این داستان تقدیم به شما
سلام
من آرمان هستم 17 سالمه و ساکن کرج
175 قدمه و 60 وزنمه و قیافه ی نسبتا خوبی دارم
میرم سر داستان من چندباری با پسرداییم که همسنمه گی داشتم و رابطمون دوطرفه بوده ولی تو کون هم نمیکردیم و فقط لاپایی
تو فیلم های گی که میدیدم از Bear gay خیلی خوشم اومده بود و خیلی دوست داشتم با یه مرد 40 سال به بالا که سیبیل داشته باشه و بدنش پر مو باشه بخوابم
تو تانگو هر روز میگشتم تا یکی رو پیدا کنم چند نفری پیدا شد ولی هیچکدوم نمیشد که با هم باشیم یکی میگفت فقط میکنم(من میخاستم دوطرفه باشه) یکی میگفت راه دوره نمیتونم بیام خلاصه پیدا نمیشد تا یه روز آقای علی به پستم خورد تو پروفایلش یه عکس قدی از خودش گذاشته بود همین که عکسشو دیدم عاشقش شدم قدش 174 تا 176 میشد هیکل خوش فرمی داشت و یه کوچولو شکم که سکسی ترش میکرد صورتش آنکارد بود و یه سیبیل کوتاه که خیلی بهش میومد و سنشو 42 زده بود
اووووووووووووف همونی بود که میخاستم بهش درخاست گپ دادم قبول کرد
باهم حرف زدیم گفت ساکن قزوینه من حرف رو پیش انداختم و گفتم میخای باهم رابطه داشته باشیم اونم بی چون و چرا گفت پوزت چیه گفتم دوطرفه
گفت نه من فقط میکنم
کلی باهاش کلنجار رفتم تا راضیش کنم دوطرفه حال کنیم ولی حتی به ساک زدن واسم هم راضی نشد
منم گفتم نه نمیشه و خداحافظی کردم
دو ماه گذشت و من همش به فکرش بودم به عکسش نگاه میکردم و جلق میزدم و بعضی وقتا خودمو انگشت میکردم
تا بعد دو ماه بازم بهش پی ام دادم گفتم هنوزم سر حرفت هستی و به دوطرفه راضی نیستی گفت آره من فقط میکنم ولی قول میدم حال کنی و یه ماساژ حسابی هم میدمت
من دوست داشتم دوطرفه باشه ولی قرمزی لباش تو عکس و چهره ی خشنش دیوونم کرده بود و هرجور که شده میخاستم بغلش کنم و لباشو بخورم به خاطر همین قبول کردم و قرار شد فرداش بیاد دنبالم
ساعت 2 ظهر بود به بابام گفتم با بچه ها میریم بگردیم و بعدشم استخر و دیر میام بابامم اجازه داد و رفتم
اومد دنبالم وای از عکساشم بهتر بود سوار ماشینش شدم و رفتیم به یه خونه ویلایی نزدیک قزوین
یه حیاط بزرگ داشت تو حیاط منو بغل کرد و شروع کردیم به لب گرفتن از هم دقیقا هم قد خودم بود ولی هیکلی تر از من بود منو بلند کرد و من پاهامو غلاب کردم دور کمرش و لباشو میخوردم من تو بغلش بودم راحت کلید انداخت درو باز کرد و بردتم تو اتاق خاب خابوندتم رو تخت و افتاد روم عمیق و قشنگ لبامو میخورد منم واقعا لذت میبردم
بعدش شروع کرد به خوردن لاله گوشم و گردنم لباسامو در آورد و سینمو میمالید بعدش بلند شد منم پا شدم و لباسشو در آوردم ای وای من سینش پر مو بود و من عاشق مو بودم به موهای بدنش دست میکشیدم و توک سینشو میخوردم بعدش رو زانوهام نشستم شلوارشو در آوردم کیرش زیاد بزرگ نبود 16 سانت میشد ولی کلفتی خوبی داشت واسش ساک میزدم و تخم هاشو میخوردم اونم بعضی وقتا سرمو نگه میداشت و وحشیانه تو دهنم تلمبه میزد بعد چند دقیقه بلندم کرد شلوارمو در آورد و رو شکم خابوندتم رو تخت اولش اوفتاد روم گرماشو حس میکردم خودشو میمالید بهم حس قشنگی بود بعدش کول هامو مالش میداد و کیرشو میمالی
د به باسنام بعد باسنامو میمالید یه تف به کونم انداخت و شصت دستشو میکرد تو کونم منم اه و اوه میکردم بعد دو انگشتی میکرد و یه کم دردم میومد بعدش رفت و کاندوم آورد زد به کیرش گفتم علی لطفا آروم اومد نزدیکم یه بوس از لبم گرفت و گفت چشم عزیزم یه بالش گذاشت زیر شکمم تا کونم قمبل شه و سوراخم بزنه بیرون بعد یه کم آب دهن به سوراخمو یه کم به کیرش زد و کله ی کیرشو هل داد تو کونم واقعا درد داشت اولین بار بود کیر میرفت تو کونم یه چند ثانیه ای همون جور وایستاد تا من آروم تر بشم بعد آروم آروم کیرشو تا ته کرد تو کونم خیلی درد داشت میخاستم خودمو بکشم جلو تا کیرش دربیاد از ک
ونم ولی محکم بغلم کرد و گفت یه کم تحمل کن گرمای بدنش آرومم میکرد 2 دقیقه ای همون جور موندیم تا کم کم شروع به تلمبه زدن کرد هنوز درد داشتم ولی حس خوبی بود داغ داغ شده بودم و هر چند ثانیه یه بار عرق از علی میریخت رو پشتم 10 دیقه ای تلمبه زد دیگه درد نداشتم و فقط لذت میبردم
بعد کیرشو درآورد منو به پشت لبه تخت خا بوند و خودش پایین تخت واستاد پاهامو داد بالا و کیرشو کرد تو کونم اینبارم دردم اومد ولی خیلی کمتر از قبل علی تلمبه میزد و من با موهای بدنش بازی میکردم حسابی عرق کرده بودیم یه 10 دقیقه ای تلمبه زد و بهم گفت کم کم داره آبم میاد منم یه آب دهن به کیرم زدم و شروع کردم به جلق زدن ولی علی هنوز داشت میکرد
من جلق میزدم و به علی گفتم تندترش کن اونم از خداخاسته این وحشیا میکردتم دو دقیقه نشد که آبم اومد و همش ریخت رو شکم و سینم یه کم بعد علی هم کیرشو در آورد و کاندوم رو کند و با دستش چنتا عقب جلو که کرد تقریبا 3 برابر آب من منیش ریخت رو سینم (اینو من ازش خاسته بودم چون همیشه تو فیلما میدیم و خیلی دوست داشتم واس خودمم پیش بیاد)
سینم پر آب کیر شده بود یه دستمال بهم داد پاکشون کردم
ساعتو نگاه کردم پنج و نیم شده بود اومد پیشم دراز کشید منم دراز کشیدم پهلوش و یه پامو انداختم رو پاش و سرمو گذاشتم رو دستش که در حال خوردن لبای هم خوابمون برد و وقتی بلند شدم ساعت 8 شب بود و علی منو رسوند خونمون.
بعد از اون تاحالا دیگه با هم نبودیم ولی با هم در ارتباطیم و تو اولین فرصت بازم میخام بهش بدم
خودمم باورم نمیشد یه روز برسه که دلم بخواد به یکی بدم…
نوشته: آرمان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید