داستان سکسی تقدیم به شما
سلام
قبل از هرچیزی بگم که این داستان با تمام داستانایی ک توحالا خوندین فرق داره .این داستان شرح خاطراتیه ک تا ابد بین من و زنداییم موند.قسم میخورم هرچی مینویسم همش راسته و عین حقیقت.اسامی مستعار هستند.
من محسنم ۲۴ سالمه دوتا زندایی دارم یکی صدیقه یکی افسانه
جفت دایی هام راننده هستند.بخاطر همین بعضی شبا خونه نیستند.این وسط زندایی کوچکه یعنی صدیقه ک ۲۸ سالشه و یه دختر داره شوهرش کمتر پیش میومد ک شب نیاد و نرسه به خونه،ولی شوهر افسانه ک حدود ۳۵ سالش بود تقریبا در هفته ۲ یا ۳ شب خونه نبود.البته تا پارسال چون دیگه تغییر شغل داد.دیگه اینکه خونه هامونم تو یه کوچه هستند.اینم بگم ک خودم ۱۸۰ قد دارم و ۸۰ وزن .صدیقه همین قد یعنی ۱۸۰ قد و ۸۰ وزن.ولی افسانه ۱۶۰ شایدم ۱۷۰ قد وزنشم ۹۰ کیلو.افسانه سفید و سینه بزرگ و بسیار بدن نرم و ژله ای داره.کون گنده واقعی.صدیقه ی کم سبزه است ولی تپل و خوش استیل
داستان بر میگرده ب ۶ سال پیش ک من تازه ۱۸ ساله شده بودم و تو اوج شهوت بودم.ازونجا ک ما همسایه بودیم افسانه اولین بارب من گفت شبایی ک دایی نیست بیا پیش من بخاب اخه میترسید البته تنها هم نبود.دوتا پسر یکی ۱۵ ساله و یکی ۱۰ ساله هم داشت ولی میترسید.من از قبلشم تو کفش بودم و دیدش میزدم .شب اول ک بهم گفت بیا خونه پیشم بخاب هیچوقت یادم نمیره با یه تیشرت و زیر شلوار رفتم اونجا.جفت پسراشم بودن.تا دیدمش دیوونه شدم .یه بلوز دامن تنش کرده بود ک زیر نور قشنگ معلوم بود فقط شرت زیر دامنش داره.
اومد نشست و از مدرسه (سوم دبیرستان بودم).صحبت کردیم و چایی اورد بعدش میوه اورد و بچه ها گفتن خوابشون میاد.راستی خونشون یه اتاق بزرگ داره ک درش قفله چون اصلا استفاده نمیشه جز برا پذیرایی از مهمونا تو مراسمی چیزی.یه اتاق دیگشونم با حالشون ک ما توش بودیم چیزی بینش نبود یعنی هنوز در و دکور و …نزده بودن.زمستون بود بخاری هم روشن بود ک جا بچه ها رو انداخت نزدیک بخاری و خودشم بعدشون انداخت.جا منم بر عکس جا خودشون ب سمت تلویزیون انداخت یعنی پشت ب خودشون.
خلاصه بچه ها خابیدن منمگفتم برم سر جام بخابم ک دیدم افسانه دراز کشیده با همون لباسا و پتو کنارش بود ولی نکشیده بود روش.
اروم و قرار نداشتم فقط منتظر بودم بخوابه.یه یه ساعتی با گوشیم ور رفتم نوکیا ۱۱۰۰ بود دیدم صدا خر و پفش شروع شد .تا چرخیدم نگاهش کنم دیدم دامنش تا بالای زانوش رفته بالا و ساقهای سفید و تپلشو دیدم .بخاطر نور لامپ گلخونه دید خوبی داشتم.تجرات کردم نزدیکش شدم دیدم وای خدا انگار سفید تر از اینا وجود نداشت.چون روشکم خوابیده بود دست انداختم تا جایی ک میتونستم دامنشو دادم بالا.البته حدود یه ساعت طول کشید و چقد از ترس عرق کرده بودم.تا شرتشو دیدم همونجا جق زدم و اب ریختم رو تشکش و چون دیگه حال نداشتم گرفتم خوابیدم.صبح ک بیدار شدم کسی خونه نبود.
فرداشبش باز مامانم گفت دایی نیمده برو پیش زندایی اینا بخاب.رفتم دیدم همون لباسا دیشب تنشه.البته فقط پسر کوچکش پیشش بود و بزرگه خونه مامان بزرگمون بود…انگار چیزی نفهمیده بود .باز وقتی خوابشون برد حدود ساعت ۲ بود بلند شدم دیدم باز همون صحنه دیشب رو دیدم رفتم پشت سرش ک رو پهلو خوابیده بود دراز کشیدم و با هزار ترس و لرز کیرمو دراوردم و از رو دامن یواش با کون نرم و ژله ایش مالش میدادم .اروم یه دستمو گذاشتم رو یه سینش و چون صدا خر و پفش میومد خاستم بوسش کنم ک قبلش ابم اومد و ببخیال شدم و رفتم خوابیدم.صبحشم ک بیدارشدم چون کسی خونه نبود رفتم سر کمد لباسیش و علا
وه بر جق با شرتهاش سکسیش یه اسپری تاخیری هم پیدا کردم ک فهمیدم دایی خیلی بهش میرسه.
من کلا زیاد شبا اونجا رفتم و اومدم همه چی برام پیش اومد .یه شبش شرت زیر دامن نداشت
یه شبش ساپورت و بلوز داشت.
یه شبم ک خودم و خودش تنها بودیم وتی شرت استین کوتاه داشت و دامن و شرت سفید.
تو همه این شبا ک حدود دوسال طول کشید دستمالیش میکردم و گاهی وقتها بوس و جق
البته خاب و بیدار بودنشو خیلی نفهمیدم ولی کار خودمو میکردم.
گذشت تا شب موعود و اخرین شبی ک رفتم پیشش
اونشب پسر کوچکش فقط خونه تابلو کرده بود.وقتی راه میرفت کونش عین ژله میلرزید و من حال میکردم .خیلی بدن نرم و ژله ای داره افسانه.باید ببینید تا درکم کنید
وقتی خوابیدن رفتم اول کلی دست کشیدم رو کون نرمش البته از رو شلوار.بعد اروم از پشت چسبیدم بهش که صدا خر و پفش می اومد.
روسریشم دراورده بود.ب پهلو خابیده بود .بالای سینه هاش معلومه بود از زیر پیرهن گشادش .یه هو دیوونه شدم دست انداختم ب زور و یواش یواش شلوارشو تا روی زانوهاش پایین کشیدم وای خدا شورتم پاش نبود یه کون فوق العاده گنده و سکسی داشت کیرمو دراوردم یواش گذاشتم لاپاهاش ک صدا خر و پفش قطع شد .انقد لا پاهاش نرم بود ک با حرکت کیرم عین ژله میلرزید .یه دو دقیقه ای لاپاهاش بود ابم با فشار پاشید لاپاهاش .تا کیرمو دراوردم با یه حرکت سریع قبل
از اینکه بچرخه غلت زدم رو تشکم و خودمو زدم بخاب
بعدش نمیدونم فهمید یا نه که از شبا بعدش دیگه نترسیدنو بهونه کرد و دیگه ب من نگفتن ک برم اونجا پیشش بخابم .تا الانم ک منو میبینه انگار نه انگار اتفاقی افتاده.حجابشم همون حجاب قدیمیه مقابل من.ولی نفهمیدم منظورش چیه نه ب نترسیدنش و اینکه دیگه نزاشت برم پیشش
نه هم ب رفتار سابق و قدیمیش و همون پوشش قبلیش ک همونجور راحت بود.فقط نفهمیدم یه دفعه چ اتفاقی افتاد اونشب چی شد خدا میدونه
ولی افسانه هنوز همون هیکل رو داره و منم هنوز تو کف موندم
نوشته: محسن
نوشته های مرتبط:
پسر تپل سفید همسایه
کون تپل و سفید من (۱)
زندایی سفید
گاییدن زندایی چادری سفید حشری
کص تپل همکار تشنه کیر
خواهر زن تپل و قد کوتاه
سوژه جالب ممه تپل
سکس در ماشین با کارمند کون تپل
من و زن تپل دوستم
تهران و تپل هاش
کون تپل مریم مال من شد
امیر و زن عموی تپل
مادرزن کون تپل
اولین سکس با الهام تپل
دختری به نام کُس تُپُل (۱)
سکس با دوست دختر گوشتی،تپل و تو پر
کون تپل و سفیدم (۱)
مست تپل
سمیرا کص تپل دوست خواهرم
کون تپل همسایه چادری
رابطه با زن تپل رفیقم
کردن دختر تپل غریبه در ماشین
کون تپل مهرداد در شهر غربت
عاشقی با نادیا همکار تپل و کونی
کون تپل محمدرضا
تپل های کیر کوچیک
پرستار کس تپل
خواهر زن تپل بیوه
سه کون تپل
تپل ترین کونی که کردم
سپیده تپل و بانمک
سپیده دختر تپل و بانمک
گاییدن کون تپل زهرا و کص آبدارش
زهرا كوس تپل
محسن و خواهرزن تپل مپل
عباس آقا و کون تپل من
سکس با خاله زهرا تپل
وقتی محمد علی تپل رو کردم
زن تپل علیرضا
کون تپل ممد در خوابگاه
جور کردن زن تپل از شبکه Erotic TV
نرگس تپل
دخترخاله کس تپل زنم
محبوبه کوس تپل
وقتی کون تپل محمدعلی رو کردم
سارا زن تپل دوستم
زیبا خانوم، روسپی تپل
اولین کون دادن پسر تپل
بهرام و خواهرزاده تپل
من و لیلا تپل
خواهرزن های تپل و بانمک
دختر کس تپل همسایه
تینا تپل
اعظم جون دختری با سینه های تپل
سکس با دخترخاله تپل مپل
این کس تپل مال کیه؟
وقتی محمد تپل رو کردم
مدیر چت روم و نسیم کس تپل
دختر تپل همسایه
کس تپل من و کیر قلمبه سامان
اولین تجربه سکسی من با مریم تپل
اولین تجربه سکسی من با مریم خانم تپل
کس تپل شیلا
آرزو، زن کس تپل همسایه
عروس کون تپل خاله
کس تپل دوست مامانم سمیه
کردن مادرزن تپل
دختر کون تپل و سینه گرد
ثریا تپل
دخترخاله کس تپل
یک سکس تپل با مهشید
نسرین تپل مپل
رامسر و عشق تپل من
کردن الهام تپل
کيرکلفت و کس تپل
مهسا تپل
سوگل تپل و پسر دایی متین
اولین سکس من با سمن تپل
مادربزرگ تپل
سفید بودنم کار داد دستم (۲)
زن داداش سفید مو بلوند
فاطمه چادری زن سفید و کون گنده ی من
داستان خوردن رونای سفید دختر عموم
سفید بودنم کار داد دستم (1)
کون سفید من
ازدواج سفید 🔉
پسردایی سفید
فتیش جوراب سفید
وقتی کون قشنگ و سفید داری (۱)
سفید برفی
سپید مثل سفید (۲)
سپید مثل سفید (۱)
از پیشنهاد به سارا تا کون سفید صفورا (۲)
از پیشنهاد به سارا تا کون سفید صفورا (۱)
شورت سفید کبری(۲)
شورت سفید کبری (۱)
کون سفید خواهرم
ماجراجویی زن کون سفید من
سیاه و سفید (۳ و پایانی)
سیاه و سفید (۲)
سیاه و سفید (۱)
دختر دایی سفید برفیم
زندگی رنگین کمونی من با سس سفید
پیرهن مردونه سفید
کون سفید و نرمم
پاهای سفید عرشیا
کون سفید و بزرگ دختر خالم
پاره شدن یواشکی یه کون سفید توی دریا
کون سفید تو دستشویی مدرسه
ممه های سفید ملکه
برهوتی از مرمر سفید
فوتجاب با پسر سفید و چشم آبی
مامان کوس و کون سفید من
پای سفید
گی سفید
کبودی های قرمز روی پوست سفید من
ازدواج سفید
چهارخونه سفید خاكستری
کون سفید سراج
زندگی سیاه سفید
عکس سیاه و سفید (۲ و پایانی)
عکس سیاه و سفید (۱)
هات داگ به همراه پنیر و قارچ و سس سفید
ماجرای گاییدن کون سفید من
گی با پسر ناز و سفید و تمیز
جوراب سفید دختر عموم، زینب
گاییدن وحشیانه کون سفید پسرعمه
سکس با همکار سفید و خوش اندام
کون سفید پسردائی
سرنوشت سفید و سیاه (1)
سیاه یا سفید
کردن کس سفید پریده
کیر کلفت من و کون سفید جلال در شب احیا
تن سفید و چادر سیاه
کردن پسر همسایه سفید و جدیدمون
کس سفید سپیده
کس سیاه السیا و بخت سفید من
پاهای سفید دخترعمه
کون سفید محمد
بدنش نرم و سفید بود
سحر کون سفید
کون سفید خوشگل من
کون سفید دوست دخترم
سکس با دوست دختر سفید و حشری
کس سفید الهام
کردن زن سفید پسر عمه
دختر سفید عینکی
گاییدن کون سفید من
تابستون و کون سفید دخترعمو
سه چراغ سفید
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید