این داستان تقدیم به شما

سلام من امید هستم میخوام یکی از خاطرات دادنمو که اولین بار بود تو کونم فرو شد رو بگم…
 
من یازده ساله بودم که تونسته بودم دونفرو بکنم. البته اون موقعها هنوز اول دوره بلوغمون بود و آبمون نمیومد ولی با همون آب پیش منی ارضا میشدیم و لذت میبردیم. اما تو یازده سالگی که بخاطر تور کردن یه بچه خوشگل عمدا گذاشتم از رو شلوار کیرشو به کونم بماله حس کون دادن واسم شدیدا لذت بخش شد طوریکه فقط دوست داشتم بدم. (حکایت ما شده مثل این شعر که میگه: گر خوشگلکی مرا بگاید، از کردن او مرا خوش آید) بماند که نه اون منو کرد و نه من تونستم اونو تور کنم و فقط دستاوردش برام کونی شدنم بود…
 
من چند ماه بعدش موفق شدم به دونفر تقریبا همسن خودم کون بدم. البته اونام به شکل درمالی بود. که یه نفرشون که خاطرش جذابتر بود رو قبلا تو این سایت گذاشتم. منتها اولین کسی که توش کرد حدود دوسال بعدش بود 13 ساله بودم. هیکلم نسبتا لاغر و قدبلند اما سینه هام برجسته و کونم نسبتا برجسته اما خیلی خوش فرم. پوستم سفید و کلا بی مو. در زمینه بچه خوشگلی تو دوره اوج بودم. البته چهرم معمولی بود ولی هیکلمو کونم همه رو جبران میکرد. رضا سه سال ازم بزرگتر بود و من همیشه بخاطر همون بچه خوشگله که عامل کونی شدنم شده بود دوست نداشتم با بزرگتر از خودم سکس کنم چه دادن چه کردن، واقعا چندشم میشد. مخصوصا بچه بزرگای محل رو من حساب دیگه ای داشتن و احترام خاصی داشتم. حتی دوسه نفرشون دوست داشتن منو بکنن ولی رو نمیدادم. رضا هم دوبار پیشنهاد داد ولی بهش جواب ندادم. چون اون موقع بهش حسی نداشتم ولی چهرش شیطنت داشت وهیکلش سکسیو قشنگ بود که دفعه سوم که بهم پیشنهاد داد و مقدماتشو فراهم کرده بود تونست راضیم کنه و فقط بخاطر اصرار زیاد تو رودروایسی گیر کرده بودم یه بار بهش دادم که دیگه پیله نکنه. جریانش ازین قرار بود که کیرشم ازمن هم کلفتترو درازتر و قشنگتر بودو سیاه، کون منم سفید بود خیلی منظره زیبایی میشد ولی اونموقع درک نمیکردم، بیشتر دوست داشتم به بچه خوشگلا بدم

 
 
یه روز ظهر تو خرداد ماه، اول امتحانات پایان سال بود اومد درخونمون گفت میای خونمون باهم درس بخونیم؟ منم بچه ساده ای بودم باور کردم گفتم باشه میام، رفتم. یکم الکی درس خوند و بعد کم کم شروع کرد به حرفای سکسی و ازم تجربیات سکسیمو می پرسید و بعد خودش تعریف میکرد و منم سرد برخورد میکردم. تنها نقطه ضعفی که داشتم این بود که اون جریان بچه خوشگلو رو که از رو شلوار باهام حال کرده بود رو میدونست و منم چون میدونستم میدونه خیلی رو بهش نمیدادم. ولی سر حرفو باز کرد و علت اون کارمو پرسید منم توجیح میکردم میگفتم بخاطر این بوده که میخواستم بکنمش و … که یهو برگشت گفت خب حالا اون که مالیده بذار منم از رو شلوار بمالم. منم گفتم اصلا! شروع کرد رو مخم راه رفتن بینهایت اصرار میکرد و وعده میداد که هم تو فوتبال هم تو بچه ها هواتو دارم منم می گفتم نه! بعد گفت تو فقط بذار دو دقیقه از رو لباس روت بخوابم سر دو دقیقه بلند میشم.
وقتی دیدم قراره فقط با دو دقیقه خوابیدن از رو لباس دست از سرم برداره با اکراه قبول کردم و گفتم دو دقیقه نه فقط یه دقیقه! اونم از خدا خواسته گفت باشه. گفت رو همین تشک کنار اتاق دراز بکش منم دمر خوابیدم اونم کیرشو که از زیرشلوارش راست شده بود تنظیم کرد رو چاک کونم خوابید روم. جفتمون شلوار ورزشی داشتیم. شروع کرد به عقب جلو کردن. همزمان دوتا دستاش رو گذاشت رو باسنام و مالش میداد. بخاطر غرورم اصلا لذت نمیبردم که با اون وضعیت زیرش خوابیدم. کیرم یه ذره هم راست نشده بود. هنوز یه دقیقه تموم نشده بود که احساس کردم کیرشو از تو شلوارش درآورده. خواستم اعترض کنم همونطور که میمالوند گفت من کیر خودمو درآوردم کاری به لباسای تو ندارم منم قانع شدم گذاشتم ادامه بده. باسنامو تو مشتاش فشار میداد و دستاشو از بالای باسنام میکشید پایین تا زیرش که یه دفعه…
 
همینطور که مثلا داشت تلمبه میزد حین کشیدن کف دستاش رو کپلام به سمت پایین، یهویی انگشتای شصتشو انداخت پشت کش شلوارو شورتم باهم و اونارو سریع با یه ضرب کشید پایین تا بالای زانوم. تا اومدم به خودم بجنبم دیدم کیرش لای کونمه و سرکیرش دم سوراخم چسبیده و همچنان داره تلمبه میزنه . زور زدم که برگردم اعتراض کنم، با یکم زور منو برگردوند و با پوزخند گفت ولش کن دیگه تموم شد کیرم به کونت رسید دیگه. خودمو تسلیمش دیدم بخودم قبولوندم که کونمو به باد دادم دیگه مقاومت نکردم که زود تمومش کنه و همچنان بدون لذت بود برام خیلی ازین حرکتش بدم اومد. بعد که خوب از لحاظ روانی مسلط شد بهم و فهیمد وادادم از روم بلند شد که کونمو ببینه هنوز ندیده بود برگشتم چهرشو دیدم اینقدر ذوق زده شده بود که تونسته بود همچین کونی رو شکار کنه! دقیقا نگاهش به کونم مثل شکار و شکارچی بود شیطنت تو چشماش بود ولی من خجالت کشیدم ازش که داشت کونمو میدید. غرورم فروریخت. دوست نداشتم به چشم حقارت بعدها دیده بشم. چشمم به کیرش افتاد با اینکه هم قد بودیم ولی کیرش خیلی بلندتر و کفتتتر و تیره تر از کیرم بود. ولی خوش تراش بود. با کف دستاش لپای کونمو باز کرد و با دقت داشت نگاه میکرد. گفت واقعا چیزی از دخترا کم نداره. یکم ماساژ داد دوباره لاشو باز کرد سرکیرشو گذاشت دم سوارخم بی حرکت و دستاشو برداشت و یه چند دقیقه ای همینطور داشت ازین منظره لذت میبرد. کیر سیاهش لای کون خوش فرم و سفید و بی موی من واقعا دیدنی هم بود. راستش تو اون لحظه که سرکیرش رو سوراخم بدون حرکت قرار گرفت خودمم شهوتی شدم چون یاد درمالیهای قبلیم افتادم ولی علی رغم لذت جسمی چون از نظر روحی حال نمیداد به روی خودم نیاوردم که پررو نشه ولی دوست داشتم همینطوری تمومش کنه.
 
اونم همینطوری خوابید روم و شروع کرد به درمالی. من ساده فکر کردم الان تموم میشه میره دنبال کارش. تا اینکه دوباره بلند شد. باز لاشو باز کرد اینبار صورتشو خوب نزدیک کونم کرد و داشت ازنزدیک نزد
یک نگاه میکرد و حال میکرد. یهو یه تف غلیظ انداخت رو سوراخم. قلقلکم اومد یه لحظه خوشم اومد. فهمیدم میخواد بکنه توش.. اولین بار بود که کیر میخواست تو سوراخ کونم بره فکر میکردم خیلی درد نداره منم کاری به کارش نداشتم گذاشتم ادامه بده تا زود ارضا بشه تموم شه بره. گفت با دستات لاشو بازکن. اصلا خوشایند نبود برام که بخوام با دستای خودم لای کونمو واسش باز کنم ولی چاره ای نبود با اکراه باز کردم و اونم لذت میبرد از اینکه اینجوری تسلیمش بودم. سرشو گذاشت دم سوراخم و اولش آروم فشار داد. دیدم یکم درد داره گفتم چیکار میکنی. گفت چیزی نیست الان میره تو عادت میکنی. باز دوباره فشار داد درد داشتم . گفتم نکن درد داره گفت صبر کن. چشتون روز بد نبینه. یهو یه فشاری داد که واقعا نزدیک بود کونم پاره بشه. سرش رفته بود تو و من از شدت درد داشتم می پیچیدم که سریع برگشتم چرخیدم اونم بلند شد.

 
گفتم اگه اینجوری بکنی نمیدم. موقع تو کردن اصلا موافق نبودم اونجا هم کلی چونه زد تا راضیم کرد توش کنه. گفت هرطور هست تحمل کن زود تمومش میکنم. دوباره دمر خوابیدم به تف دیگه انداخت سرکیرش و دم سوراخم. دوباره سرشو گذاشت دمش . خودمو واسه یه درد شدید آماده کردم. یه فشار داد دید بازم فقط سرش رفت تو و دوباره از درد و سوزش به خودم پیچیدم. دیگه بعدش من مثل موم تو دستش بودم همه کار با کونم کرد و همه پوزیشنارو امتحان کرد. اول گفت پاشو حالت سگی شاید راحتتر بره توش. امتحان کرد دید بدتره بعد گفت به پشت بخواب رو زمین پاهاتو بده بالا تا زانوهات برسه به سرت . اونم انجام دادم کیرشو گذاشت دمش بازم دید تنگتر شد. اومد خودش نشست کنار دیوار تکیه داد و پاهاشو دراز کرد بعد زانوهاشو داد بالا گفت رو به من بشین روپام و آروم بیا پایین تو سوراخت برسه به سرش و خودت کیرمو تا جاییکه راحتی فشار بده بره توش. نشستم و کونمو رسوندم به سر کیرش اونم بیکار نبود داشت با سینه هام ور میرفت. کیرشو تنظیم کردم دم سوراخم یکم وزنمو دادم پایین دیدم بازم نمیتونم تحمل کنم. گفتم بابا بیخیال شو معمولی بکن برم. گفت بذار یه بار دیگه حالت اول امتحان کنم اگه نشد بیخیال میشم گفتم زود تمومش کن. بازم دمر خوابیدم دوباره لاشو شدیدا باز کرد سرشو گذاشت دمش و یه فشار داد سرش رفت تو یکم نگه داشت.
 
درد داشت ولی یه کوچولو عادت کردم یکم نگه داشت بعد آروم عقب جلو کرد دوباره بقیشو آروم آروم تا ته کرد تو. من داشتم میترکیدم واقعا سوزش داشتم. و فقط داشتم تحمل میکردم که زود تموم بشه. تعجب میکنم ازینایی که اینجا میگن راحت میره تو … بعد خیلی آروم شروع به تلمبه زدن کرد. درحین تلمبه باسنامو با دست میمالید. سرعتشو تند کرد دیگه یک وحشی تمام عیار شده بود و دیگه داشت شلاقی تلمبه میزد. صدای نفسامون با صدای شالاپ شولوپ تلمبه و صدای لزج بودن کیرش تو سوراخم تو فضا پیچیده بود. دیگه دردش کمترشده بود گفت تحمل کن آبم الان میاد. وقتی کیرواقعا کلفت و بلند و سیاهشو تو کونم حس کردم خودم بهش گفتم حالا که کار به اینجا رسید آبتو بریز توش اونم از خداخواسته بعد از حدود سه چهار دقیقه تلمبه زدن یه فشار محکم داد و تا قطره آخر آبشو خالی کرد تو کونم و افتاد روم. تعجب کرده بود که چطوری خودم این پیشنهاد و بهش دادم. آخه من ساده شنیده بودم آب کیر خیلی مفیده برای بدن. با خودم میگفتم حالا که کرده منو لااقل آبشم بریزه که خیلی به ضررم نباشه. یعنی تنها جاییش رو که موافق بودم همین توش ریختن بود. موقع خالی شدن آبش نبض کیرش باعث میشد سوراخ کونم تنگ و گشاد بشه.
 
اون موقع اولین بار بود اینو تجربه میکردم و در عین درد و سوزش داشتن برام جالب بود و کمی هم لذت داشت. اما بعدها دلم لک زده بود واسه اون لحظه و دوست داشتم یکی منو بکنه و نبض کیرشو با سوراخ کونم حس کنم. هرچند بعدها این اتفاق چند بار افتاد البته با افراد جدید ولی دوست داشتم با رضا هم لذت می بردم. بعدش که روم دراز کشید کیرش یواش یواش که میخوابید یواش یواشم از کونم خارج شد و یه احساس راحتی کردم بعد اون همه فشار. بعد سریع با دستمال تمیزم کرد و گفت زود برو خونتون.
بعد اون جریان کلا ازش خوشم نمیومد و ازش دوری میکردم ولی همش دنبال این بود دوباره موقعیت جور کنه منو بکنه. و پنج بار دیگه در فاصله حدود یکسال موقعیت جور کرد و میومد دنبالم پیدام میکرد منو میبرد منم همیشه بهانه میاوردم که نرم ولی این پنج بار بهانه نداشتم و رفتمو به همون روشا سیر میکرد منو. ولی بعدها که یادش میفتادم کم کم خوشم میومد و حشری میشدم. طوری که دلم تنگ شده بود واسه دادن بهش. اما دیگه تو اون محل نبودن.

 
اگه اونموقع حس الانو داشتم کیرشو با ولع میخوردم. هرچند همون موقع هم با اکراه چندباری ساک زدم براش. یه بارشم وسط کون دادن پسرخالشو یواشکی آورده بود که منو راضی کنه به اونم بدم. من احمقم هرچی اصرار کرد راضی نشدم. و چه بسا قسمت میشد دونفری منو بکنن چیزی که تاحالا نداشتم حسرتش به دلم موند. ولی رضا خوب میکرد، خوب بلد بود با اون سن کمش چون سبزه بود خیلی هات و حشری بود. اونموقع تجربم کم بود حالیم نبود بعدا فهمیدم عجب بکنی بوده. و خیلی بیشتر میتونستم باهاش حال کنم…
 
 
نوشته: او…میده

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *