این داستان تقدیم به شما
سلام اسم من ونوسه.
بذارید از مشخصاتم براتون بگم من ی پوست سفید دارم با سینه های 85 خیلی بزرگن اما به نظر خودم خوبن نه تپلم نه لاغر موهام هم قهوه ای هستن پس بریم سر اصل مطلب…
***
داستان امروز ماجرای سکس من با یه پیرمرده . اینم بگم از ده دوازده سالگی سکس داشتم و خیلیا منو کردن…. این ماجرا مال 17 سال پیشه که من دورو بر 16 سال داشتم ی روز گرم بود نزدیکای امتحان های ترم… من اونموقع فقط تجربه سکس رو داشتم زیاد تو مدرسه محبوب نبودم و برام زیاد اهمیتی هم نداشت داشتم از مدرسه برمیگشتم که متوجه شدم یکی داره دنبالم میکنه نگا کردم دیدم پیرمرده معوم میشد منو داره دید میزنه ی پلاستیک میوه هم دستش بود و با عصا را میرفت وقتی نگاهش کردم گقت دخترم خیر از جوونیت ببری میشه برام این پلاستیک رو بیاری دیگه نمیتونم منم دیدم که عجله ای برای رسیدن به خونه ندارم و مامانمم که رفته بیرون گفتم ی کمکی هم بکنیم پلاستیک رو برداشتم و راه افتادیم.
همینطور که میرفتیم پاش به جدول بغل خیابون گیر کرد و داشت میافتاد که رفتم بگیرمش صورتش رفت تو سینه هام سعی کردم زود بلندش کنم ولی سنگین بود اقا ی چند دقیقه ای این صورتش روی ممه های من بود (این جوری گفتم که پسرا حال کنن) بعدش که بلنش کردم شروع کرد به معذرت خواهی دوباره راه افتادیم که رسیدیم در خونش تازه دو هزاریم افتاد که اقا چقد پولداره ی خونه داشت که از بیرونش معلوم بود چقد خر پوله گفت توکه تا اینجا اومدی اگه برات مشکلی نیست تا توی خونه هم بیا که هم اینارو اورده باشی هم من از خجالتت در بیام گفتم باشه رفتیم تو از حیاطش گذشتیم که تو دلم همش میگفتم کاش من زن این میشدم از بس که خونش بزرگ و زیبا بود تو که رسیدیم گفتم من دیگه برم گفت نه کجا حالا بیا بشین ی جیزی بیارم بخوری .رفت تو اشپز خونه تا برای شربت بیاره که وسط را گفت راهت باش اینجا خونه خودتونه منم که خارش کون تو ذاتمه مانتو و مقنعم رودر اوردم و با ی تاپ سفید که سوتین بنفشم ی ذره ازش زده بود بیرون و شلوار نشستم جلوش.
ی خنده کرد و گفت من منظورم چیز دیگه بود گفتم یعنی بپوشم گفت که نه من کی همچین حرفی زدم منم نشستم تا شربت بیاره اومد نشست کنارم گفت که اسمش کامرانه و زن و بچش خیلی وقت پیش رفتن امریکا و اون اینجا تنها زندکی میکنه. بعد بهم گفت که بچه هاش تو آمریکا هستنو و دخترش با یکی از خوانندها عکس گرفته . بعد گفتش بیا بریم عکسو بهت نشون بدم بگو این خواننده کیه. منم باهاش رفتم تو اتاق خوابش… رفتیم تو اتاق خوابش ی تخت خیلی بزرگ داشت گفت از تو اون کمد بیار رفتم درس رو باز کردم گفتم کدوم رو بیارم گفت تو گفتی که لباس هاتو عوض کن پس تو برام انتخاب کن منم ی تیشرت با ی جفت شلوار راحتی اوردم پیش خودم گفتم رسیدیم به جاهای باحال داستان رفتم پیراهن دکمه دارش رو باز کردم با اینکه سنی ازش گذشته بود هنوزم خوشفرم بود بعدش رفتم سراغ شلوارش همین که شلوارش رو لاز کردم دیده ی چیزی مثل فنر پرید بیرو ی هیولای واقعی بود حدود 20 سانت بود دهنم باز مونده بود که خندید و گفت وا کنش همه همین طوریه من ی ذره سرخ شدم گفتم میشه نگاهش کنم دیوث از این حرفم خوشحال شد و گفت حتی میتونی بهش دست بزنی.
منم شورتش رو کشیدم پایین و با دست گرفتمش ی ذره فشارش دادم و همون ذره خارش توی کونم باعث گفتن حرف بعدی شد همینطور که میمالدمش گفتم مزش چطوری گفت بفرما مهمون من باش منم که چند بار خیار و بادمجون کرده بودم تو دهنم با ولع خاثی شروع کردم ساک زدن اه و اوهش خونه رو پر کرده بود ی 20 دقیقه ای ساک زدم بعدش گفت بیا بالا اومدم و شروع کردیم لب گرفتن مثل اینکه هیشطوریش نباشه تاپ و سوتین و شلوار و شورتم رو در اوورد و شروع کرد به لیس زدن کسم خیلی خوب میزد بعد گفت اوپنی به نشونه نه سرمو تکون دادم گفت برو از تو کمد ی گرم با ی اسپری بیا رفتم و اوردم گفت حالت سگی بگیر من که خیلی سوپر نگاه میکردن یری حالت گرفتم و اماده شدم از اب کسم زده بگیرش و کونم رو با ون چرب کرد بعد گفت شاید درد داشته باشه همین که اینو گفت کردش تو کونم نفسم بند اومد بعد بدون معطلی بقیشم داد تو و سریع ابش رو ریخت توکونم و دراز کشید روم…
بعد از پنجدقیقه شروع به تلمبه زدن کرد منم که درد برام عادی شده بود کمکش میدادم تا اینکه بهترین حال زندگیم بهم دست داد. ارگاسم من با کیر 20 سانتی… بعدش چند دقیقه تلمبه زد تا ابش دوباره اومد…
***
امیدوارم خوشتون اومده باشه منو خیلیا کردن حتی … دوس داشتین بگین اونا رو هم براتون تعریف کنم.
نوشته: ونوس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید