این داستان تقدیم به شما
سلام من به همه .این داستان مربوط میشه به ۶ ماه پیش …
اسمم محسن هست ۳۰ سالمه ,۵ ساله ازدواج کردم بچه دار نمیشیم زنم مریضیه خاصی داره دکترا گفتن بچه دار بشه از بین میره بریم سره اصل داستان یه خواهرزن دارم اسمش مریمه ۲۳ سالشه اندامش معمولیه لاغره فقط سینه و کون گنده داره مجرده همیشه راحت میگرده تو خونه ما و خونه خودشون لباسایه باز تنش میکنه جوری که خطه سینش همیشه معلومه باشلواریه تنگ مبپوشه آدم دیونه میشه کونش همیشه خود نمایی میکنه تو شلواراش از اون دختراس که زیاد شیطونی میکنه کله برنامه هایه اجتماعیو داره از تلگرام تا واتس آپ و غیره باهام راحته میگه مزاحم داره تو این برنامه اسگلشون میکنه میخنده کمی ام خودش ساده و شوت میزنه راحتر بگم همون اسگله خودمون. منم هی بهش میگفتم نکن این کارارو میگفت حال میده اذیت کنی پسرارو ,منم تو نخش بودم کمو بیش دید میزدمش .مریم دوس پسر زیاد داشت اینو زنم بهم گفته بود بهم من دوتا گوشی دارم یه خطه مخفی که زنمم نداشت شمارشو کلا واسه شیطونی خودم بود,…
یه شب زنم حالش بد شد بردیمش بیمارستان دکتر گفت چند روز باید تحت مراقبت باشه چون بخش زنان بود به مادرزنم زنگ زدم اومد منم اومدم خونه تو همین افکار بودم که زنم آخرش چی میشه گوشی دوممو برداشتم تونت چرخ میزدم نزدیکه ساعت ۲ نصفه بود یهو بسرم زد مریمو اذیت کنم تا کمی حالم کنم تو تلگرام به شمارش پیام دادم یه رب گذشت تا جواب داد شما گفتم یه آشنا ,گفت چیه کی شمارمو داده از این جور حرفا منم هرچی گفت یه چی گفتم تا رام شد گفت شارژ میخوام تا بهت ج بدم اگه شارژ ۱۰ تومنی بدی عکس سکسی میدم منم سریع یه شارژ از کارتم گرفتم بهش دادم حال کرد گفت توکفیا عجب خری هستی تو نشتاخته ش ۱۰ تومنی دادی گفت حالا چی دوس داری بفرستم برات گفتم عکس کسو کونتو بده بعد سینه اونم فرستاد برام سکس چت کردیم حرف زدیم از زبونش کشیدم سکس داشتی گفت اره تا دلت بخواد گفتم با کیا؟ گفت دوست پسرام بعد یه فامیل که قرار بود بگیره منو ازداوج کنیم گفتم کی گفت پسر عموم گفت پردمم زده منم کیرمم راسته راست بود گفتم چه کسیو نکردم بغلم بوده ها …
خواستم مطمین بشم پرده نداره گفتم یه چی تو کست کن بفرست برام گفت بصبر چند دقه بعد یه عکس با خیار تو کسش بود برام فرستاد جیگرم حال اومد .گفتم یه ۳۰ثانیه فیلم بفرست برام خیارو جلو عقب کن تو کست گفت شرط دارم اونم شارژ دوباره یه ۵تومنی براش فرستادم ذوق کرد بازم گفت عجب خری تو کفه کسمیا قربون صدقش رفتم چند دقه بعد فرستاد فیلم ۱دقه بود اخ اوخ میکرد حسابی چه فیلمی بود حال کردم حسابی ,بعد گفت بسه من خوابم میاد دیگ شب بخیرو گفت رفت .منم تو کفه عکسو فیلمش بودم حسابی حشری بودم تا خوابم گرفت نزدیک به ۴صبح بود ,خوابیدم بیدار شدم ساعت ۱۰بود دیدم گوشیم رو بی صدا بود چندتا میس کال و پیام بود باز کردم دیدم میس کالا ۳تاش مادرزنم بود دوتا مریم بود دوتا پیامم مریم داده بود گفته بود بیدارشدی زود بزنگ کارت دارم اول زنگ زدم مادرزنم گفت یکم پول و کمی خورده لباس بیار برا زنت لازمه اینجا چند روز باید بمونه اخه یهو بیمارستان رفته بودیم گفتم چشم بعد به مریم زنگ زدم گفت من شب میام پول و لباسارو میگیرم ازت خودم میخوام برم شب پیشه خواهرم بمونم مامان بیاد خونه گفتم باشه,مرسی تو فکر این بودم که یهو یادم افتاد دیشب گفتم مکان جوره مدرکم دارم ازش امشب میکنمش .ساعت ۸شد کمی لباس وپول نقد حاضر کردم که اومد ببره دیدم زنگ خونه صدا دراومد مریم بود گفتم بیا بالا منم باشورتک و رکابی بودم گفت باشه فقط زود دیرنشه اومد تو تا منو دید جا خورد اخه کیرم کمی بلند شده بود دیدم نشست رو کاناپه یه لیوان اب خواست اوردم براش دکمه مانتو باز کرد با دیدن خطه سینش جیگرم حال اومد یاده دیشب اوفتادم خواستم از یه جا شروع کنم گفتم بیا اتاق لباس زیر خواهرتو تو انتخاب کن ببر من نمیدونم چی میخواد بهونه مسخره ای بود چون باید از یه جا شروع میکردم با اینکه وسیله ها رو آماده کرده بودم از قبل. داشت دوتا لباس زیر سکسی انتخاب میکرد گفتم اینا چیه میبری گفت خوشگلان منم گفتم لباس زیر راحت ببر براش خندید که تو همین حال بود سرش تو کشو بود ازپشت آروم بهش نزدیک شدم ترسید بلند شد گفت چته گفتم میخوام گفت چی گفتم تورو گفت زشته تو جایه برادر نداشتمی …
گوشیمو برداشتم همه عکسو فیلم بهش نشون دادم ساکت شد گفت عوضی تو بودی گفتم بهش انقد اذیت نکن کسیو گوش نکردی حالا باید بدی بهم سریع لخت شدم تا کیرمو دید گفت یاخدا بااین کیر خواهرمو میکنی, اومد جلو گفت ب این میگن کیر نه کیر دوس پسرام وپسرعمونامردم .خلاصه لخت شد و ساکت زد حسابی حرفه ای نزدیک آبم بود گفتم بسه گفتم کستو بده بخورممم پاشو باز انقد خوردم کسشو تا ارضا شد زود انزالم بود کمی اخه زنم سخت ارضا میشه زود کیرمو گرفت گفت میخوام جرم بده نشست رو کیرم انقد بالا پایین پرید ک دوباره ارضا شد منم گفتم سگی,بخواب تا جرت بدم آبم بیاد ۵دقه تلمبه زدم گفتم آبم میخواد بیاد گفت بریز رو سینم شدت تلمبرو زیاد کردم جوری که گفتم الانه جر بخوره زود برگشت آبمو ریختم رو نوکه سینهاش جیگرم حال اومد خیلی لذت بخش بود ابمو رو کله سینهاش میمالید کمیشم میک زد سره انگشتتش امیدوارم خوشتون اومده باشه مینویسم بازم ادامشو یعنی فردا شبه این ماجرارو کونشو فتح کردم…
نوشته: محسن
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید