این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان داستانی که میخوام بگم همین دوروز پیش اتفاق افتاد ومیخوام ماجرای اولین سکسم رو بگم …
***
میدونم هستند افرادی که بخوان نظرات بدی رو بگن که برالم اهمیت نداره و فقط تجربه و احساسی که به این رابطه دارم رو عنوان میکنم شاید کسی درک کنه .من کم سن و سال هستم و تازه داشتم رو سکس و احساساتی که باعث میشه رو از طریق هم مدرسه ای هام متوجه میشدم تو این فکرها به خونه میامدم و جون بیرون نمیرفتم تمام وقت در منزل بودم سه روز قبل یکی از دوستام ماجرای حمام رفتن و سکس با پدر شو جوری با حرارت تعریف میکرد ناخوداگاه خودم رو با پدرم تجسم کردم که مثلا داریم همو میبوسیم…

 
اصلا بدم نیومد واتفاقا فکری به سرم زد که بتوپنم با پدر رابطه برقرار کنم فرداش که پنج شنبه بود تعطیل بودیم و بیشتر خو‌ابیدم ساعت ده بیدار شدم وقتی متوجه شدم مادرم برای مجلس یکی از دوستاش به قم رفته ناگهان فکردیروزم به سرم زد که اجراش کنم .اینم بگم اصلا تو این فکر نبودم واکنش پدر دراین باره شاید بد باشد ولی فقط به ان فکر میکردم که تجربه دوستم که خیلی بهش لذت داده بود رو منم تجربه کنم پدر پنجشنبه ها تعطیسله و بکارهای خوپدش میرسه سن پدرم جهل ساله واز نظر قیافه و هیکل خوبه یا حداقل درنگاه من خوپبه بهش گفتم میرم دوپش بگیرم وقتی لباسهامو در اوردم همشو میگم یه کمی استرس داشتم ولی حرفهای دوستم منو مصمم کرد بر اجرای کارم .تو حموم ظرف بزرگی برا شستن لباس هست که گاهی مادرم از اون برا شستن استفاده میکنه شای بگید تو این دوره زمونه دیگه همه ماشین لباسشویی دارن که ما هم داریم ولی بعضی وقتها مادرم بعضی از لباسها روبا دست میشوره .
 
بگذریم ظرف رو برداشتم محکم به در حموم زدم و داد و فریاد در اوردم پدررم سراسیمه اومد پشت در که پارمیدا حالت خوبه این چه صدایی بود که منم اه وناله که دارم میمیرم و پام شکسته .پدر دودل بود که درو باز کنه یا نه من زود گفتم بابا چرا نمیای منو بلند کنی و ببری دکتر گفت لباس تنمه منم گفتم زود بیا دارم میمیرم که مجبور شد درو باز کنه وقتی منو لخت لخت دید کمی تعلل کرد و داشت پایین تنمو یا همون کسم رو نگاه میکرد و داشتم میدیدم کیرش از روی شلوارکی که پوشبیده بود درحال راست شدنه که یهو گفتم بغلم کنه ببره بیرون وقتی بغلش بودم سرم رو تو گردنش فرو برزدم و هی تند تند نفس میکشیم احساس میکردم او نیز داغ شده و از این که منو لخت تو بغل گذاشته نفسش تند میزنه نمیدونست چکار کنه و همنین جوری تو بغلش بودم که یهو گفتم منو تو اتاقم ببره وقتی منو تو تخت گذاشت چیزی نمیگفت وهنگ کرده بود.دیدم الان وقتشه …

 
بهش گفتم نمیخو‌ای بدونی کجام درد گرفته که با دست پاچه گی گفت چرا کجا درد میکنه منم رون پا به سمت کونم رو اشاره کردم که با پماد اونجاهارو بماله نمیدونم چند ثانیه بعد پماد به دست و کیر راست جلوم بود شروع به مالیدن کرد همین که دستش به لای پام خورد یه احساس سرخوشی زیادی بهم دست داد وهمون موقع هم دیدم پدرم مالش نمیده درحال نوازش کردن بود اونوقت دل رو زدم به دریا و بهش گفتم که نیاز دارم و چه کسی بهتراز اون که ابروی منو حفظ میکنه یه چند ثانیه نگاهم کرد و اونوقت دیدم میخنده تا دیدم خندید کیرشو گرفتم اولین بار بود که لمس میکردم و چنان لذتی میبردم که همه اوپنایی که سکس داشتن منیدونن چی میگم .خلاصه تو چشم برهم زدنی پدر لخت در حال خوردذن کس و کونم بود و منم رو ابرها بودم اونروز کیرشو لای پام گذاشت و ابش اومدکه اون هم تجربه ای دیگر در سکس داشت برام از دو روز پیش که اتفاق افتاد تا الان هنوز کاری نکردیم ولی برا یکشنبه که مادرم از صبح تا بعداز ظهر نیست قرار گذاشتیم یه سکس بهتر باهام انجام بده منم میخوام اونروز نرم مدرسه خلاصه اینکه منم تجربه کیر خوردن به بدنم رو احساس کردم و منتظر روزیم که داخل کس و کونم احساسش کنم …

 
 
قول میدم بعد از سکس بعدیم بهتر بنویسم
 
نوشته: پارمیدا

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *