این داستان تقدیم به شما
سال آخر هنرستان بازیگری بودم یادمه اوایله سال 93 از یکسال قبل تو کلاسایه استاد….. حرفه ای تمرین میکردم به خاطر چهره ی معصوم و نازم مورد توجه خیلی از کارگردان های تازه کار و غیر حرفه ای بودم اما هر کدوم با وعده های دروغین فقط فکر سو استفاده ازم بودن یادمه یه کارگردان نامرد سره یه فیلم معروف پرفروش بهم وعده داد و دسمالیم کرد اما شانس آوردم فقط دسمالی!!!
یه کارگردان تو کلاس با استاد رفت و آمد داشت که با همه فرق داشت و بیشتر به حرفه و تکنیک کار فکر میکرد تا پایین تنش تو چنتا تستی که ازم گرفته بود منو مناسب نقشی که یکی از انتخاب بازیگر های معروف بهش سفارش کرده بود دیده بود منو برد تو اتاق و بهم گفت میخوام باهات صحبت کنم بین حرفام نمیپری و قشنگ گوش میدی گفتم بفرمایید گفت بازیگر شدن خیلی به شانس بستگی داره باید فرصت هارو بشناسی تو واسه نقش سپیده تو فیلم… انتخاب شدی که با ستاره شهابی سوپر استار بازی میکنی باورم نمیشد ستاره شهابی یکی از بازیگرای مورد علاقم بود شبش تو اینترنت ویکی پدیا سرچ کردم بیوگرافیش نوشته بود ستاره شهابی متولد 12 اردیبهشت 1355 متولد تهران وی بازیگری رو از سن کم شروع کرد و… یعنی سال 93 تقریبا 38 سالش بود اما اصلا بهش نمیومد چشمایه کشیده مشکی دماغ خوشفرم طبیعی با گونه های زیبا از فکرش دیوونه شدم روزشماری میکردم تا روز فیلمبرداری رسید من نیم ساعته گریم شدم همه چیز آماده بود که خانم شهابی بعد 3 ساعت تاخیر رسید باورم نمیشد خوده خودش بود یه مانتو شال زیبا با طرح نستعلیق سفید با شلوار جین جذب پاش بود با چکمه های مشکی تمام لباساش برند بودن معلوم بود چند میلیونی تنش بود
وقتی اومد همه به استقبالش رفتن صحبتاش که با کارگران تموم شد اومد سمت من گفت سلاااام شما پارمیدا هستید گفتم پارمیس هستم صدام میلرزید باهام دست داد دستامم میلرزید خودش اینو حس کرد گفت ریلکس باش عزیزم منم یکی مثه بقیم فقط یه ذره خوشکل ترو محبوب تر خندیدو چشمک زد منم خندیدمو حرفشو تایید کردم برای گریم صداش کردنو رفت برگشتو گفت پارمیس من صبحونه نخوردم این تراول و بگیر از این کافه معروفه برام اسپرسو با کیک بگیر گفتم چشم گفت ممنون دختر خوب منم رفتم و براش گرفتم نشستو صبحونشو خورد برداشت اول شروع شد تو اون سکانس ستاره که آرتیست فیلم بود و نقش مادر من باید به من سیلی میزد آماده شدیم نور صدا حرکت دیالوگارو میگفتیم
من:مامان من با حمید ازدواج میکنم
ستاره:تو غلط میکنی من:به تو ربطی نداره و ستاره زد تو گوشم واقعا تو نقشش فرو رفته بود کشیده محکمی بهم زد دردم اومد و از اول میگرفتن
حدودا پنج بار بهم چک زد تو فیلم تا برداشت نهایی رو گرفتن آخرش دیگه صورتم درد میکرد کار که تموم شد اومد پیشم عزیزم پارمیس جون منو ببخش دردت اومد من:فدای سرتون خانم شهابی شما الگوی منید تمام زندگی من منو بکشیدم صدام در نمیاد خندیدو گفت این حرفا چیه گلم بازم ببخشید سرمو گرفتو جای سیلیا رو یه بوس کرد بعدشم جایه روژشو پاک کرد منم بغلش کردم بهم گفت حالا برای جبران کارم شام مهمون منی میریم خونمون باورم نمیشد ستاره شهابی داشت منو به خونش دعوت میکرد سریع قبول کردیمو رفتیم تو دمه در مردم دیدنشو چنتا عکس و امضا ازش گرفتن بعد سواره ماشینش شدیم یه بنز کوپه با شیشه های دودی دیگه کسی مارو نشناخت رفتیم نیاوران یه خونه آپارتمان بزرگ مثه اینکه اونجا خونه مجردیش بود یه آپارتمان لوکس و شیک و بزرگ رفتیم لباسامونو درآوردیمو نشستیم گفت با خنده گفت توقع نداری که سوپر استار سینما ازت پذیرایی کنه پاشو خودت هرچی تو یخچال هست بیار رفتم یخچاش پره پر بود همه مدل خوراکی برداشتم نشستم پیشش رفتو یه شراب از تو یه جایی آورد گفت که شراب چند سال مونده و قیمت چند میلیونی داره
برامون ریخت و خوردیم خودش بیشتر از من میخورد کم کم حالتش عوض شد یه ذره بی ادب شده بود دوتا سیگار روشن کرد بهم داد گفتم ممنون من نمیکشم گفت بگیر ببینم جنده ادای دختر پاستوریزه هارو در نیار گرفتم و یه پوک زدم سرفه کردم و گفت ولش کن من خودم بهت میدم یه پوک عمیق زد از سیگارای گرونش اومد سمت صورتم گفت دهنتو باز کن باز کردم دود سیگارو فوت کرد تو دهنم چنبار دیگه اینکارو باهام کرد تا سیگارش تموم شد اومد پیشم دستشو انداخت دور گردنم گفت چن سالته پارمیس گفتم 20 سال گفتم جووون پس هنوز بچه ای چه نازی چه چهره یه مظلومی داری یه بوس از لپم کرد بعد گفت از من خوشت میاد گفتم خیلی خانم کریمی گفت اه خفه شو دیگه بهم بگو ستاره گفتم خیلی دوست دارم ستاره گفت چیمو دوست داری گفتم همه چیتو گفت جووون منم همه جاتو دوست دارم مخصوصا اون لباتو این و گفت و لباشو گذاشت رو لبام حرفه ای لبامو میخورد دهنش طعم سیگار میداد یه کمی اما بوی بدنش عالی گردنمو میک میزد شلوارمو کشید پایی گفت پاشو کامل لخت شو
لخت مادر زاد جلوش وایسادم بر اندازم کردو گفت جوون جنده خودمی گفت اوپنی گفتم بله انگشتشو کرد تو کسمو و پستونامو میخورد پستونایه من دخترونه و کوچیک و مال اون زنونه و بزرگ سوتینشو درآورد پستوناشو کرد تو دهنم براش میخوردم جیغ میزدو آه میکشید بلند شد شلوارش رو کشید پایین کسه تپل و بی مو داشت گفت دوست داری بخوری کسمو گفتم خیلی دوست دارم گفت التماسم کن گفتم التماس میکنم کس بده بخورم گفت بیشتر گفتم توروخدا کس میخوام بالاخره اجازه دادو کسشو کرد تو دهنم مثه وحشیا کسشو میخوردم نرمو خوشمزه بود میگفت بخووور خوشمزس؟ بخور دختر خوب کسمو اووممم آه بخوور منم تند تند میخوردم از سوراخ کونش میلیسدم تا کسش 69 شدیم اون با کس نشست رو دهنم و اونم کسمو میمالیدو یه کمی لیس مزد انقد کسشو خوردم که آبش پاچید تو صورتمبلند شد یه دیدو بست به خودشو کرد تو کسم از پشت کسمو میکردو لاله گوشمو میخورد انقد تو کسم عقب جلو کرد تا ارضا شدم…
تا صب بغل هم خوابیدیم و صبح برام آژانس گرفت شمارمو گرفت با یه خط ناشناس بهم زنگ میزد تو دوران فیلم برداری و بعد از اون سه بار دیگه هم باهاش لز کردم اما بعد از فیلم برداری دیگه تلفنامو جواب نداد و یوهو باهام قطع رابطه کرد دیگه هیچ جا هم نتونستم ببینمش اون فیلمی که با هم بازی کردیمم اصن پخش نشد به دلیل مشکل با تهیه کننده اما سال بعد ستاره با دوتا فیلم موفق و یه سریال موفق دوباره خیلی سر زبونا افتاد.
اسامی که در این داستان به کار رفت مستعار بود ولی اتفاقات حقیقت و خاطره ای مبهم برای من.
از اون ماجرا دوسال میگذره الان بازیگری رو ول کردم و منشی یه دکتر هستم.
نوشته: پارمیس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید