این داستان تقدیم به شما

باسلام. این داستان درباره دختر خاله جندمه.من اسمم یزدانه .
 
ی شب که رفته بودیم خونه مادر بزرگمواینم بگم که مادر بزرگم فوت شده و خالم و دخترخاله من اونجا زنگی میکنن خلاصه سرتونو در نیارم.شب شد و دختر خالمم امددد و جناب کیر ما شق کرد.من ی چشمک بهش زدم که بره تو اشپز خونه مثلا بره اب بخوره و اون رفت منم چند دقیقه بعد رفتم همین طور که رفتم شلوارشو کشیدم پایین و کسشو شروع کردم به خوردن.2 دقیقه براش خوردم. دیگه نمیشد چون ی مشت جمعیت کیری تو حال بودن.خلاصه اول اون رفت بعد من.ی نقشه خوب طرح کردم.بهش گفتم شب بیا اینجا بخوابیم اونم قبول کرد مامانش وبابا شم قبول کردن وخونه مادر بزرگم طوریه ی مهمون خونه بزرگ داره که خالم و دختر خالم اونجا میخوابن.منو دختر خاله کس طلام یکی از تو اتاقای حال خوابیدیم که اصلا صدامون هم بهشون نمیریسید…. خلاصه شب شد و همه رفتن خوابیدن .ساعت 1 بود که جناب کیر ما الرممشوننننننن روشن شد و گفت کسخل برو این کسی که کنارته بکن دیگه ما هم کفتیم عیب به چشم و کاملا لخت شدم وافتادم روش.

 
 
اونم لبشو اورد نزدیکو شروع کردیم لب گرفتن منم استاد لب گرفتن چنان لب گرفتم که دیگه داشت دیوونه میشدددد.خلاصه لباسشو کندم اون ممه های درشت سفیدشو دیدم شروع کرد به خوردنشون ی 5 دقیقه ای خوردم و کیرمو گذاشتم لای سینه هاش شروع کردم تلمبه زدن. دیگه داشت ابم میومد . که گذاشتم لای کونششش و کونشم تنگ. یذره کرم زدم دور کونش و ی مرتبه کردم توی کونش لامصب کونشو صفت گرفته بود شل نمیکرد انچنان با دست گذاشتم روی کونش که جیغ زد اونم هی میگفتتت دردم میادد .ما همی ی پارچه بستیم دور دهنش هی میکردیم. خلاصه 15 دقیقه ای کردیمش امد برام ساک زد. 10 دقیقه برام خوردش. یچیز بگم من خیلی علاقه به پاهاای دختر خالم دارن چونن خیلییییی خوشکل و سفیدنن به طوریکه یبار پسر داییم به زور پاهاشو کرده تو دهنش. ماهم رفتیم نو پای انگشتای این جنده خانمو لیسدن. و ی مرتبه گفتم بذار بکنم تو کست اونم گفت نه. پرده دارم. و ماهم قبول کردیم و براش کسشو خوردیم و اونشبم تموم شد.

 
 
تا داستان بعدی بدرود

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *