این داستان تقدیم به شما
سلام به همه دوستان عزیز
من مهران ۳۵ سالمه
یه دختر عمو دارم به اسم مهری که حدود ۴۰ سالشه
مطلقه ویه پسر دانشجو داره…
***
این دختر عموم بعد از جدا شدن از شوهرش مشغول کار آرایشگری شد و وضع و اوضاع مالیش روبراه شد.
چند باری شنیده بودم که اگه کیس مناسبی گیرش بیاد شوهر میکنه.خلاصه ماجرا از اونجا شروع شد که از من خواست با وانت واسش یه گاز جابجا کنم ویه سری هم پارتیشن برای آرایشگاه وخلاصه چند باری من براش رفتم اساسیه جابجا کردم.
تا نوبت به جابجایی خود آرایشگاهش شد.مهری یه زن زیبا وتپل وسفید بود.
رفتم اساسیه آرایشگاه را براش طی دو مرحله بردم وتو راه آخر ازم خواست میز آرایگاهش را براش سرهم کنم ووصل کنم.تقریبا یه نیم ساعتی زمان برد که دستم بند شد تو این مدت اصلا حواسم به مهری نبود تا وصل شد دیدم یا یه ساپورت حنایی رنگ ویه تیشرت تنگ بدون روسری داره جمع وجور میکنه.یه دفعه کیرم راست شد تا اون هیکلو بخصوص کون گندشو تو اون ساپورت دیدم.
گفتم میزت آماده شده اومد وتشکر کرد وگفت مرسی زحمت کشیدی منم دلم نمیخواست زود از اونجا برم گفتم تا اینجام هر کاری داری بگو.
با کلی تعارف مشغول شدیم که تو این مدت منم به بهانه های مختلف خودمو بهش میمالوندم.اونم چیزی نمیگفت تا اومدیم آینه را وصل کنیم که به اون گفتم تو آینه را بچسبون به دیوار که من تنظیم کنم وپیچش کنم به دیوار.اونم روش به آینه وپشتش به من بود که بعد تنظیم کردنش به بهانه پیچ کردنش به دیوار اومدم پشت سرش وکیرمو چسبوندم به کونش یه دفعه از تو آیینه نگام کرد وگفت بد نگذره گفتم نه جاتون خالی.خندید وگفت پرو که منم از فرصت استفاده کردم وبیشتر بهش چسبیدم اونم کونشو به فشار داد عقب.منم سرسع پیچا را بستم واز پشت بغلش کردم و لب تو لب شدیم ویه دستم تو سینه هاش بود ومیمالوندم. انگار منتظر همین کار بود خودشو ول کرد تو دلم وآه و آخش سالن آرایشگاه را برداشته بود.دستمو بردم سمت کسش که یه دفعه حالم خراب شد آخه نواربهداشیش از رو ساپورتش وقتی دستمو گذاشتم رو کسش مشخص شد وخودشم گفت آره پریودم وخونریزیم هم زیاده اگه بخوای برات ساک میزنم تا بعد پریودیم بیای بکنیم.
قبول کردم وبهش گفتم حداقل لخت شو .لخت شد اما به خاطر پریودیش شورتشو در نیاورد وشروع کرد به خوردن کیرم.منم که تو آینه زوبروم داشتم کونشو میدیدم بهش گفتم از کون بهم بده اما قبول نکرد ولی با کلی چرب زبونی وبه شرط اینکه اگه درد داشت درش بیاری قبول کرد.اول رفت کس وکونشو شست بعد اومد بهش گفتم برو رو کاناپه ودمرو خوابید یه کم کونشو لیس زدم اما به خاطر پریودی بیشتر دلم نگرفت بخورم وبا واکس مو که تو آرایشگله بود کونشو چرب کردموبا انگشت هی میکردم تو کونش انصافا تنگ بود منم با حوصله یه پنج دقیقه ای گشادش کردم که خپدش چهار دست وپا شد رو کاناپه وبا یه دست لای کونشو باز کرد وگفت زود بکنم.
منم سر کیرمو چرب کردم وبا آرامش کردم سرشو توش ونگه داشتم.
از بس حشری شده بود هی میگفت بکنم زود که یه دفعه خودش کونشو داد سمت کیرم وهمشو خورد.معلوم بود درد داره اما خیلی حشری بود.
منم شروع کردم به کردنش بعد از چند دقیقه همین طور که چهار دست وپا بود گفتم بخواب رو کاناپه ومنم خوابیدم روش وشروع کردم به کردن کون تنگ مهری جونم.
داشتم میزدم توش که آبم داشت میومد ومهری هم فهمید و هی کونشو میداد بالا منم همه آبمو ریهتم تو کونش.بعد از چند دقیقه از روش بلند شدم واونم بلند شد که کاناپه ولای پاش پر از خون شده بود فقط خوب بود که کاناپش چرمی بود ومیشود پاکش کرد. الان نزدیک به دوساله که هفته ای دو تا سه بار شبا میرم تو ارایشگاه ومیکنمش.
البته تا میخوام برم پیشش واسم آرایش میکنه ولباس سکسی هم میپوشه.تو زمان پریودیش هم دو سه بار بهم کون میده.این چند وقتها هم ازم حامله شد که رفتیم دکتر وبچه را سقط کردم.
اگه بچه بزرگ نداشت واختلاف سنی نداشتیم باهاش ازدواج میکردم اما حالا فقط میکنمش.
نوشته: مهران
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید