این داستان تقدیم به شما
سلام .
من امیرم 30 سالمه قد و هیکل معمولی دارم سکسم زیاد داشتم..من کارم تهرانه از17 سالگی به بعد رفتم تهران.
***
رفته بودم خونمون سربه بزنم موقع برگشت وقتی خواستم سوار اتوبوس شم با اینکه بلیط داشتم صندلی خالی گیرم نیومد.بیشتر ازظرفیت بلیط فروخته بودن.خلاصه 1ساعت شاگرد اتوبوس داشت مسافراروجابجا میکرد که منم بتونم بشینم.اخرش یه خانومه گفت من بچم کوچیکه میدمش سمت خواهرشوهرم اگه دوستدارن بشینن پیش من.اخه باخواهرشوهرش اومده بود سربزنه وبرگرده .دوتا صندلی براخودشوپسرکوچیکش ودوتا دوصندلی هم برا خواهرشو هرشو بچش.بچه رو داد اونور شاگرده بهم گفت میشینی ؟گفتم اره.نشستم پیشش و اتوبوس حرکت کرد خودمو زده بودم به خاب که پا زنه خورد بهم فکرکردم اتفاقیه. ولی دیدم این حرکتو هر چندلحظه یبار انجام میده.سری بعد خودم پامو چسبوندم بهشو اونم هی پاشو فشارمیدادبهم.
دلو زدم به دریا ارنجمو بردم توپهلوش.تا یه صدکیلومتری همینطوری مالیدمش.کیرم بدجوری سفت شده بود دیدم نمیشه اینطوری تو گوشیم براش نوشتم راحت باشم؟ گوشی روگذاشتم کنار و بهش فهموندم که بخونه پیامو. وقتی خوند یه نگاه سمت صندلی خواهر شوهرش کرد و چشاشوشو به نشونه تایید گذاشت روهم. دیدم خیلی تابلو نمیشه هیچ جوری دست کرد توشلوارش باز تو گوشی نوشتم چادری کیفی یه چیز بزار روپات که راحت بمالم چادرشو دراورد انداخت روپاش به شاگرده هم گفت میشه کولرو خاموش کنی؟که ینی سردشه. چادرشوکه انداخت رو پاش دستمو اروم از زیر چادربردم رسوندم به خشتکش دکمه ها شلوارشوبازکردم و بزور دستمو بردم تو. اینقدر این جمله ازشهوت خیس شده بود رو گفتن که تکراری شده ولی این طرف به حدی شهوتی بود که باهمون چنتا حرکت من کسش بقول خودش حسابی آب انداخته بود. یکم که مالیدم زنداداشش از رنگ صورت طرف پی برد انگار به یه سری چیزا.
صداش کرد درگوشش گفته بود اگه این پسره اذیتت میکنه به راننده بگیم.اینم میگه نه. بعد توگوشیش برامن نوشت جریانو .خلاصه با اینهمه جندگی شماره موبایلشو به یه بدبختی بهم داد. رسیدم تهران اس داد خوش گذشت همسفر ولی به من اس نده من از اوناش نیستم! اداتنگا…کم مونده بود تو راهروی اتوبوس درازبکشه و بگه بزارتوش. بعد حالا داشت فیلم میومد.منم گفتم باشه هر طورمایلی بای.
یه ساعت بعد اس دادگفت اگه قول بدی پی سکس نباشی باهات میمونم. گفتم من همه جوره میخوامت فکر بدی هم دربارت نمیکنم بهم اعتماد کن. رسیدخونه واس دادگفت تنهایی؟گفتم اره.گفت بدجور هوس کردم میشه تلفنی و اس ام اسی ارضام کنی.میدونم باورنمیکنید وای خیلی لاشیو شهوتی بود. زنگ زدم بهش صداش به حدی شهوتی بود که راست کردم.مدام میگفت اخ امیرجان…اب انداخته کسم…دارم دیوونه میشم.کلی ازاین حرفا زد باورکنید حتی یه ذره هم دروغ نیست این جریان بعدگفت جق بزن تا من صداجق زدنتو بشنومو ارضاشم. گفتم ای بابا من دیگه چن ساله اینکارو نمیکنم.گفت تورو خدابخاطر من.به هیچ وجه حاضر نشدم ولی گفتم باشه با دستم میزدم رو بازوم و از خودم صدا درمیاوردم که اره دارم میزنم.چنان دادمیکشید ازپشت گوشی که واقعن تحریک شدم ویه لحظه نزدیک بود واقعن جق بزنم. ارضا شد به یه بدبختی.کار هر روزش شده بود سکس چت وسکس تل. تازه خیلی وقتا میپیچوندمش.بهش گفتم من دیگه سکس چت و تل نیستم یا تو بیا خونم یامن. گفت من جز خواهرشوهرم کسی رو ندارم که بچمو بزارم پیشش بزار مدرسه ها باز بشه میام.
اوایل مهرشد تا کشوندمش خونه.درونبسته بودم گفت من وقت ندارم سریع بکن میخوام برم.منم صبحش انداخته بودم بالا وکمرم توپه توپ. همونطور که داشتم جا مینداختم خودش تمام لباساشو کند به جز شورتوسوتینش.یکم شکم داشت هیکل نسبتا خوبی داشت بزرگتین مزیتش کس وکون گندش بود.اندازه دوتا کف دستای من کس داشت.به حدی شهوتی بود بهش میگفتی ک خیس میکرد خودشو.یکم ازش لب گرفتم وخوابوندمش روزمین وخابیدم روش کیرم افتاده بود لاپاهش هی خودشوبالا پایین میکرد کیرم مالیده شه به کسش.منم ازعمد کاری میکردم که حریص تربشه.اخرش دستشو اورداززیرشکمم کیرمو گرفتم تودستش یه نفس عمیقی کشیدو شروع کرد به مالیدن کیرم لا کسش.توسکس چت گفته بودم ازپشت میکنمت جربخوری. که جواب داد من حریف تر از این حرفام که جربخورم. اسمش مثلن رویابود. گفتم رویا جان از پشت بکنم ؟گفت از پشتم بهت میدم ولی اول ازجلو بکن.از روش بلندشدم پاهاشو انداختم روشونه هام کسش کامل دراختیارم قرارگرفت.من نمیدونم کیرم چن سانته ولی میدونم باهرکی سکس کردم تاکیرمو دیده از تعجب شوکه شده بخاطر بزرگیش. یه کیربارگای زیاد که خداروشکر کمو کسری نداره وکارشوخوب بلده.سرکیرموکردم توکسشو نگه داشتم.خودشو حرکت میداد که کیرم بیشتربره توولی من نمیزاشتم.یهوگفت امیرتوروخدا.که دیگه دلم سوختو تاته فشاردادم توش.کیرم ازخیسی کسش چنان لغزنده وسرشده بود که انگار روغن مالیدن به کیرم.بخاطر سفت کردن کمرم ابمم دیرمیومد.البته این دیرارضایی من بخاطر مصرف یسری چیزاست.چون بداموزی داره نمیگم.اینقدر این جنده حشری روکردم که بقول خودش جرخورد.خیلی حریف بود چنبارارضاشد کیرم احساس سوزش میکرد.
هزاربارلعنت فرستادم بخودم که چرا اینقدر زیادمصرف کردم که حالا ابم نیاد.گفتم رویا اگه ارضا شدی پاشوبپوش منم بسمه.گفت نه نه تا ابت نیومده بایدبکنی.ازتوکسش دراوردم گفتم میخوریش؟با ولع تموم کرد تودهنشوخیسی کیرموبالذت میخورد.یکم با اب خودش سوراخ کونشو خیس کردم راحت دوتا انگشتام رفت توکونش.دمرخوابوندمش یه بالش گذاشتم زیرکمرش وازش خواستم خودش بادستاش کونشوبازکنه .اخ چه صحنه ای بود سوراخش مدام خودبخود بازوبسته میشد.کیرمو گذاشتم درسوراخشوبایه هل همشودادم تو.ازبس گشاد بودلبمو بردم رولبش باهاش حرف بزنم دیدم چشاش سفیده سفیدشده.یه لحظه ترسیدم یه چک زدم توگوشش گفتم رویا چته.دیدم چشاشو بازکرد لبشو یه گازگرفتو چشاشوبست.وقتی تواون حالت دیدمش شهوتم صدبرابرشد.تو همون حالت یه 5 دقیقه ای کردمو ابمو تا اخرخالی کردم تو کونشو چن لحظه همونطوری خابیدم روش. کیرم کمکم شل شد خودش اومد بیرون…
ده دقیقه بعد لباساشوپوشید بره گفت دلم نمیادبرم. گفتم نه برو منم اصلن حالشو ندارم. با بدبختی ردش کردم رفت.سرهمینم بهش برخورد و یه مدت جوابمو نمیداد.منم دیگه اس ندادم بهش تا خودش اس دادودوباره رابطمون شروع شد.ولی زیادباهاش حال نمیکنم چون خیلی اشتهای سیری ناپدیری داره واگه بخوام همیشه باهاش سکس کنم بخاطر شهوت زیادش و برا سفت کردن کمرم باید هرسری کلی چیزمصرف کنم که ارزششو نداره…
نوشته: امیر دولاب
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید