داستان سکسی کس مفت

این داستان تقدیم به شما

سلام اسم من بهروزه 26 سالمه
خاطره ای که میخوام واستون بگم مال 4 سال پیشه…
***
ما یه رفیقی داشتیم اسمش احمد بود
حاجی این احمد روزی 110 تومن اون زمان پول کس میداد.
هر هفته 5 شیش روزشو مکان داشت جنده بلند میکرد میبرد.
منو این احمد خیلی با هم رفیق بودیم این همش به من میگفت بهروز منو تو باید یه کس با هم بکنیم
اما جاکش همش میپیچوند بعد میومد تعریف میکرد میگفت به مولا یادم رفت زنگت بزنم
یه روز این تو خیابون مسافر میزنه یه دختر پسره با هم سوارش میشن
یه ذره میرن پسره میگه دم مغازه وایسا دختره رو میفرسته خرید
دختره که میره سریع میپره پایین کرایه رفیق ما رو میده میگه این دختره رو هم برسون هر جا میخواد آویزونه خیلی باید بپیچمش
دختره میاد میبینه پسره نیست میگه آقا بریم دم خونشون
میرن در خونه پسره هر چی زنگ میزنه دختره پسر باز نمیکنه
میاد تو ماشین میگه بریم فلان جا…خلاصه هی احمدو میچرخونده تو خیابونا یهو احمد شاکی میشه میگه خانوم چس مثقال کرایه داد به ما این پسره گاییدی ما رو
انقدر چرخوندی پیاده شو…
 
نزدیک شب بوده دختره میگه من شب جایی رو ندارم برم که آویزون احمد شه اینم از خدا خواسته میگه جا دارم بیا بریم
آقا خلاصه میرن و 2 سه کله احمد از این میگیره حالا که کسه مفت بوده لاشی یاد من میوفته میگه حاجی پاشو بیا کس آوردم
ما رفتیم دیدیم یه دختره لخت سفیده سفید قد متوسط سن پایین 18 نوزده ساله ممه های کوچیک تقریبا 66خوابیده کف سالن رو فرش یه شیشه مشروب بغلش انقدر مسته چشاش داره بسته میشه ولو افتاده بود
دیدم اینو اصن نمبشه کرد یهو میمیره خخخخخخخ
زنگ زدیم شام آوردن اینو بردیم حمومو شام دادیم بهش یه ذره حالش بهتر شد
دیگه حشر زده بود بالا لبامو بردم تو گردنش محکم میک زدم چند تا یه دستمم برده بودم سینه هاشو چنگ میزدم کوچولو قشنگ تو دست بود خیلی دوست داشتم سینه هاشو

 
چرخوندمش کمرشو چسبوندم به سینه ام دو تا سینه شو گرفتم فشارش میدادم به خودم سینه هاشو میمالوندم ول شده بود تو بغلم حال وایسادن نداشت نشوندمش رو مبل جلوش وایسادم کیرمو کردم تو دهنش جنده خانوم با اون سن کمش یه ساکی میزد کسی اینجوری نزده بود تا حالا
خوابوندمش کف زمین پاهاشو دادم بالا کزدم توش اونم نه آهی نه اوهی تا دسته تند تند میکردم تو کسش شالاپ شلوپ صدا میداد چند دیقه کردم آبم داشت میومد پا شدم خوابیدم نشوندمش رو کیرم خودشو انداخت رو سینه ام شروع کردم به سختی تلمبه زدن یه 10 بیستا بیشتر نزده بودم انقدر حال میداد که آبم پاشید تو در و دیوار کاندوم
همونجوری یه ربع دراز کشیده بودم اونم که لش همونجوری روم بود
خلاصه پاشدیمو این گفت من خوابم میاد میخوام بخوابم
نذاشتم بره تو اتاق گفتم وایسا یه بار دیگه بکنم بعد

 
نمیذاشت به زور راضیش کردم دیگه تشریفاتو گذاشتم کنار چندتا تف انداختم سر کیرم فرو کردم تو کسش
یه ذره کردم پاشدم از رووش پوزیشن عوض کنم یهو جنده دوییییید تو اتاق در و قفل کرد
آقا ما رو میگی کیرمون داشت پوست خودشو پاره میکرد میزد بیرون
حشری هی در زدم با مشت جنده بیا بیرون کسکش 5 دیقه مونده فقط
گفت خوابم میاد تو رو خدا فردا
گفتم احمد چی کار کنم گفت وایسا دهنشو میگایم
گفت خوابش برد درو باز میکنم ننشو میگایم
نشستیم نیم ساعت منم اعصابم کیری
بعد پاشد احمد کسخل درو از لولا در آورد با ابزار مبزار
 
صدا کیری در اومدنه در اومد دختره از خواب پرید یه نگاه کرد دید من لخت وایسادم احمدم درو گرفته نیفته
تا اومد تکون بخوره پریدم روش گفتم ننه تو میگام از زیر من در میری؟
بدبخت حرف نمیتونست بزنه پشماش ریخته بود احمدم لخت شد گفت جوری جرت میدیم دیگه هوس خونه کسی موندن به سرت نزنه
دختره شروع کرد التماس گفت تو رو خدا غلط کردم تو رو خدا مث آدم بکنید دیگه در نمیرم گه خوردم
احمد دلش سوخت گفت من حال ندارم خودت مث آدم بکنش گناه داره
پاشد رفت
بهش گفتم جریمه ات باید کون بدی یه تف انداختم در کونش کیرمو گذاشتم سرش فشار دادم بره تو
کونش قبلا افتتاح شده بود راحت رفت تو ولی بازم تنگ بود یه آاای بلندی گفت و شل کرد کونشو شروع کردم تلنبه زدن سینه هاشم دیگه داشتم میکندم انقدر محکم میکشیدم
بار دومم بود یه ربع قشنگ پاره پوره ش کردم دیگه داشت آبم میومد گفتم دهنتو باز کن در آوردم کیرمو آبمو پاشیدم تو دهنش گفتم حالا بگیر بکپ مادر جنده!

 
 
نوشته: بهروز کیر پکاجکی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *