این داستان تقدیم به شما

من همیشه آروزی سکس با مامانمو داشتم.یه روز منو مامانم تو خونه تنها بودیم بعد مامانم رفت حمومو برگشت و حولشو پوشید و چون خیلی خوابش می امد بدونه این که لباسشو بپوشه با همون حوله رو تخت خوابیده بود و کسش معلوم بود.سریع با گوشیم یه عکس از کسش گرفتم  با همون عکس کس مامانم داشتم جغ میزدم ولی مامانم فهمید که من دارم این کارو میکنم ولی به روی خودش نیاورد منم اول ترسیدم ولی بعدش فکر کردم ندید.اون شب که منو مامانم تنها بودیم و من رو تخت خوابیده بودم مامانم اومدو یکم از رو شلوارم کیرمو مالید منم وقتی بیدار شدم به روی خودم نیاوردم که مثلا من خوابم.
 
مامانمم که از اون موقع ای که دید داشتم با عکس کسش جغ میزدم فهمید که من دوست دارم با هاش سکس داشته باشم البته منم که از خدا خواسته بودم چون مامانمم سفیده و خیلی جوونه.
حالا از این گزشته وقتی داشت کیرمو میمالید من کیرم قشنگ بزرگ شدو مامانمم فهمید بیدارم.بعد به من گفت امیر,پسرم پاشو میدونم بیداری منم که بلند شدم. مامانمم لباس منو درآورد منم مامانمو لخت کردم بعد سرتا پای مامانمو داشتم لیس میزدم.

 
به مامانم لب دادمو زبونامونو بهم میالیدیم….دیگه طاقت نداشتم کیر حسابی‌ شق شدمو کردم تو کس داغ مامانم… کیرمو می‌کردم تو کس مامانم اونم حال میکرد و ناله میکرد و بالشو گاز می‌گرفت…نمیدونین چه حالی داشت میداد گفتم بکنم تو کونت؟ گفت من در اختیارتو هستم هر کاری دلت میخواد بکن منم چون اینو شنیدم سریع بعد این که کیرمو تو کونش کردم بعد همه آب رو سرو صورتش ریختم یه ذره از آبمم تو تو دهنش رفتو تا سه نصف شب داشتیم حال میکردیم…فردا که بلند شدم مامانم هنوز خواب بود منم کیرمو تو کسش کردم تا بیدار شه.از اون به بعد منو مامانم  باهم سکس داریم و الکی بهم فهشای ناجور میدم مثلا آخه کیر تا ته تو کست آبمو بیار دیگه …. هی چه کیفی داد!

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *