این داستان تقدیم به شما

سلام من میلادهستم ۲۲سالمه الان ولی این داستان سکسی که براتون تعریف میکنم سنم۲۰ساله بودم.
 
من دوتا پسر دایی دارم که یکیشون بزرگ تره منه یکیشونم کوچکتر بزرگه اسمش محسنه و کوچیکه مهران .داستان من از اونجایی شروع میشه که من با پسر دایی ام خیلی میگشتیم یعنی هر گوه کاری باهم بودیم عین برادر ولی بیشتر بامهران اینکار رو میکردیم ولی محسن در حد قیلان یا سیگار باهاش میگشتم .من و مهران خیلی باهم صمیمی بودیم روز تولد مهران بود پدر و مادرش طبق معمول هرسال میرفتن خونه مادرشون ولی مهران تولدشو بادوستاش میگرفت .تولد که تموم شد من و دوتا دیگه خونه مهران موندیم وقتیکه میخواستیم بخوابیم مهران هی اذیت میکرد و دست میزاشت به کیرم و جق میزد منم حشری شدم .همه خوابیده بودن بجز مهران ومحسن .منم خیلی حشری شدم سر مهران رو گرفتم بسمت کیرم حول دادم وقتی هم برام ساک میزد بیست دقیقه یا نیم ساعت کیرم رو میخورد و قتی که نوبت من میشد دوقیقه میخوردم که راضی بشه وقتی اومدم بالا روبری هم قرار گرفتیم شلوار و پیراهنمو رو در اوردیمو همدیگه رو سفت گرفتیم فقط لبهای همدیگه رو میخوردیم و کیرامون رو به هم میمالوندیم
 
من دوتا دستم روی کونش بود و بایکی دستام چنگ میزدم بایکی دیگش هم با انگشت اروم اروم میکردم تو سوراخ کونشوقتی لبهای هم دیگه رو خوردیم بهش گفتم که کونشو طرف من کنه اونم کرد گفت نکنی توشا میلاد اگه بکنی توش منم میکنم گفتم باشه لاپایی میدم ولی دروغ بهش میگفتم انگشت اشاره رو خیس میکردمو میکردم تو کونش بعد که میپرسید چرا میکنی تو سوراخ میگفتم میخوام کیرم شق بشه انگشت اشاره رو میمالیدم بعد دوتا انگشت هول دادم تو کونش بعد سع تا تا یه نیم ساعتی این کارو میکردم و با کیرش جق میزنم چشماشوبسته بود و کمرشو بالا پایین میداد تا نیم ساعت بعدش سرکیرم رو اب زدم چاک کونشو اب زدم بعد لای چاک کونش میمالیدم که یهویی کیرم رفت تو کونش سرش رفته بود تو و اخ اوخ میکرد کم کم فشار دادم دیدم میخواد دادبزنه چون دردش اومده بود تا نصف کیرمو کرده بودم توش یهویی فشار دادم دستم جلوی دهنش بود همش تکون میخورد یه ذره که صبر کردم دوباره تلمبه میزدم و با دستم باکیرش بازی میکردم و ازش لب میگرفتم دوبار ابش اومد تو دستم ولی من هنوز تلمبه میزدم یه احساس کردم ابم داره میاد خودمو چشبوندم بهش و همه ی ابمو ریختم توکونش یه ذره مکث کردم و بعدش اوردم بیرون شلوارشو کشید بالا و روشو اون طرف کرد بعد گفتم دمت گرم حال اومدی گفت کیرم تو چشمات کونم درد میکنه بعد باهم خندیدمو خوابیدیم

 
صبح که بیدار شدیم دیدم مهران مثل این پیر مردها دولا دولا راه میره دستشویی و بعدش داشت حموم میکرد دوتا رفیقاش صبح رفته بودن نفهمیده بودن قضبه دیشب رو .رفتم یه صبحونه دبش درست کردم نسشتم خوردن اونا هم سرکلشو پیداشو نسشتم خوردن من زیر چشمی مهرانی رو نگاه میکردم ولی مهرانی انگار تو باغ نبود اون روز گذشت شب مامانم قرار بود بره سر کار ساعت ۶به محسن زنگ زدم گفتم بیابریم یه سیگار بکشیم گفت کجا گفتم بیا خونمون اونم اومد دیدم تو دستش یه فلش بود اخه من واسش فیلم سوپر واسش دانلود میکردم وبراش میریختم اومد تو حیاط سیگارو در اوردمو باهم یه سیگار زدیمو رفتیم تو محسن گفت فلشو واسم پر کن وقتی داشتم کپی میکردم محسن گفت یکشو بزار ببینم چطوریه قشنگه یانه منم گزاشتم نمیدونستم میخواد چه اتفاقی بیوفته فیلمو گزاشتیم منم سرم تو موبال بود اون داشت فیلمشو میدید رو کامپیوتر که یهویی دستشو گزاست رو کیرم من خودمو خیلی وقت بود به خواب زده بودم که یکبار صدام زد جواب ندادم دوباره شلوارمو از پام در اورد دستمو که بی حال بود مشت کرده بود و جق میزد که به دفعه اومد توی گوشم گفت دیشب دیدم که چیکار کردی اگه هگخوابیدی بلند شو که کار زیاد دارم باهات ولی ماهنوز دنده پهن خوابیدیم بعد از اینکه جق زد بلند شد اومد وسط پاهام و کونشو میمالید به کیرم که بلند شه کیرمنم حدودا ۱۳یا۱۴سانتی میشه چند دقیقه که مشغول با مالیدن میکرد بلند شدم رفتیم پایین خوابیدمو یه ذره لاپایی کرد بعد نوبت من شد رفتم ریکا برداشتم مالیدم لای پای همه جاش مخصوصا چاک کونش رفتم روی کار داشتم تلمبه میزدم لاپایی میزدم که دست خودم نبود
 
هین تلمبه زدن هیویی کیرف رفت یه جا کرد دیدم که تو سوراخه ولی محسن انگار نه انگار بعد چنددقیقه شروع کرد که اره تو کردی توش ولی من میگفتم نه اینجور حرفا تا وقتی ابم اومد سفت گرفتمش ابمو ریختم توش اینم بگم در حین تلمبه زدن اهنگ خوردن رون پات به رونهای اون منو بیشتر حشری میکرد که ابمو ریختم تو کونش ولی دروغی گفتم که اره ریختم تو دستمال که دفعه دیگه بزاره بکنمشبعدش فلشو برداشت و رفت دیگه تا چند ماه فرصت نشد باپسر دایی هام حال کنم .از یکی فهمیده بودم که وقتی بچه بودن همدیگه رو میکنند این پسر دایی هام که یکیشون بازحمت کونش باز شد و دیگری نه بعد چند ماه بعد دوباره کردمش .یا حدودی خوشحال بودم که دیگه جق نمیزنم از اون ورم اونها دوست داشتن که من بکنمشون چون کیرم کلفت بود خیلی قشنگ هم ساک میزدن.حالا تو نخ دختر داییم رفتم یعنی خواهر پسر دایی هام که اگه راضی بشه بکنمش داستان های دیگه سکس با پسر دایی هام و رفیق هامو بعدا مینوسیم واستون …
 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *