این داستان تقدیم به شما

سلام اين يك داستان نيس بلكه يه کسشر … ببخشین خاطره از بهترين خاطره هاي زندگيم هس.
اسمم قادرهست ولی تو خونه بهم میگن سارا. ٢١ سالمه و هيكل خوش فرمي دارم و وزنم هم ٦٠ كيلوه و سايز سينم هم ٧٣ . من عاشق آرمان بودم طوري كه واسش ميمردم و حاضر بودم هر كاري واسش كنم. ارمان حدود ١ سال پيش بود كه خيلي اصرار ميكرد كه برم خونه مجرديش ولي هميشه يه ترسي داستم و نميرفتم .! نميدونم چرا ولي ميترسيدم . در ضمن تا اون شب هيچ سكسي ندااشتم با هيچكس.
خوب شب تولدش رسيد و بهم زنگ زد و گفت كه كيك و وسايل گرفتم و بايد امشب بياي پيشم با كلي اصرار قبول كردم و با آژانس رفتم پيشش . ديدم كيك و وسايل خريده . خلاصه تولدشو جشن گرفتيم تا اينكه ساعت ١١ شد از ساعت ٧ پيشش بودم . گفتم بايد برم و كادومو كه يك ساعت شيك بود دادم. ولي اون اجازه نداد برم و من هم مامانم و بابام رفته بود گرگان پيش داداشم . خلاصه اصرار كرد و منم قبول كردم . اينم بگم كه خيلي پولدار بودن و خونه شيكي داشتن و حمومشونم بزرگ بود و وان داشتند. رو مبل بوديم كه تلويزيونو روشن كرد و يك فيلم پورن خيلي عالي گذاشت و نگاه ميكرديم كه يهو دستاشو كم كم ماليد به سینه هام و فشار ميداد من قرمز شده بودم و اون داشت حال ميكرد خدايشش منم حال ميكردم . اون قبلا گفته بود كه سكس خيلي خشن دوس داره اونم خيلي خيلي.
 
منم خشن دوس دارم ولب نه در اون حدي كه اون شب انجام داد باهام. خلاصه منو ميلوسيدو ميليسيد و ميرم سره اصل مطلب. زيپه شلوارشو كشيد پايينو كيرشو كه حدود ٢٣ سانت اينا ميشد كه خيلي هم خوشگل بود كرد تو دهنم و گفت ساك بزن منم تند تند ساك ميزدم و اونم اوج لذتش بود . اون گفت كستو ميخوام منم گفتم نميشه . چون من تا حالا نداده بودم و پرده داشتم . ولي جه جوري شد كه دادم الانم نميدونم. خلاصه لليس ميزد كسمو و منم كه اوج لذتم بود كاندومو درو ورد خار دار بود خلاصه روغن زد به كسم . تا داد داخل اشكم در اومد ديدم بله پاره شده و چقدم خون اومد رفتم تو وان و شستم خودمو و اومدم بيرونو شروع كرد منو برد رو تختش كه ٢ نفره بود و خوابوند رو تخت و تا تخماش ديگه داده بود داخل ديگه . تند تند تلمبه ميزد و در همين حال گفت تاخيري زده كه تو دلم گفتم واي چه غلطي كردم . درد داشتم ولي كم كم عادي شد و اونم تند تر كرد و ديگه كلي عرق كرده بود همه لباسش خيس بود لباساشو دو اوردم و رسيدم به جورابش كه گفت در نيار خوابيد رو تخت و گفت بشين رو كيرم نشستم و تند تند تلمبه ميزد كه يهو پاشو اورد جلوم كه گفتم چيكار ميكني گفت من خشن ميخوام و گفت جورابامو بايد ليس بزني گفتم نه و گفت تو امشب ماله مني جوراباشو اورد جلو چسبوند به دهنم و منم ديگه داشتم ليس ميزدم واسش .

 
جوراباش سفيد بود و خيلي هم كثيف نبود ولي بو ميداد . ديگه ليس ميزدم و لذت ميبردم جوراباشو در اوردمو لاي انگشتاشو با انگشتاشو هم ليس زدم و كاندومو ديگه در اورد و بدون كاندوم به جونه كونم افتاد حالت داگي تند تلمبه ميزد و اه اه خودشم در اومد و منم كه ديگه نا نداشتم و يه دفعه ارضا شدم و اون هنوز ارضا نشده بود و گفت گفتم كه تاخيري زدم . هميشه عاشق زير گردن و گوشاش بودم. واسه همين بوس ميكردم گوشاشو و زير گردنشو. سينه هامو ميخود در حالي كه تند تند داشت كسمو ميكرد منم كه حال ميكردم ديگه دردم شديد شد و جيغ ميزدم و يه دفه جوراباشو كه در اورده بودم به دهنم بست كه جيغ نزدم داشتم خفه ميشدم چون كفشاشم فوتبالي بود بو ميداد جوراباش.. بلندم كرد و وايساد و پاهامو رو شونه هاش گذاشت و تو كسم ميكرد تند تند و ازم لب ميگرفت .خسته شده بودم خيلي ولي هنوز ارضا نشده بود. در اوردو دوباره واسش ساك زدم ٥ دقيقه اينا و دوبارم كرد اين دفه تو كونم كه جيغم در اومد گفت ساكت اخرشه ديگه ٥ دقيقه هم كونمو كردو گفت داره ابم مياد و در اوردو ابشو ريخت همرو تو صورت و دهنم. گفت بخور خوردمو واسش ساك زدم و رفتيم دو تامون تو وان و باهام ور رفتيم و منم از كفه پا تا نوكه سرشو بوس ميكردم و اونم حال ميكرد.
اينم از خاطرهه عاليه من باز هم از سكس هامون مينويسم .. خواهشا کیرتون نخوابه و به نوشته همديگه احترام بزاريد همین‌جوری که به اسلام احترام می‌ذارید ولی نمیدونین چرا.

 
نوشته: بسیجی‌ ابن مجلوق قادر گرمساری

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *