این داستان تقدیم به شما
سه سال پیش مریض شدم تازه ازدواج کرده بودم عمویم برد دکتر چندتا آمپول نوشت یکیشو مطب جلو چشم عموم زدن بقیه را عمو گفت خودم میزنم منم دنبال فرصت میگشتم تا عموم منو بکنه چون کیرشو بارها دیده بودم هم خوشگل بود و هم بزرگ چند بارم تو خواب منو با کیرش لاپایی حال داده بود که خودمو میزدم خواب آبشو میریخت لای پام هر چه می.کردم تو کونم حتی کسم بذاره نمیذاشت
عصر ساعت تزریق رسید خونه مامان بودم شوهرم در اصفهان کار میکرد ماهی یکی دو روز خونه بود حدس میزدم عموم مامانمو سالهاس میکنه ولی خیلی احتیاط میکردن لو نمیدان و نمیدن
مامان انگار خوشش میاومد حالا که شوهر کردم و شوهرم به زیبایی و خوش استایلی عمویم نبود منم از کیر عمو بی نصیب نشم
ما را تنها گذاشت منم خوابیدم رو شکم شلوار و شورتمو کامل دادم پایین طوری که رونهایمم باز شد کسم کپی کس مامانمه میدونستم عمو عاشق کسمه و خودم
تا منو اونجوری دید دستشو کشید رو کسم و مالید گفتم عمو نکووون گناهه گفت به گردن من گفتم زن عمو بفهمه خیلی بد میشه گفت تو نگی کسی نمیفهمه گفتم مامان تو خونه است گفت اونم میگیرم میکنم گفتم عمو میذارم منو بکنی ولی باید بگی مامانو چند سال پیش تو شبی که دایی ام با گرگ تصادف کرده بود ماشینش آسیب دیده بود من اومدم به مامان بگم تو مامانو زیرت کرده بودی تا منو دیدی شروع کردی الکی زدن چکارش میکردی؟
گفت داشتیم شوخی میکردیم
گفتم چرا شلوار مامان پاش نبود تو هم شلوارت تا زانوهات پایین بود؟
گفت مامانت خودتم میدونی وقتی دامن پاشه اکثرا شلوار پاش نمیکنه شرط بسته بودیم اگه مامان بتونه شلوارمو در بیاره یه انگشتر طلا براش بگیرم
گفتم مامان اونروز دامن نداشت یه تونیک تنش بود
خلاصه لو نداد اما گذاشتم منو گایید تا امپول ها تمام بشه هر روز دو بار منو گایید نگو مامان سکسمون را هر روز میبینه چون سومین بار که منو گایید شبش بابام نبود عمو خونه ما بود فکر کردن من خوابم حرف میزدن مامان گفت مثل فریده میخوام امشب منو بکنی عمو دست گذاشت جلو دهنش مامان فهمید من بیدارم بنظرم بعد از خوابیدنم مامانو گایید
آمپولا تمام شد و بعدشم چندین بار منو گاییده و بازم میکنه که صد برابر از لذتی که از شوهرم میبرم از عموم میبرم.
عشق عمو آمپول زن فریده
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید