این داستان تقدیم به شما
همیشه منتظر یه همچین فرصتی بودم. خداخدا میکردم که یه موقعیتی پیش بیاد و خونه خالی بشه، تا من بتونم تا دلم میخواد هرزگی کنم. کرم کون دادن افتاده بود به جونم و هیچ کسی پیدا نمیکردم که مکان داشته باشه. وقتی شنیدم که خانواده قراره یه یکی دو هفتهای بدون من برن مسافرت، رسماً تو کونم عروسی به پا شده بود. تو چند روز مونده به رفتنشون، برای ماراتون کوندادنم برنامهریزی کردم؛ چند نفرو نشون کردم و برای خر کردنشون نقشه کشیدم و از اون طرف هم بازکننده، روانکننده، موبر و کاندوم خریدم…
وقتی روز موعود رفتن خونواده فرارسید، تا پاشونو از خونه گذاشتن بیرون، پریدم تو حموم و ترتیب موهای کونمو با موبر دادم. قدم بعدی توی آشپزخونه اتفاق میافتاد؛ کابینت زیر سینک ظرفشویی را باز کردم و شروع کردم به خرابکردن لولههای اونجا. وقتی به مقدار کافی خراب شد، روزنامه رو برداشتم و زنگ زدم به شمارهی تعمیرکاری که از هفتهی پیش نشونش کرده بودم. جریانو توضیح دادم و قرار شد حدود یه ساعت بعد بیان. وقتی زنگ درو زدن، سریع کیر شقشدهمو قایم کردم تو شلوار و بعدشم درو باز کردم. وقتی اومدن دم در خونه، دیدم که یه مرد حدود 35-40 ساله، با سبیل و تهریش، بدن معمولی و لاغر و موهای سینهای که از بالای تیشرتش زده بود بیرون، وارد شد. داشتم براش میمردم که یهو یه پسر جوون حدوداً 20 ساله هم باهاش اومد. احتمالاً یکی دو سالی بیشتر از من کوچیکتر نبود و منم خوشم نمیاومد با هم سن وسالام سکس داشته باشم. کیر باید جاافتاده باشه!!
من که هنوز امیدم از دست نداده بودم، دنبال فرصتی بودم که این مرد سکسی سبیلو رو تنها گیر بیارم. وقتی که پسر شاگرده رفت دستشویی، منم از موقعیت استفاده کردم، شلوارمو دادم پایین که کونم دیده شه و رفتم جلوی آقای تعمیرکار. جوری خم شدم که انگار دارم زیر سینک رو نگاه میکنم که این باعث شد کونم بیشتر بزنه بیرون. تعمیرکار که زود شستش خبردار شد، یه جوون گفت و اومد یه دستی به کونم کشید. گفت: «کون ردیفی داری ها!» منم گفتم: «قابل شما رو نداره!» برگشتم و دستمو بردم سمت زیپ لباس کارش. کامل از تنش درآوردم و کیرشو از روی شرت دیدم. وای که چقدر خواستنی بود؛ هم کیرش که نصفهنیمه راست شده بود، هم سینهی پشمالو و بازوهای درشتش. طاقت نیاوردم و کیرشو سریع کشیدم بیرون. گفت: «آتیشتم تنده ها پسر! آروم باش، کلی وقت داریم!» منم شروع کردم به ساک زدن کیر کلفت سبزهش. حدود 17-18 سانتی بود و کمکم داشت راست راست میشد. گاهی تا ته میکردم کیرشو تو حلقم و آهش در میاومد و گاهی هم از سر تا تهشو یه لیس حسابی میزدم. گفت: «مگه نمیخوای بدی؟ اینجوری که تا قبل از کردنت 10 بار آبم اومده» بعد از این حرفش، منم آرومتر براش ساک زدم. همین موقع بود که شاگردش از دستشویی اومد بیرون و وقتی وارد آشپزخونه شد، شوکه شد. اوستای کیرگندهش به روش نیاورد و من به کارم ادامه دادم. اونم داشت لباسشو در میآورد و میخواست به ما ملحق شه که من به اوستاش فهموندم که با اون کاری ندارم. اوستا با حرکت دستش بهش فهموند که بره عقب وایسته. من که هنوز رو زانوهام نشسته بودم تو آشپزخونه و داشتم کیر خوشمزهشو مزهمزه میکردم، دیدم که پسره هم کیرشو آورده بیرون و داره جلق میزنه.
دیدم که ماشالا کیر اونم خیلی خوشتراشه، با این که قیافهی تخمی بچه دبیرستانیهای تازه به بلوغ رسیده رو داشت، کونم نمیذاشت از همچون کیری بگذرم. بلند شدم و کیر آقای تعمیرکارو گرفتم و هدایتش کردم به سمت پذیرایی؛ سر راه کیر شاگرده رو هم گرفتم و اونم با خودمون آوردم. اول که جوونه رو لخت کردم کامل و نشوندمش رو مبل. شروع کردم به ساکزدن سریع براش. از آهواوهاش معلوم بود که زود داره آبش میاد؛ منم برای این که موقع کردن انقدر سریع آبش نیاد، به کارم ادامه داد و گذاشتم منی شیرینش بریزه تو حلقم. وای که چقدر چسبید! تا زمانی که اون دوباره شارژ بشه، برگشتم سمت کیر کلفت اوستا و تخماش. یکی دو دقیقه خوردم، دیدم که این کون لامصب داره برای دادن دلدل میزنه. کاندومی رو که برای سرعتدادن به کار همونجا گذاشته بودم زیر مبل، کشیدم رو کیرش و روشم کلی لوبریکانت ریختم. همونطوری که نشسته بود روی مبل، منم آرومآروم نشستم رو کیرش تا کون تنگم بهش عادت کنه. چند دقیقهای به همین منوال گذشت تا کونم باز شد و کیرش تا ته رفت تو کونم.
همینطور داشتم لذت میبردم و آه میکشیدم! شروع کردم به بالاپایینرفتن سریع رو کیرش. شاگردش هم که بیکار مونده بود، نشوندم رو طاقچه و همزمان براش ساک زدم. تا حالا دو تا سوراخم با هم پر نشده بود و این خیلی بهم حال میداد. ده دقیقهای که اینطوری گذشت، از رو کیرش بلند شدم و به پشت خوابیدم رو مبل. یه کاندوم دیگه دادم به پسره و کاندوم اوستا رو در آوردم که ساک بزنم براش. اوستا ناراحت شده بود که دیگه نمیکنه، ولی من خیلی بهش فرصت تصمیمگیری ندادم. از اون طرف هم پسره که به خاطر بیاعتنایی اول من ناراحت شده بود، تا میتونست منو وحشیانه کرد؛ از اونجایی که دیگه کونم عادت کرده بود، هیچ دردی حس نمیکردم و همهش لذت بود. بالاخره بعد از ده دقیقه ساکزدن، تعمیرکار آبش اومد و تموم صورت و ریشوسبیلم خیس کرد. چند دقیقه بعدشم شاگردش با الگوبرداری از استاد، کیرشو از کونم کشید بیرون و از دور آبش رو رو صورت و سینم ریخت.
تعمیرکاره گفت: «تو که ما رو جنوب کردی وسط کار! حالا حمومتون کجاست؟» منم حموم رو بهش نشون دادم. اون که رفت حموم، شاگردش رفت ادامهی کارشو انجام بده و منم که پروستاتم حسابی تحریک شده بود، با یه دقیقه جلق، آبمو آوردم. دیگه وقتی کار همه تموم شد و وقت رفتنشون بود، شماره موبایلشو برای روز مبادایی که کیر جدید پیدا نکردم داشته باشم. این تازه ظهر اول روز اول رفتن خانوادهم بود…
نوشته: حسین کون بلبلی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید