این داستان تقدیم به شما

من مهردادم که22 سالمه 13فروردین هم میشم 23 ساله
من ی دختردایی دارم که اسمش هلیاست و منم عاشق پاهای سکسی و قشنگ اونم
دوست دارم اون پاهاشو اونقدر لیس بزنم تا بمیرم و وقتی که با اون سکس دارم انگار توی بهشت دارم واسه خودم حال می کنم
حالا بریم سر داستان من و هلیا…
 
من اصلیتم شمالی ولی تو تهران به دنیا اومدم
ی روز با داییمینا قرار گذاشتیم که بریم شمال … تو شمال ی سوییت دوبلکس3اتاقه گرفتیم
که واقعا باحال بود و ی طرف روبه دریا و ی طرف روبه جنگل
منم هم سن خودم کسی رو نداشتم و وقتی خانواده من و داییم می رفتن دریا من تو جنگل ول می چرخیدم …….

ی روز هوا بارونی که بابا و داییم رفتن دریا شنا و مامان و زن داییم رفتن بازار علافی . چون دخترداییم خواب بود ومنم تو سوییت بودم پیش هم بودیم
وقتی هلیا از خواب بیدار شد ماجرا رو براش تعریف کردم و گگفت لپتابتو بیار ی فیلم ببینیم .
فیلم گذاشتم و رفتم دستشویی . تو لپتاب چند فیلم سکسی با حال هم بود .

 
هلیا اون موقع فیم ها رو دید و من برگشتم . گفت : تو هم گفتم چی گفت خودتو به اون راه نزن
بعد از چندتا سوال فهمید که سکس دوست دارم و فهمیدم که اونم دوست داره
رفت رو تخت دراز کشید گفت بیا دیگه منم رفتم روش و بعد از چند تا بوس و لب گرفتن از اون گفتم که دوست دارم که پاهاشو بلیسم . تعجب کرد و گفت باشه
با تمام عشق پاهاشو حدود 15دقیقه لیسیدم . داش آبش می اومد گفت برو کنار برم دستشویی گفتم نه بعد شلوارشو از پاش دراوردم و کسش لیسیدم اونقد لیسیدم که آبش یواش یواش اومد نمی دونستم چی کار کنم . ی دفعه آبش زد بیرون که منم آبشوخوردم وااااااااااااااااااااااااای نمی دونین که چه قدر لذت داشت
شلوارم رو دراوردم کیرم سیخ شده بود و تا هلیا کیرمو دید اونو ملش داد و منم کسشو می لیسیدم
اون گفت که کیرم رو بکنم تو کونش که منم با کمال میل این کار رو کردم اول چند تا جیغ زد و بعد سینه هاشو مالیدم آروم شد و آه آه میکرد
بعد از 30 دقیقه سکس با نم لب گرفت و گفت که باری آخرین بار هم کسش و هم پاهاشو بلیسم منم
قبول کردم
بعد از چند دقیقه بوسم کرد و رفت حموم اینم بهترین مسافرت من…

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *