این داستان تقدیم به شما

سلام محمد هستم از تهران ۴۳ ساله مربی شنا در یکی از ارگانهای کشوری که خونه‌ام تهران سمت تهران نو است
نیمه های اسفند ۴۰۲ از ناحیه‌ی گردنم آسیب شدیدی دیدم بعد از ام‌آر‌آی و سی تی‌اسکن و بستری شدن اواخر اسفند بمدت دو ماه استراحت پزشکی دادند.
 
عید ۴۰۳ خونه ام شد محل ملاقاتهای اکثر فامیل سه چهار روز اول خیلی ملاقاتی داشتم اغلب خودشان از خودشون پذیرایی می‌کردن خوشبختانه گردنم با گردنبندی که بسته بودم مشکلی برایم ایجاد نکرده
خانمم بعد از ۱۱ سال تلاش و مراجعه به رویان حامله است ماه ششم حاملگیش است اونم دوقلو با بدنی لاغر همیشه ناتوان و مریض…
مدتها تشنه‌سکس بودم دوس دختری که مدتی باهاش سکس دارم هم با ماموریتی با شوهرش رفتن استان دیگه واقعا تشنه بودم
فرشته دختر برادر زنم که آس فامیلهای زنمه با شوهرش اومدن دیدنمون قبل از ظهر بود داشتم با فرشته دو تایی تو آشپزخونه ناهار درست می‌کردیم فرشته واقعا زیباست و شوخ و شاد وسوسه انگیز مخصوصا باسنش معرکه است! که جلو چشام هوسمو بیدارتر و کیرمو راست کرده بود تو ذهنم تصور می‌کردم چی میشد الان که همه تو حیاط زیر تراس نشستن
 
روی بار می‌خوابوندم و کونشو می‌گاییدم آخه هوس سوراخ کونشو کرده بودم از کص، میگم چرا خیلی خوشم نمی‌اومد؟! بی هوا یه اسپنک زدم به لپ باسنش!!! تازه متوجه شدم واای چرا این کارو کردم انتظار داشتم عصبانی بشه یا حرفی بزنه؟! چون تا حالا هیچ تماس عمدی باهاش نداشتم اونم درست از ممنوعه ترین جااااش!! خوشبختانه با خنده سرشو چرخوند با یه شرم آمیخته با حشر خندید !
گفتم دختر مواظب استایل زیبای بدنت باش داری کمی چاق میشیا البته الکی گفتم چاق،بلکه بسیار اندازه بود چون باسن خوش استایل و گرد و خوشفرم کمر باریک و گودی بسیار رویایی کمر، سینه های اندازه و سفت مرمری و سرحال لبهای مرد کش برجسته ساق‌و رون بسیار وسوسه انگیز خلاصه بگم یک‌پارچه هلوو هوس…
گفت پهلوان (تو فامیل خیلی ها بمن می‌گن پهلوان) اگه زن یه پرده گوشتم بعضی جاهاش نداشته باشه برای مرد لذتی نمیده که!!! چیه مثل عمه راضیه لاغر استخوانی بودم خوب بود؟! زنم راضیه لاغره راست می‌گفت، هیچ شباهتی با فرشته نداره انگار از دو نژاد متفاوتن!

 
دیدم بدش نیومده، فرشته ۲۴سالشه دو سال بود ازدواج کرده بود شوهرش شنیده بودم مشکل داره و بستری بوده و دارو می‌خورده
گفتم اینو خوب گفتی باید اول قرآن بنویسن خوش به حال ابراهیم که همچین لعبتی را بغل می‌کنه و می‌خوره (اسپنک دومو زدم) باز خنده‌ای کرد و گفت خیلی وقته تعطیلیم و خواهر برادر! کاش اونم مثل تو پهلوان بود!
گفتم راست می‌گی؟
گفت دروغ چرا ؟
دیدم بدش نمیاد اینبار با دو دستم باسنشو گرفتم گفتم حیف نیست اینو ابراهیم داشته باشه و بعضیها تشنه و ماهها سماق بمکن؟
گفت مگه نشنیدی سیب سرخ همیشه نصیب شغاله
صدای شغال درآوردم گفتم من شغال من شغال چلاق خوش‌بحال شغاال و صدای شغال ( ادمین: عجب! شغال اصلا دیدی تو عمرت؟) درآوردم خخخخ
 
دستام رو دو لپ باسنش بود و با خندیدنش هی‌می‌لرزیدن
گفت من نمیدونم تو به این تیپ چطور عمه‌ام را پسندیدی؟!
گفتم خودت گفتی سیب سرخ نصیب شغال میشه
گفت حالا نمیشه سیب سرخ نصیب پهلوان بشه؟!!
هنوز باسنشو رها نکرده بودم هی دستمو به گردیش می‌کشیدم تعریف و تحسین میکردم
گفتم اگه بخای که منتتو می‌کشه خخخخ
یه دستمو بردم لای پاش گفتم ببینم این وسطا چه خبره؟ خخخ ،
پاهاشو باز تر کرد از رو ساپورت کصشو مالیدم گفتم ماشالااا همه چیت به هم سته!
 
گفت نکوووون محمدددد! میان می‌بینن مامانم خیلی فضوله الانه که بیاد پیشمون اولین بار بود اسممو بدون القاب می‌گفت درست مثل زنو‌شوهری!! آخه یا محمدآقا می‌گفت یا تو جاهایی که شوهرش نبود پهلوان صدایم می‌کرد
منم شوخی شوخی گفتم تورانم بیاد ترتیبشو میدم تا مزاحم حال کردن نیمه نصفه مون نشه مگه دارم میخورم که تمووم بشه!؟
گفت نکنه میخای ترتیبمو بدی؟! حالا چی شد! دخترشو ول کردی دنبال مامانشی ؟!
گفتم آخه اون رامتره تو مثل اسب وحشی می‌مانی سواری نمیدی!خخخخخ
گفت حالا که رامش کردی ! مگه میشه بین این بازوهای آهنین :/ وحشی موند و سواری نداد پهلووووون!!!

 
داشتم پرواز می‌کردم زنی به این زیبایی و دست نیافتنی داشت از من تعریف می‌کرد نمی‌دونم برایتون اتفاق افتاده زنی از نیروی بدنی و تناسبات اعضایتون تعریف کرده باشه ؟! من که دیوونه میشم اینو اولین بار از مریم(دوس‌دخترم) شندیدم مثل کوه آتشفشان فوران کردم حالا فرشته داشت با نازو و عشوه و آخرِ تسلیم شدنش در بغلم می‌گفت !!!اینارو با مزه شوخی وار ولی خیلی با احساس می‌گفت!!
دیگه فرصتو از دست ندادم همانجور که دستم رو کصش بودو از رو ساپورت می‌مالیدم و کاملا خیسی کصشو لحظه به لحظشو حس می‌کردم و داغی کصش دستمو گرمتر می‌کرد اینو به روح مامانم از ته دل می‌گم دستم انگار آب داغ بریزن گرم می‌کرد!!!، با دست دیگم سینه هاشو گرفتم بدنشو به تنم فشرودم با حالت شوخی و اما ته لهچه‌ی سکسی و ناز گفت آخخخخ که چه کیف میده مردت قوی باشه! وای خوردم کن فشارم بده استخونام بشکنه پهلوووون!!! عجب! همانطور که تصور می‌کردم سینه هاش صفت و تازه بود و شوووخ ! بدون سوتین!! وتنش انگار دریا بود شیرجه با سر رفته باشم توش !!
چرخوندم سمت بار خودش از من تشنه ترخوابید رو بار گفت زود باش تا کسی نیومده ! عجب چه آسون تسلیمم شد باور کنید هنوز فکر می‌کردم یه‌جور شوخیه!!
 
ساپورت و شورتشو خودش کشید پایین دستمو بردم رو کص لختش آبکی و داغ بود دو انگشتی کردم سوراخش آهی کشید و انگار دردش بیاد واقعا تنگ بود چون هنوز بچه نزاییده بود اومدم سراغ کونش که مثل تنور می‌ماند! گفت اونجا رو نه بروو جلوو آتشمو خاموشش کن تا خواستم علیرغم میلم بخورم گفت نه مواظب گردنت باش کیر میخام زود باش کیرتو بذار توش دیر میشه الانه که آبم بریزه تا مامان نیومده زود باش… توران، راضیه را پتو پیچ کرده برده بود تراس داشتن غیبت این و اونو می‌کردن ابراهیم وقتی قیچی باغبانی را ازم گرفت میدونستم تا شب تو حیاط مشغوله
شلوارمو دادم پایین کیرمو یک ضرب تا خایم هل دادم تو کصش آخخ و اوووووفی کرد با دو تا ضرب نشد تا خواستم بکشم بیرون گفت بریز توووش یک عالمه آب همراه با جونم از کیرم اومد بیرون و ریخت تو کص فرشته جونم
فرشته هم با لرزش صداش گفت در نیار بکووون منم دارم میااااام،
 
مردا میدونن چقدر سخته بعد ارضا شدن کمر زدن اما دندون رو جیگر گذاشته ادامه دادم چند دقیقه نشده با آه بلندی و منقبض شدن ماهیچه های باسن و کصش ارضا شد گفت مرسییی عشقم
خوشبختانه توران نیومد و کارمون تمام شد بغلش کردم شلوارشم پایین مال منم پایین روم به سمت در ورودی لب تو لب شدیم و برگشت بغلم کرد گفت حواست بیرون باشه فشارم بده تا استخوانام بشکنه پهلوانم فدای این بازوهای پیچیدت بشم مثل آهن قوین که عمری منتظر اینجوری بغل کردنش بودم !!!
( کوچک که بود بغلش می‌کردم و حسم داشتم اما بروز نمیدادم) تو آغوشم گم شده بود لذت یک زن نرم و جوندار و خوش استایل را تازه داشتم تجربه می‌کردم مقایسه با عمه‌اش و مریم پیلتن مع‌الفارق بود همه‌ی اعضای تنش تراشیده و روفرم بود دستام رو باسن وسوسه انگیزش آرامی نداشت پاهاشو نوبت به نوبت بالا می‌آورد دستم به راحتی تو کص پر از آبم آتشگاهشو فتح کنه لبهای کلفت بیرونی کصش مثل لبه هلو زده بود بیرون زیر دستم مثل دو قلوه جابجا میشد سوراخ کونشم سفت که به سختی انگشت نشانم توش می‌رفتو با دستش در می‌آوردو لب تو لبم هلش میداد که کصشو انگشت کنم و بمالم کصش بنظر می اومد انگار لبهای داخلی ندارن همش ماهیچه نرم و مشت پرکن بود!!! خیلی کلفت و کلوچه ای با زایده هایی که زیاد معلوم نبود زیر دستم ماساژ میخورد یه لحظه کص مریم اومد جلو چشام اما تو ذهنم ادیت کردم سفید تصور کردم و صدای خنده بلند توران و تُن صداش اومدن به سمت ما را داشت

 
زود از بغلم جدا شد وشورتو ساپورتشو داد بالا منم شلوارمو کشیدم بالا (شلوار ورزشی) حدسش بموقع و درست بود توران اومد تو درم که باز بود پرسید محمدآقا بیام کمکتون؟ گفتم نه من کاری نمی‌کنم فقط جای ظرف و وسایلو نشون فرشته میدم شما پیش راضیه باش سرما نخوره گفت پتو پیچش کردم
رفت گفت کمک خواستین صدایم کنید درو بست
جووووون با خیال راحت تر فرشته را بغل کردم و دوس داشتم تا آخر عمر این حال دوام داشته باشه کیرم با بغل کردن از پشت باز مثل تنه‌ی درخت راست و سفت شد سینه هاش تو دستام بود فرشته هم سر اجاق مشغول هم زدن سوپ و پیاز داق تو ماهیتابه بود که تازه ریخته بود تو روغن شعله را خاموش کردم گفتم باشه برای بعد ساپورتو شورتشو دادم رفت تا زیر زانشو پامو انداختم بردمش تا دم پاهاش مال خودمم دادم رفت افتاد رو پاهام سر اجاق با کمی قمل کردن کیرم رفت تو کصش گفت اخخخخخخ چه راحت فدای اون بشم که تو هر حالتی میره سر جاش شومیزشو خودش داد بالا برگشت سمت بار که بخوابه رو بار هم بیرونو داشته باشیم هم راحت تر بکنمش منم تا برسیم سینه هاش که سوتینم نبسته بود تو مشتام تل‌وتل کنان همراهیش می‌کردم رسیدیم لب بار بازوهاشو ملخی رو اوپن گذاشت تا همزمان با گاییدنش سینهاشم بتونم به راحتی بمالم و آخخخخ و اووووفش خونه را گرفته بود نزدیک پنج دقیقه تو همین حالت گاییدمش تا ارضا شد برگشت سمتم با نگاهاش رضایتشو نشون داد حالا سینه های پر از شهدش را از دستم در آورده دردش می‌اومد رو بار خوابید
 
دستام سرشو کشید سمت سرم تا لبمون به هم گره بخوره منم به اوج رسیده بودم با چند حرکت سریع و محکم و نفس‌گیر آبمو ته کسش خالی کردم خوابیدم رو باسن و کمرش نمیدونم شاید چند دقیقه ای خیلی عاشقانه و مست همدیگرو بوسیدیم و تو گوشش حرفهای عاشقانه زدم و نوازشش کردم تا از روش بلند شدم کیرم یواش یواش شل شدو اومد بیرون هر دو انگار از اوج قله لذت به دامنه و حال طبیعی نزدیک شده بودیم گفت شلوارمو می‌کشی بالا پهلووونم؟ گفتم چشم ملکه زیبایم ،عشقم ،امیدم، نازنینم با بوسیدن باسن و رونهاش و نگاهی به لای پاش که پر از خیسی آبمون بود کردم جز سفیدی و ناز و زیبایی سیاهی و گوشت اضافی ندیدم!!! اول شورتشو کشیدم بالا ناز کنان گفت ساپورتممممممم پهلوووونم
اونم با نوازش ساقها و رونهای پر و صافش دادم بالا تا به باسن رسیدم دلم نمی‌خواست بپوشونمش هر چه توان داشتم لیس و بوسش کردم و چشامم مالیدم بهش گفت تموومش نکن باز دلم خواست، نکوووون محم……د حواست به گردنت باشه عشقم!!!!! وای این دختر چه آتشی داره؟!!! درد گردنم ابدن معلومم نبود فراموش کرده بودم گردنم نباید اونهمه تو گردنبند بچرخه و فشار بیاد!!
کشیدمش بالا شلوار خودمم دادم بالا باز تو اغوشم سر اجاق مشغول سرخ کردن پیاز شد گفت برو یه سری به ابراهیم و بقیه بزن فکر نکنن کاری می‌کنیم خخخخ

 
مگه میتونستم ؟! اونقدر تو بغلم تو اشپزخونه جابجا شدیم کیرم از رو شلوارو شورتش میخواست کسشو برای بار سوم جرررر بده کیرمو در آورده بودم نمی‌ذاشت شلوارشو بدم پایین می‌گفت میان می‌بینن بذار برای شب مال خودتم بزور با یه دستم دستاشو نگهداشته بودم با یه دستم با کیرم ساپورتو شورتشو دادم پایین کیرم تا رفت ناودون کونشو لای لپهای نرم و زیبای باسنش شل شد گفت پهلووون من مال خودتم مامان یا عمه میاد میدونی چی میشه گوش ندادم به زور باز مجبورش کردم بکنم تو کوصش باز گاز خاموش کردمو بردمش رو بار اخه پوزیشن دیگری نمیشد باید حواسمون بیرون بود نزدیک شاید یک ربع بود می‌گاییدمش خبری از انزالم نبود اما انگار هر لحظه در اوج انزال و لذتم فرشته دقایقی بود با خمار شدن چشماش که برگشته نگاه کرده با دهنی باز به اوج رسیده بود منتظر بود منو به اوج برسونه و ناز می‌کردو حرفهای اغوا کننده می‌زد و گاهی هم خودشو جنده من لاشی من و زیرخواب همیشگیش خطاب می‌کرد در اوج قله لذت بودم چیزی نمانده بود آبم بیاد که صدای راضیه را شنیدیم که میگفت توران بریم تو دیگه سردمه! ( ادمین: ترکوندی با این گردن شکسته! چطو بتو مرخصی درمانی دو ماهه دادن؟ برین گمشین مزاحم نشین وگرنه … )

 
چرتم پاره شد فرشته مانند ببر وحشی از زیرم در رفت و اخم کنان که حاکی از تسلت زنانگی بر مردش بود کرد که انگار نگفته می‌گفت باید از من اطاعت کنی بسه دیگه بمنم فکر کن که ابرو دارم! منم بدون ارضا شدن دست کشیدمو حالت طبیعی گرفتیم نشستم رو صندلی بار که راست بودن کیرمو نبینن
راضیه و توران اومدن تو ابراهیم قیچی بدست درختای مور را کماکان میدونستم داره فرم میده و حالا حالا ها تو نمیاد هر سال کارش بود مورهای حیاطمو در چند شکل زیبا هرس می‌کرد .
امروز ۱۲ فروردینه الان پنج شبانه روزه فرشته و شوهرش و مامانش خونه من هستن منتظرن تا برادر خانمم از بوشهر بیاد من از زمان حامگی راضیه از ماه چارم و پنجم با او جدا میخوابم اغلب مادرش خونه ما هست با او میخوابه مادر خانمم از عید رفته خونش منو راضیه اصرار کردیم پیشمون بمونن تا روز تهرانگردی کنیم و شب بیان خونه پیش ما
 
حالا توران پیش زنم هر شب خوابیده‌و فرشته با شوهرش که با خوردن دارو های آرامبخش انگار این دنیا نیست هر شب درو قفل می‌کنه میاد اتاقم لختش می‌کنم شبی دو حتی سه بار اونم طولانی و رومانتیک میکنمش باز هردو سیر نمیشیم میره پیش شوهرش روزها هم حداقل یکبار می‌کنمش گردنبندمو دیشب باز کردم انگار سکسهای فرشته برایم بهترین دارو بوده با دستای نرم و زیباش اونقدر نرمش استادانه داد انگار آسیبی ندیدم اما مواظبیم صبح که میام بیرون میبندم و تمارض می‌کنم تا بدونن که نیاز به تیمار دارم هر که میاد دیگه فرشته و مامانش پذیرایی می‌کنند منم مثلا استراحت می‌کنم الان که خاطراتمو می نویسم پیام داده عشقم اماده باش تا از زیر دوش اومدم بیام پیشت بدجوری دلم میخا دیگه امروز و فرداس که پریود بشم!
پیام دادم شاید آبستنت کردم نوشت تو کبریت بی خطری راضیه همه چیزو گفته نخوا تا بگم چطوری آبستن شده!!
بله زن دهن‌لقم جزئیات چگونگی را گفته بود بجز یک تیکش که از اسپرم مرد ناشناس دیگری با رضایت هردومون حامله‌اش کردن اونم بعید نیست افشا کنه !!
نوشتم شاید از اون میلیونها اسپرم همون سالمه کارتو بسازه

 
نوشت مهم نیست چه بهتر بووووووس
فرشته یک زن ایده‌آل و سکسی و بسیار خوش‌استایله واقعا وقتی زیرمه حس می‌کنم رو کشتیم نرمو قابل دسترسه همه اندامش به اندازه‌است، کصش که محشره از خوردنش سیر نمیشم اینم بگم برای نخستین بار بود کیرمو زنی اونم فرشته ساک زد و با چه مهارتی آخه یکبار از راضیه خواستم ساکم بزنه گفت کوصمو بخور که منم حالم از دیدن کصش بهم می‌خوره تیره و بد شکل و بد بو و صاف انگار لب بیرون نداره همش لب های آویزون تیره‌ی داخلی است بدشکل مثل گوشت مرداره ، گفتم نخواستیم خیر پدرت منو راضیه طول مدت زندگی مشترک شاید ۵۰ بارم سکس نداشتیم من یه همکار دارم زنش (مریم) لاشیه و سفید و چاق واقعا خوشگله هر که صورتشو ببینه جذبش میشه با چشمای ابی و لبهای برجسته و صورتی بیضی و کاملا سکسی اون‌همه سفید بودنش اما کصش تیره است و حالمو وقتی نگاهش می‌کنم به هم می‌زنه هر چند کص تپلی داره انگار پختنش اونو با مقایسه زنم که از او خیلی خیلی زیبا تره به دفعات زیاد گاییدم چند ماهیست منتقل شدن به بوشهر دستم بهش نرسیده همش دو ماه پیش یک بار تونستم بکنمش اونم خیلی با عجله تو خونه خودم تو انباری
مریم به چند نفرم کص داده هدیه گرفته اما بمن بقول خودش از رو عشق و علاقه کص میده آخه من واقعا تیپم عالیه تو شنا در آموزش اولیه که ورزش مورد علاقه ام بود همیشه نفر اول بودم الان از مربیان خوب شنا هستم با بازوان ستبر و پیچیده مریم را وقتی با اون وزن بیش از ۱۰۰ کیلویی‌اش فشار میدم و به راحتی به هر شکلی می‌کنمش دیوونه میشه قسم می‌خوره که فقط تو بغل من به اوج می‌رسه اینو باور دارم چند باری مریم را که از میان سینه های بزرگ سفید مرمرینش گاییدمش کیرمو به دهنش رسوندم حتی چند بار لای سینه هاش به درخواست خودش ارضا شدم آبمو پاشیدم به دهن و صورتش که خیلیم خوشش میاد اما ساکم نزده اونم بارها خواسته کصشو بخورم رک گفتم اگه میخای سکسمون دو طرفه و بالذت باشه کص خوری را از من نخوا مریم گفت باشه تو هم ساک از من نخواه دوس ندارم هر چند تو بگی این کارو یکطرفه هم بخاطر تو می‌کنم که گفتم نه نمیخوام.
حالا ساکی که فرشته برام زد منم کصشو که از روی حشرم چشم بسته اولش خورده بودم چون فکر می‌کردم همه‌کصها تقریبا تیره هستند اولین باری بود که میخوردم نه بوی بد میداد و نه گوشتهای آویزون اضافی داشت !
چشممو باز کردم دیدم هلو که میگن واقعیت داره سفید توش صورتی کمرنگ بسیار تمیز هیچ تغییری با رنگ پوست رونش نداره!!!! با ولع آبشو خوردم خوشمزه و طعمش مثل سرشیر بود با عطش همشو خوردم
الآنم اماده ام قبل از فرشته جونم رفتم حمام (اتاق مستر مال منه) با موبر همه موهای دور آلتمو تمیز کردم بدنمم اصلن مو نداره انگار همیشه برق انداختن با شکم ورزیده‌ی چند خطیم عضلات پیچیده‌ی بازوهام و سینه و پشتم تا برسه 69 بشیم یکبار آب همو بیاریم بخوریم تا کیرم کصو کونشو جرررر بده

کونشو خودشو قول داد برای نخستین بارش بکنم ( ادمین:‌ای کیر تو حلقوم دست عن در کاران آموزش و پرورش. اصلا خودت فهمیدی چی‌ ریدمان کردی تو همین تک جمله؟) بدجوری هوس کون دست‌نخوردشو کردم ..
 
نوشته: مایکل نارسیسیست
 
( ادمین: خوب خدا رو شکر که تموم شد. اینم از دروغ سیزده امسال! یا همون آپریل فول!!)

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *