داستان سکسی تقدیم به شما
سلام به همه شهوانی های عزیز
این یک خاطره واقعی است و هیچ تخیل و اغراقی درش صورت نگرفته پس بخونید و کیف کنین.
من سجادم ۲۶ سالمه قدم ۱۸۷ وزنم ۷۸ سبزه ام و بدنم تو پره و یه کمی شکم دارم. ساکن رفسنجانم و حدوداً از ۱۷ سالگی متوجه شدم که به جنس مخالف حس ندارم و فقط به پسر عالی الخصوص هم سن و کمتر حس دارم و از همون سال این موضوع روی طرز نگرش و زندگی من تاثیر گذاشت و تا الان ادامه داره این موضوع.
خب بریم سر داستان؛
همونطور که گفتم از سن ۱۷ سالگی که دوره ما میشد سوم دبیرستان به گی بودن و همجنسگرا بودن خودم پی بردم مثلاً وقتی زنگ ورزش بچه ها لباس هاشون و عوض میکردم کون و بدنشون و دید میزدم و این برام شده بود یه عادت و همیشه زنگ تفریح قبل کلاس ورزش از عمد تو کلاس رو صندلیم می نشستم تا چیزایی و که باید میدیدم ببینم. و بعدش میومدم خونه با جق خودم و خالی میکردم.این روال ادامه داشت تا اینکه دبیرستان مون تموم شد و سر از دانشگاه در آوردیم. اما تو دانشگاه چون تازه وارد بودیم و آشنا جرات نداشتیم پامونو کج بزاریم ، چون دردسر میشد برامون.
زمانی که مدرسه بودم از صبح تا ۲ بعد از ظهر تو مدرسه بودیم و بعدش میومدیم خونه و تا روز بعد همش تو خونه بودیم و نمی شد خودم و به دنیای بیرون وصل کنم.
تا اواسط سال دوم دانشگاه یا تو پورن هاب بودم یا تو کانال های گی تلگرام و غالباً دنبال گی وطنی یا گی کستینگ یا به قول خودمون گی پولی بودم و تمام فیلم ها رو دنبال میکردم. از اواسط سال دوم تو گروه های گی عضو شدم و اوائل پیام یا تکست نمی گذاشتم و اغلب پیام هایی و که بقیه می گذاشتند و میخوندم. چند باری هم به پی وی چندتایی رفتم اما مشخص بود فیکن چون فیس میخواستن و بعد اینکه فیس تو میدیدن و ازشون درخواست فیس میکردی ، به هر بهونه ای می پیچوندن و میگفتن کیس نیستیم.
همینطور داشتم پیام ها رو میخوندم که به یه پیام رسیدم که نوشته بود علی هستم ۲۸ سالمه ترنسم و حس دخترونه دارم و قد و وزن شو هم نوشته بود که یادم نیست الان اما تپل بود و کون گنده.اولش برام عجیب بود چون نه با ترنس رابطه داشتم و نه درکی از مفهوم ترنس داشتم. رفتیم پی ویش و بر خلاف دفعات قبل که همیشه اول فیس میفرستادم. گفتم اول شما بفرستین. اول فکر کرد من سر کاری ام اما بعد از اینکه بهش اطمینان خاطر دادم که واقعی ام ، فیس داد و بعدش منم فیس مو فرستادم براش. فیسش بد نبود و هر دو به نسبت فیس که از هم دیده بودیم به هم اوکی دادیم و همینطور چت و ادامه دادیم و از امیه چیز پرسیدیم. از سابقه های گی و سکس هامون اما علی به شدت شهوتی و نیازمند کیر بود و تو پیامش هم تاکید داشت حتماً فردا برم دنبالش و یه سکس داشته باشیم و من مهمترین دغدغه ام مکان بود و بدون مکان هیچ جوره نمیشد حتی شلوارتو تا زانو بکشی پایین. علی گفت نگران مکان نباش سمت بیرون شهر و میوان کوه و کمر جایی و بلد بود که قبلاً برا کوهنوردی به اونجا میرفت.منم قبول کردم و شماره هامون و هم به هم دادیم و خدافظی کردیم تا صبح.
اما فردا نه کلاس داشتم و نه چیزی اما به بهانه کلاس جبرانی هرطور بود فرداش ماشین و گرفتم از بابام و پیام دادم کجا بیام دنبالت! خونه شون از مرکز شهر یکم دور بود و به مکافات اومدم و اون گفته بود رو به روی یه پارک وایسم که تا خونه شون ۲۰۰ متر راه بود. بهش پیام دادم که رسیدم و منتظرم ، جواب داد دارم میام.
بعد چند دقیقه دیدم یکی با همون مشخصات داره میاد. عینک دودی و شلوار نازک چسبان و تیشرت نسبتا تنگی که سینه های متوسطش توش خودنمایی میکرد. در و باز کرد و نشست تو ماشین دست دادیم و عینک شو برداشت و گفت حرکت کن برو تا بگم کجا بریم.
اولش یخ جرات و شهوت بین مون آب نشده بود و اون به سمت کیر من نگاه میکرد و منم نگام به لباس چسبان و رون های نسبتاً بزرگش بود. همین که از دور میدونی که خروجی رفسنجان بود رد شدیم ، مستقیم دستشو گذاشت رو کیرم از رو شلوار و دست من و که روی دنده ماشین بود و گرفت و گذاشت روی رونش و اون لحظه فقط تو ابرا سیر میکردم . انگار دنیا رو بهم داده بودن ، دهانم داشت خشک میشد و من کم کم دستم و روی رونش میکشیدم و میمالوندم تا اینکه دستم و بردم بین دو تا رونش که خورد به یه کیر کوچولو البته بهتره بگیم هسته هندوانه .
تو چت گفته بود که سینه هاش و بمالم شهوتش ۱۰۰ برابر میشه اما نمیشد تو جاده بودیم همش خودروها داشتن سبقت میگرفتن ازمون و فقط میتونستم رون شو بمالم. دوست داشتم این جاده لعنتی تموم بشه و به اونجایی که اون میگفت برسیم هر لحظه تپش قلبم بیشتر و بیشتر میشد. اونم از زیر کمر بند دست شو کرد تو و کیرم و کامل گرفت دستش. گرمی دستاتو وقتی کیرمو گرفته بود حس میکردم و کیرم داشت نبض میزد تو دستش.
همینطور ادامه دادیم و حدوداً چند کیلومتری از رفسنجان اومدیم بیرون به یه جاده خاکی قدیمی رسیدیم که گفت برو تو این جاده و یه مقدار که رفتیم ، بعد چند تا پیچ و دست انداز رسیدیم پشت یه کوه.
این داستان ادامه دارد…
نوشته: SajiiiiTop
نوشته های مرتبط:
یهِ شبِ مهتاب
استارت کردن خواهرم یلدا از تو مترو (۱)
استارت آشنا شدنم با کیر ترک ها
استارت جق
اولین رابطه، بهترین رابطه
نازیلا یک باکره مغرور و جدی بود
شوخی شوخی جدی شد
کس کردن (طنز ولی جدی)
شوخی یا جدی ؟15
شوخی یا جدی ؟ 17 (قسمت آخر )
شوخی یا جدی ؟ 14
شوخی یا جدی ؟12
شوخی یا جدی ؟13
شوخی یا جدی ؟ 16
شوخی یا جدی ؟ 2
شوخی یا جدی ؟ 7
شوخی یا جدی ؟ 10
شوخی یا جدی 1
شوخی یا جدی ؟ 4
شوخی یا جدی ؟ 5
شوخی یا جدی ؟11
شوخی یا جدی ؟ 9
شوخی یا جدی 8
شوخی یا جدی ؟ 3
شوخی یا جدی ؟6
سرگذشت یک ترنس (۲)
رفتم ترنس بکنم ولی دادم (۱)
سرگذشت ساغر ترنس (۱)
سکس سعید با ترنس
سکس با ترنس
کون دادن امیر ترنس به زوج
امیر ترنس و پسر همسایه جدید
امیر ترنس و ماساژور
ترنس همه کاره
ترنس همه کاره (۱)
زندگیه پر از درد و رنج و عذاب یک ترنس
سیسی و ترنس در بهبهان
زندگی یه ترنس (۲)
خاطره ای از یک ترنس پیشکسوت
زندگی یه ترنس (۱)
سکس من با دختر ترنس
داستان رنگین کمونی یک ترنس
سکس خشن با ترنس
خاطره یک ترنس
ترنس بودن
بعد و قبل ترنس
ازدواج با یک ترنس (۱)
زندگی ترنس
منم یه ترنس احساسی (۲)
منم یه ترنس احساسی (۱)
من آیدا هستم.ترنس ام تو اف
رفتیم ترنس بکنیم مجبور شدیم دادیم
من یک ترنس بودم
مهین، خاطرات یک ترنس سکشوال
ماجرای ازدواج من با سحر زنپوش (ترنس)
چطور ترنس شدم
سرگذشت یک ترنس (1)
شروع رابطه و لذت کون دادن به عموی خودم
رابطه با شیوا
شروع رابطه با مامان (۲)
شروع رابطه با مامان
رابطه با زن مطلقه (۱)
شروع رابطه با مامانم (۲)
شروع رابطه با مامانم (۱)
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۲)
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۱)
رابطه من و معلم خصوصیم
اولین رابطه گی در ۲۳ سالگی (۱)
بیست و پنج سال رابطه با زهرا (۱)
رابطه ناخواسته
آخرین رابطه با مهسا
رابطه زنم با خواستگار قبلیش (۱)
خستگی رابطه (۱)
گی، اتمام رابطه ی عاطفی
دوستی و رابطه با اولیای شاگردام
رابطه ی گی با پسر عموم
اولین رابطه بعد از ۱۲ سال (۲)
اولین رابطه بعد از ۱۲ سال (۱)
رابطه یهویی
رابطه زن عمو و سکس های مامانم (۲)
رابطه رمانتيک در 14 سالگی
اولین رابطه ام لاپایی بود
اولین رابطه با دوست پسر
اولین رابطه ماندگار من
رابطه با زن بدنساز
رابطه با مرد جذاب فوت فتیشیست (۳)
رابطه با مرد جذاب فوت فتیشیست (۲)
رابطه با مرد جذاب فوت فتیشیست (۱)
اولین رابطه من و خاله ام
رابطه با زن تپل رفیقم
من و اولین رابطه زندگیم تو ۲۴ سالگی
رابطه عاشقانه من و خواهر زاده ام مهسا (۳)
مهدیار و رابطه ها (۱)
رابطه عاشقانه من و خواهر زاده ام مهسا (۲)
بیخوابی شبانه ای که باعث رابطه م با سینا شد.
هیجان و استرس رابطه با خانم متاهل
رابطه عجیب خانم و آقای دکتر
شروع رابطه من و خواهرزنم
خاطرات یک رابطه
رابطه من و مستاجرم
رابطه های نامشروع
تجریبات از رابطه جنسی کم خطر
اولین رابطه عاشقانه (18سالگی)
اولین رابطه ام با بهرام
رابطه رمانتیک من و مادرزنم مهرانگیز
اولین رابطه فتیش بعد سال ها
اولین رابطه با همسرم
سکس بینظیر با همکارم و شروع یک رابطه ماندگار
رابطه ی عاشقانم با امیر
اولین رابطه یک خجالتی
رابطه با استاد دانشگاه
رابطه تلگرامی که واقعی شد
رابطه ی غیرمنتظره ی من با یک خانم همشهری
طعم اولین رابطه در آغوش غزل
رابطه عاشقانه ما
قطع رابطه یا سکس
پشت رابطه ی فرشته و تهمینه چه بود؟
نامردی شوهرم و رابطه ام با علی
رابطه ی شیرین و فراموش نشدنی با معلم ریاضی
زهرا و رابطه ای که به سکس نرسید
رابطه عجیب دایی و مادر
رابطه عاشقانه با جناب سروان
رابطه عاشقانه خواهر با برادر کوچکتر
رابطه رویایی با عمه نازم
تلخ و شیرین رابطه کاترین و فرهاد (2)
رابطه بعد از هشت سال با مليحه
اولین رابطه من و ندا
رابطه با میم در آستانه طلاق
رابطه ی من با زن اقواممون که به پشیمونی خورد
رابطه با خانم دندانپزشک
رابطه من و عشقم حسین
رابطه عاشقانه مینا (1)
اولين رابطه ی من و عرفان
اولین رابطه سکس سپیده
رابطه با دوست دخترم بعد 1 سال
رابطه من و استادم
رابطه من و مهندس
پریود غیر منتظره قبل از اولین رابطه
پشیمانی از رابطه با جنس مخالف
سوختن در آتش اولین رابطه جنسی
رابطه من و پریسا جون
سکس رو وارد رابطه کردم
رابطه ی عجیب و غریب با لیدا
۹ سال رابطه با زن شوهردار
اولین رابطه من و بهاره
رابطه با خواهر زنم
لذت اولین رابطه
رابطه با دکتری شوهر دار
اولین رابطه جنسی
رابطه با اپلیکیشن هورنت
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید