوری که شهوتمو 10برابر میکرد بعد یواش یواش سینه هاشو میمالیدم بعد میخوردم وقتی نوکه سینه هاشو با لبام محکم میکشیدم شهوت از سرو روش میریخت حالا نوبته اون بود که برام ساک بزنه
فوق العاده حرفه ای ساک میزدکیرمو تا ته میکردم تو دهنش تخمامم لیس میزد واااای خیلی خوب ساک میزد بهناز بعد به حالته 69 میخوابیدیم هم اون کیر منو میخورد هم من کسه اونو از شهوت داشت میمرد التماس میکرد بکنمش منم هی میخوردم حتی سوراخ کونشم لیس میزدم بعد میخوابوندمش شروع میکردم به تلمبه زدن یرب تو همون حالت میکردمش بعد حالتو عوض میکردم سگی میخوابوندمشو بی رحمانه تلمبه میزدم جوری که به غلط کردن میفتاد اونقدری میکردمش که آب از کسش سرازیر میشد اونقدری که راه نمیتونست بره یدورم وحشیانه از کون میکردمش واااای چه حالی میداد بعد مجبورش میکردم برام ساک بزنه و آبمو بخوره بهناز فوق العاده بود…
الان 1ساله که باهام بهم زده و رفته با یکی دیگه به اسم امیرحسین دوست شده و بهش میده فقط خواستم اینجا بهش بگم که من چجوری دوست دخترتو میکردمو بیشتر از 1000بار باهم سکس داشتیم بهناز جنده ی خودمه.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید