این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان. من امیرضا هستم 18 ساله.
من از اوایل راهنمایی بیشتر عاشق نگاه کردن مردهای سن بالا بودم.تا اینکه اول دبیرستان توسط یکی از همکلاسیهام که گی بود و از رفتار من فهمیده بود من گی هستم برام توضیح داد و فهمیدم اوضاع از چه قراره ولی به خاطر اینکه خانواده ما مذهبی بودن همیشه ترس داشتم .چند وقتی بود دنبال کار میگشتم که بالاخره تونستم تو مغازه کیف و کفش فروشی کار پیدا کنم.چند روزی بود که میرفتم سر کار یه روز که دم مغازه سیگار میکشیدم متوجه مردی شدم که نتونستم خودم را کنترل کنم .ماتم برده بود و سیگار از دستم ول شد .اونم متوجه رفتار غیر معقول من شد و تعجب کرد. کمی بعد متوجه شدم صاحب مغازه بقلی ماست که رفته بوده تهران جنس بخره برا مغازش و این چند روز نبود. خلاصه رفت تو سرم که باید با این دوست بشم.همش به بهونه های مختلف باهاش ارتباط برقرار میکردم و گپ میزدم.یه روز که زود مغازش را بست بود از ناودان مغازش شروع کرد به اب اومدن .تمام شد و فردا صبح که دیدمش بهش گفتم شیر کولرتون نشتی داره از دیشب تاحالا داره اب میاد .بهم گفت چرا خبر ندادی گفتم شمارتون را نداشتم.
به همین واسطه شماره مبایلش را گرفتم.که اگه دوباره مشکلی پیش اومد بهش خبر بدم.کم کم رابطمون صمیمی شد و یه روز که دیگه کنترلم از دست رفت بهش اس ام اس دادم (فاش می گویم بی واهمه دوست دارم یه عالمه).اسمش مهران بود.مهران مردی بود51 سال با قد متوسط یه شکم کوچولو و یه صورت همیشه اصلاح کرده ولی سیبیل میذاشت.(دقیقا کیس من بود) فقط اس ام اس منو خوند اومد دم مغازه و گفت منظورم را نفهمید و رفت اما کم کم با کارای من کمی شک کرد که یه روز رفتم پیشش و همه چیز را توضیح دادم.اول قبول نکرد ولی با اصرار من به عنوان کمک قرار شد یبار باهم برنامه بزاریم.یه شب اس داد کارت که تمام شد تک زنگ بزن تا درب مغازش را باز کنه من برم پیشش.رفتم پیشش و مونده بودن که از کجا شروع کنم.بازم اصرار داشت که این کارو نکه اما خیلی بهش اصرار کردم.اون مرد رویاهای من بود .بالاخره گفت که امشب در اختیاره منه و جون اولین بارشه همه کارا با من باشه اون فقط مطیع باشه.
اول رفتم اون صورت شیو شدش را حسابی خوردم .و بعد پیراهنش را باز کردم و شروع کردم به خوردن اون سینهاش.کم کم شلوارش را باز کردم .بر خلاف تصورم که فکر کردم کیر خیلی بزرگی بواسطه هیکلش باید داشته باشه کیرش متوسط بود حدود 13 یا 14.شروع کردم به ساک زدن براش که خیلی حال کرده بود چون تاحالا کسی براش نخورده بود.یه ربعی براش خوردم که از ترس اینکه داغ کیرش به دلم نمونه گفتم بخوابه و به کون خودم تف زدم و اروم نشستم روش.کم کم رفتم پایین تا راه کونم باز شد و از عشقش بعد از دوبار بالا و پایین رفتن ابم اومد که حیلی تعجب کرد که اون داره میکنه اما اب من اومد اخه این چیزارو بلد نبود .من کم کم بی حال شدم و گفت چون اولین باره داره کون میکنه ابش نمیاد.من از پشت خوابیدم و گفتم بخواب رو من .حدود نیم ساعتی کونم گذاشت داشت ابش میومد و منم تو اسمونا بودم یهو دیدم انگار یه فشار قوی تو کون باز کردن و کونم پر اب کیرش شد .نمیدونین چقدر داغ بود.خلاصه اون شب تمام شد ولی متاسفانه فقط یکبار دیگه این اتفاق افتاد و اون گفت که توبه کرده .مثلا خیلی مذهبی بود.
نوشته: امیررضا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید