این داستان تقدیم به شما
شوهر عوضی
***
سلام به همه
من الهام هستم 40ساله از تهران متاهلم و دوتا بچه دارم
شوهرم مغازه داره و وضع مالی خوبی داره و بخاطر همین همیشه خانم بازی میکنه و با منم بسیار بد رفتار میکنه و منم بخاطر بچه هام مجبورم تحمل کنم
من تو زندگیم حتی یک دوست پسرهم نداشتم و ازدواج سنتی کردم
اگه بخوام از زندگیم بگم خیلی طولانی میشه و البته همتون بهم حق میدید که خیانت کردم
من همیشه پیش یه دکتری میرفتم که چند سال بود میشناختم و با من خیلی خوب برخورد میکرد و از شوهرم میپرسید چون میشناختش
واقعا نگاه بدی نداشت بهم مطمئن بودم
تا اینکه یه مدت چندباری رفتم پیشش اونم فهمید که حال روحیم خوب نیست برای همین به من گفت امشب اگه وقت داری بریم یه جایی بشینیم باهم حرف بزنیم منم واقعا نیاز داشتم و قبول کردم
رفتیم یه سفره خونه تو فرحزاد شام خوردیم و از هر دری صحبت کردیم و کلی گفتیم و خندیدیم
دکتر مسعود گفت ببین الهام جان من تورو مثل خواهر دوست داشتم ولی از وقتیکه دیدم شوهرت باهات بدرفتاری میکنه و خانم بازی میکنه میخوام بهت پیشنهاد دوستی و رابطه بدم
بهش فکر کن
تو هم نیاز داری با یکی که درکت کنه باشی
گفت بهش فکر کن بهم جواب بده
منم گفتم چشم
واقعا خودمم به این فکر بودم با یکی رابطه برقرار کنم مگه من چی کم داشتم که شوهرم همیشه دختر بازی میکرد
درسته چهل سالم شده ولی از نظر اندام خیلی خوب بودم سینه های سایز85 کون رو فرم بدنم همه جوره سفت و عالیه
خلاصه به مسعود پیام دادم با اجازه بزرگترا بلهههههه
مسعود از خوشحالی تو پوست خودش نمیگنجید
برای فردا قرار گذاشتیم که برم خونش
صبح بچه ها رو رسوندم مدرسه بعدش رفتم خونه مسعود
تازه بیدار شده بود و دوش گرفته بود
حوله تنش بود
واقعا خجالت میکشیدم ولی دیگه میخواستم تمومش کنم برای همین خودم رفتم جلو بغلش کردم
لب خوری رو شروع کردیم و همونجوری رفتیم رو تخت
حوله رو باز کرد کیرش سیخ جلوم ظاهر شد وااااای
کلفت و سیاه
کیر شوهرم نازک و درازه ولی مال مسعود کلفته
کمی براش خوردم مسعود لختم کرد با دیدن بدنم گفت واووو دختر چه بدنی داری
دوباره لب گرفت بعدش حسابی سینه هامو خورد و رفت سراغ کوسم زبونشو کشید لای کوسم دیگه صدام در اومد و ناله میکردم
خیس خیس بودم کیرشو مالید لای کوسم گفتم مسعود فقط آروم بکن تا عادت کنم اونم خیلی آروم سرشو وارد کوسم کرد آخ اخ گفتم اونم آروم تا تهش کرد تو کوسم کم کم شروع کرد عقب جلو کردن دیگه اون درد اول رو نداشت ولی در کل درد داشتم و مسعودم کم کم سرعتشو زیاد کرد داشتم ارضا میشدم گفتم مسعود تندتر بزن توش دارم میام اونم تندترش کرد تا باهم ارضا شدیم و آبشم ریخت توی کوسم
افتاد روم و حسابی لبامو خورد و ازم تشکر کرد گفت کم کم کوست به کیرم عادت میکنه ولی بعد از گذشت یکسال رابطه که بیش از پنجاه شصت بار سکس هنوز کوسم درد میگیره وقتی میخواد واردش کنه
دوستان نظر بدید دوباره بنویسم. ببخشید من اولین باره مینویسم امیدوارم خوب توضیح داده باشم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید