داستان سکسی تقدیم به شما
شاید شما هم اولش بار نکنید که «جن و پری» واقعی هستند
من هم جزء شما بودم! باور نمیکردم که موجودی نامرئی و تخیلی به نام جن یا پری وجود خارجی داشته باشه!
من تقریبا هر سه روز یکبار به سایتهای مختلف و انواع مختلف پورنوگرافی سر میزنم و خیلی هم کم خودارضایی میکنم (نمیدونم چه سریه!؟)
تو لپتاپم انواع بازی و برنامه سکسی نصب کردهام (خلاصه اینکه مفید فیل ارضیی هستم برای خودم!)
حالا اجازه بدید داستان خودم رو بگم (هرچند که مطمئنم که کسی باور نمیکنه)
یه روز داشتم تو برنامه Poser یه فیگور سکسی درست میکردم
وقتی خسته شدم تلاش کردم خودارضایی کنم تا خوابم ببره
نیروی کائنات رو ازاد کردم و به یک خواب عمیق پشت لپتاپم رفتم!
بعد از چند ساعت بیدار شدم، فکر کنم صبح شده بود
یه حالت سرگیجه عجیبی داشتم
من یه عادتی دارم و اون هم اینه که وقتی حوصلهام سر میره میرم به بهشت زهرا و اونجا برا خودم میچرم و از مردهها چشمچرانی میکنم (Nerophilla)! البته به دید خواهری و برادری!
مردهها به من خیلی آرامش میدهند، من البته هرگز با مرده آمیزش نکردهام اصلا چندشم میشه وقتی به جسد مرده نگاه بکنم (تو اینترنت)
یک حال عجیب و غریبی داشتم
رفتم نشستم کنار یه قبری که حلوا میدادند
منم گرفتم و الکی یه چیزی گفتم که مثلا صلواط بود!
خوشدم و تو قبرستون چرخیدم (طرفای بعد از ظهر ساعت یک بود.
اینو بگم که من از عرب و عربی حالم به هم میخوره
چون اونها مزخرفترین گزینشهای طبیعی فرگشت هستند!
واقعا اگر خدایی وجود داشت آیا مغزش خر خورده بود که «عرب» رو آفرید!؟ والا!
برای یه لحظه که به خدا و عرب فکر کردم چشمم افتاد به اون دعای اجق وجقی که روی بعضی سنگها مینویسه
نمی دونم لا الاهه الا الله وجدت موت و یک مشت شر و ور!
اینو من خوندم! باور میکنید!؟
با اینکه از عربی بدم میاد ولی به خودم گفته که یک بار که هزار نمیشه!
لاافل قبل مرگمون یه عنایتی به عرب و زبان تخمیش نشون بدیم!
معنیشو دقیقا نمیدونم (اصولا هیچکسی نمیتونه این شر و ورهای عربی رو بخونه ولو خود محمد و اهل بیتش باشه!)
به هر حال من رفتم خونه (من کاملا تنها زندگی میکنم و میدونم که باور نمیکنید من حتی دوست دختر هم ندارم نه تو اینترنت نه تو اونترنت! یکم عجیبه ولی اخلاق من اینطوریه!!!
رفتم دو ژامبون مرغ زدم به بدنم (عاشق ژامبون هستم خوک گاو الاغ مرغ خروس ققنوس و …!) بهترین خوراکی جهانه!
اگر خدایی وجود داشته که اینو آفریده بود من حتما اولین بندهاش میبودم!
اما برگردیم به داستانمون (داستان که نه خاطره و تجربه)
بعدش من گرفتم خوابیدم
از اون خوابهایی که بعد از استمنا کردن میبینی، انواع صداها و تصاویر و عجایب و غرایب رو میبینیم
خواب من یک خواب سکسی بود!
البته بعد از بیدار شدن دیدم که شلوارم کاملا خشکه و هیچ اثری از آثار انرژی هستهای تو عورتم نیست!!!
تو خواب دیدم مثل یه زامبی افتادم دنبال ناموس مردم، یه عده از دستم در میرن یه عده رو هم گیر میارم و بهشون تجاوز میکنم!
عجب خواب مشتی بود!
چه سکس عجیب و غریبی بود!
بعد که از خواب بیدار شدم هوا تاریک شده بود و از بیرون اذون میگفتند! (از کدوم میگفتند)
یه جورایی این قارقارک (قاری! همون که اذون میگه!) صداش به دلم نشست!
گفتم برم دو رکعت نماز بزنم به کمرم شاید خدا ما رو بخشید این تنهایی حوصلهبر نجات بده!
نه میدونستم وضو چیه نماز چیه!
با خودم گفتم برم مسجد محله، ببینم اینایی که دین دین میکنم چی از این مزخرفات درک میکنم
رفتم، اولش حس خوشحالکنندهای داشتم
ولی بعدا حالم خراب شد
احساس کردم تو یه جای اشتباه و میان انسانهایی اشتباهیتر از خودم حضور دارم
رفتم تو مستراح مسجد و به زور هم که شده بود یه خود ارضایی کردم و اون مثل وضوی اونا به صورتم مالیدم!
راستش نمیدونم دقیقا چرا این کارو کردم!!!
یک مقدار ترسیدم ببینن چه گندی بالا اوردم، تو آینه نگاه کردم دیدم نه اوکیه! هیچ کس هیچی نمیفهمه جز خودم!
رفتم خونه و شام نخورده گرفتم خوابیدم
تو خواب احساس کردم کسی منو داره از پشت میکنه!
این احساس رو قبلا هم داشتم ولی این بار خیلی واقعی بود!
یک مقدار ترس و دلهره داشتم که این دیگه کیه ولی یه حال دیگهای میداد!
(پایان قسمت اول)
به نظرم تا همینجا کافیه
بقیشو بعدا میام مینویسم
موفق باشید
نوشته: سامان (ابراهیم)
نوشته های مرتبط:
یهِ شبِ مهتاب
سکس و سکس و سکس
سکس اینجا سکس اونجا سکس همه جا
سکس تِرِس (سکس و استرس)
اولین سکس بدون سکس…
ُسکس پولی یا بدون سکس زندگی کردن ؟
اولین سکس و بهترین سکس (۱)
از سکس چت تا سکس حضوری
سکس با مشتری خوش سکس
عشق با سکس،سکس با نفرت (۱)
سکس اجباری _ سکس یا زندگی
از آشنایی با سکس تا سکس با خواهرم
سکس رویایی من، سکس جاودانه من
سکس عالی، سکس ناب
سکس فقط سکس فیسبوکی
اولین سکس من ، یک سکس مسافرتی
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید