این داستان تقدیم به شما

سلام. نازگل هستم ۱۶ سالمه خاطره سکسی که میگم برای سه سال پیشه…
***
از خودم بخوام بگم من اون موقع ها یه دختر لاغر بودم موهامم چتری میزدم یا دم خرگوشی میبستم یه دختر عمو داشتم به نام الهام که ۳۲ سالش بود و متاهل بود من گاهی پیشش میرفتم و باهاش صحبت میکردم خیلی باهام مهربون بود همیشه الهام چشمایه مشکی گیرایی داشت که همه پسرایه فامیلو جذب میکرد اون روز که رفتم خونشون رفتارش باهام مثل همیشه نبود یه جوری بود
شب که پیش هم خوابیدیم روبروش بود صورتم قبل خواب صحبت کردیم و بعد چشم تو چشم یه لحظه بهم خیره شد لپمو بوس کرد و یه لبخند بهم زد از منم خواست که لپشو ببوسم که بوسیدم بعدش یوهو لبمو بوسید یه دونه دیگه هم بوسید و بعد هی بوساش تند تر میشد و محکم تر هیچی نمیگفتم فک میکردم چون دوسم داره میبوستم دستشو آروم برد تو کسم و چوچولمو گرفت تو دستاش واییی حس بی نظیری داشتم چندباری با دوستام لز کرده بودم ولی سابقه نداشت با یه زن ۳۰ ساله این کارو بکنم کسمو گرفت تو دستش و دستشو برد تو شرتم چه قد حرفه ای میمالید آب کٔسم راه افتاد کسم خیس شد تو دستایه زنونش دستمو گرفت و برد تو کسش یه کس تپل داغ داشت واسش میمالیدم و لذت میبرد

 
گفت نازی با خجالت گفتم بله گفت میخوری؟ گفتم سینه هاتو گفت نه کسموبیا ببین چه داغ شده سکسی شده با خجالت قبول کردم رفتم پایین قبلا کس خورده بودم اما مال الهام تپل تر و گوشتی تر بود کس یه بوی سکسی میداد لیس اولو زدم محکم منو به کسش فشار داد یه ذره شور بود کسش به خاطر ترشحات ولی دوست داشتم بخورم اووومممم براش لیس میزدم پاهاشو دور گردنم انداخت و به کسش فشارم داد میخوردم براش اووومممم فوق العاده بود جیغمیزدو تو دهنم فشار میداد آروم با لحن سکسی میگفت بخخو بخوور تو نخوری کی بخوره نوک سینه های کوچیکمو فشار میداد و حشریم میکرد بلند شد خوابیدم و با کون نشست رو صورتم کون یه زن کامل رو صورت من ۱۳ ساله بود

 
زبون زدم به کونشو و کونشو لیسیدم لذت میبرد برم گردوند و یه ذره وازلین به دستش کرد انگشتشو کرد تو کونم گفتم آیی آروم گفت دردت اومد ببخشید عزیزم دوباره آروم تر کرد تو کونم چوچولمم میمالید انگشت دومم کرد تو کونم یه ذره که عقب جلو کرد رفت تو اتاق و یه چیزی مثه کیر به خودش بست اومد گفتم الهام این چیه گفت بخواب میفهمی وای چه قدم کلفت بود خوابیدم و گذاشتش در کونم گفت آییی چه کون کوچولویی کسمو گرفت تو دستش و آروم کرد تو کونم آخ آخ آخ درد داره الهاااام_جوون الان خوب میشه _ دیگه نمیتونم الهام آیییییی_ صب کن دیگه اه انقد غر نزن اونو تو کونم عقب جلو میکرد و من همش هم درد داشتم و از کسم میترسیدم گفت ببین دیگه راحت میره دردش بهتر شد می کرد تو کونم بازم درد داشت اما کمتر بود احساس میکردم کونم جر خورده یه ذره که بیشتر کرد کونم خیس شد دیدم چند قطره خون ازش اومده که ترسیدم و الهام گفت هیچی نیس بابا الکی لوس نشو واسه همه اینجوری میشه
 
برم گردوند اون کیر مصنوعی هنوز وصلش بودنوک سینه های کوچولومو لیس میزدو گاز میگرفت خیلی تحریک شدم پاهام باز بود گفتم الهام کیر میخوام اومد روم و گفت میخوای بکنم تو کست تا کلی لذت ببری گفتم نه بابا مگه دیوونم گفت من به مامانت چیزی نمیگم باز کن بکنمت سریع پاهامو بستم و رفتم کنار اومد بوسم کردو گفت شوخی کردم بذار ارضات کنم راضی شدم ۶۹ شدیم اون کس منو میخوردو میمالید منم کس اونو انقد خوردیم تا اول اون ارگاسم شد بعدشم من…

 
نوشته: نازگل

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *