این داستان تقدیم به شما

سلام. اسمم مریم 13 ساله ام مادرم طلاق گرفت بعد با مردی ازدواج کرد بعدش پدر ناتنی هم براثرتصادف مرد من مادرم ودادش ناتنی اسمش سعید  17 ساله بود یک روز من دیدم که از پشت به مامان چسبیده کیرش از روی شلوارش عقب جلو میکنه …
 
فرداش جمعه بود من ساعت 9 بیدارشدم صبحانه خوردم مامان و سعید من صدا کردن من رفتم تیشرت و شلوار تنم بود مامان گفت ازاین بعد شوهر تو سعید باید هرچی بگه یا بکنه تورو باید بگی چشم گفت بیا جلومون وایسا ومن رفتم سعید دستش کشید به کوسم وایی من خودم عقب کشیدم مامان بادستش منو گرفت گفت مگه نگفتم هان سعید سریع دستشو کرد تو شلوارم کوسم میمالوند من کمکم خوشم میامد انقد این کارکرد مامان لختم کرد سعید کیرشو کرد تو کوسم خیلی درد داشتم و لی کم کم خوشم امد چون کوسم لیس میزد میک میک میزد..

 
الان  شب و روز داره من و مامانو میکنه .وای بازم داره صدام میکنه که منو بکنه ببخشید باید برم وگرنه اذیتم میکنه با گوشی تایپ کردم…

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *