این داستان تقدیم به شما

سلام تازه ماشینمو عوض کرده بودم صب ساعت ده از خونه اومدم بیرون که برم نمایندگی سر راه که داشتم میرفتم یه خانم با دختره یک سالو نیمه اش که رفته بود خرید از وسایلای دستش مشخص بود رو دیدم …
 
جلو پاش وایسادم گفتم مستقیم میرم سوار شد عقب منم از آینه نگاهش میگردم نگامیکرد ولی نگاهشو برمیگردوند یه خیابون که رفتم جلو تر رسیدم به نمایندگی بهش گفتم من تا اینجا کاردارم جلوتر نمیرم گفت اخه من تا میدان جلویی میرم گفتم شرمنده خواست پول بده گفتم برا پول سوار نکردم گفت اینجوری که نمیشه که گفتم الان که شده گفت مرسی ولی بار داشتم با بچه میبردی منو تا اونجا خب منم گفتم مشکل ندار بیا جلو بشین تا ببرمت گفت نه نمیشه چه فرقی داره گفتم بیا بشین فرقشو متوجه میشی گفت اخه میترسم کسی ببینه گفتم میریم یه جایی که کسی نبینه دل داشت بیاد جلو بالاخره با هر بد بختی بود وسایلاشو گذاشت روصندلی عقب وخودشو دخترش اومدن جلو نشستن
 
گفت فقط زود از این منطقه دور شو منم گفتم چشم الان میریم یه جایی که کسی نباشه تو راه ازش پرسیدم چندتا بچه داری گفت دوتا که این دختره کوچیکس یه مقدار که دور شدیم دستمو گذاشتم روی رونش که یه ساپورت طرح لی پوشیده بود گفت دس نزن ماشینا که رد میشن میبینن گفتم نترس کسی این پایینو نمیبینه بچش نشسته بود رو پاش نگا میکرد من دس میزدم به پاش گفتم از سکس با شوهرت راضی هستی گفت اره ولی نه چون نمیدونم چون همیشه با اون رابطه داشتم باید راضی باشم گفتم دوس داری بامنم امتحان کنی البته من به دو سه دقیقه یا ده دقیقه راضی نمیشما باید حتما 45 دقیقه بکنم میتونی دوام بیاری .قدش کوتاه جسه نسبتا کوچیکی داشت تا اون لحظه کونشو ندیده بودم بدونم چطوره بادستم دیگه داشتم با کوس تپلش بازی میکردم گفتم نمیخوای با ماله من بازی کنی که دستشو گذاشتم رو کیرم فشارش میداد منم دستمو بردم تو شلوارش کسش تمیز بود خیسم شده بود ولی چون رانندگی میکردم مجبور بودم دستمو دربیارم دنده بدم .

 
از وستای شهر که سوارش کرده بودم بردمش بالاشهر شهر ما کوهستانیه نزدیکای کوچه باغا تو راه گفتم بلدی بخوری برام گفت نمیدونم زیاد بلد نیستم تا دید رفتم سمت کوچه باغ گفت چرا اومدی اینجا گفتم کار دارم اینجا خودشو زده بود اون راه منم گفتم کارمو اینجا انجام میدم زود میریم.تو دلم یه ترسی از پلیس داشتم شهرما خیلی گیر بازاره کوچه سربالایی انقد رفتم بالا تا رسیدم به یه راه که میرفت سمت یه تپه ای رفتم بالا شیب کمی داشت که وقتی تمام شد به سر پایینی رسیدم دیگه اصلا از پشت چیزی مشخص نبود رفتم کنار راه وایستادم گفت چرا اومدی اینجا گفتم بیا پایین تا بهت بگم گفت بچم چی منم گوشیمو دادم دستش زدم یه بازی که بازی کنه بلد نبود در عقب ماشینو باز کردم گفتم بیا اینجا روبه پشت تا اومد اینطرف ماشین پسبوندمش به ماشین یه لب الکی ازش گرفتم راستش زیاذ فیس جذابی نداشت اخه دوس دخترام از اون خیلی خوشگلتر بودن ولی اونا اوپن نیستن خیلی بخوان حال بدن یا یه ساکی میزنن یا فوقش لاپایی از کونم که میگن درد داره (اخه یه سری رفته بودم خونه عمم دخترش خونه تنها بود باهم اوکی بودیم بعد کلی عشق بازی رفتم سراغ کون بزرگش تپل بود یه تفی زدم سر کیرم یه دفه ردش کردم تو جیغ کشید و از زیرم بلند شد رفت دستشویی میگفت دیگه تا عمر دارم کون نمیدم فک کنم دفه اولش بود اونروز با ساک زدن تمام شد)
 
بریم سر داستان اصلی بعد از روی مانتو با سینهاش بازی کردم گفتم میخوریش سرشو تکون داد کیر من یخ کرده بود از ترس قبل عیدم بود هوا یه کم سرد بود گرفت دستش خندید گفت انگار تو یخچال بود مطمئنی نمرده زندس گفتم بزارش تو گرمای دهنت حال میاد کیر شل ویخ منو گذاشت دهنش خیلی لذت بخش بود یه حالی میداد که قابل توصیف نبود انقد مِکیدش که بلند شد اب شهوتمو میخورد راحت میگف شوره کیرم 14سانتیم که حسابی راست شده دهنشو پُرکرده بود گفتم بسه الان ابم میاد تا پاشد سا پورتش دراوردم دیدم به به چه کون نُقلی وجم وجوری داره سفید بود روبه شکم خوابوندمش روی صندلی عقب ماشین اب دهانمو زدم درکوسش موهاشو میگفت دیشب زده بوده ولی یه کوچولو از مو های بورش بین سوراخ کون و کوسش مونده بود

 
کیرمو تا گذاشتم تا ته رفت تو خودمم خوابیدم روش کوسش خیس خیس بود اینم بگم اولین بارم بود تو کس میزدم تو سن 25 سالگی چسبیده بودم بهش کمرمو بالا پایین میکردم اونم اههههه اوهههه میکرد چنتا که زدم داشت ابم میومد که کیرم لرزید کشیدم بیرون برشگردوندم پاهاشو دادم تو بغل خودش گفتم بادستت نگهش دار یه مقدارکمرش با اول صندلی فاصله گرفته بود که من گرفتم کشیدمش جلو جوری که کونش از ماشین اومده بود بیرون کیرمو با فشار هولش دادم تو کس توپلش کیرم تا ته رفته بود تو اون ته نگهش داشتم دستمو گرفتم از پهلوهاش وبیشتر فشار دادم اهیییی کشید گفت میخوای خاییه هاتم بکن تو منم خندیدمو شروع کردم یواش یواش تلمبه زدن چند با نصفه میکردم تو یه بار تا دسته میکردمش تو هی این کارو انجام دادم ولی هر دفه تعداد دفعات دخول عمیقم بیشتر میکردم که داشت ابم میومد کیرمو تا تهش فشار دادم اون ته ریز تلمبه زدمو چون تجربه نداشتمو روی ابرا بودم ابمو تا قطره اخر خالی کردم گفت اوم گفتم اره از جاش بلند شد وکیرم دراومد

 
نشست به حالت دستشویی ابمو از کسش خالی کرد بچشم با گوشی من مشغول بود همچنان خیلی بچه آارومی بود حرف هم نمیزد هنوز به مامانه گفتم زود جم کن بریم گفت این بود 45 دقیقه کردنت گفتم من تاحالا کس نکرده بودم یه سیلی زدم به کونش گفتم اینم بد نیستا گفت قابل نداره توانشو داری بزنی گفتم توانشم داشتم دیگه دلشو ندارم کون کس نیس که تا رد کردی تا دسته برتو هم کردنش طول داره هم ابه من چون دفه دوم دیر میاد بیخیال بریم . بابا داشت قلبم از ترس میومد دهنم سوارشد جلو و بچشو گرفت بقل گوشیمو گرفتمو رفتیم بردمش تا همون میدونه تو راه بهش گفتم بعد این تو شهر همو دیدیم اصلا همو نمیشناسیم اونم اگه میگفتم شماره بده برا سری بد اماده بودا ولی من اینو گفتم گفت باشه میخوای دوس دخترات نفهمن . نمیدونم چرا اون لحظه چُس کلاس گذاشته بودم از کارمم او لحظه ناراحت بودم از خودم بدم می اومد اییییی ولی فرداش وقتی یاد اون لحظه های ناب کوس کردن افتاده بودم و کیرم سیخ شده بود هزار بار خودمو فحش دادم که چرا شمارشو نگرفتم که همیشه بکنمش…
الانم هروقت از اون طرفا رد میشم چشمم دنبالشه
 
نوشته: سباستین زوندا

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *