این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان
من رامین ۲۰ سالمه ساکن مشهدم و بدن خوشکلی دارم پوست گندمی و بشدت نرم و بی مو
تعریف الکی نکنم فرم پاهام بخصوص کونم خوبه و میتونه هر کیریو شق کنه
داستان برمیگرده به ۱سال پیش
همسایه طبقه بالامون آقا رحمان بود،تقریبا ۴۵ سال سن داره
مرد هیکلی و تو پُری هست و من با پسرش دوست بودم یعنی گاهی اوقات فیفا بازی میکردیم
یه روز جمعه آقا رحمان ب بابام گفت بعدازظهر بلیط استخر داره و همه باهم بریم
بابام کار داشت و اوکی نداد
من گفتم اگه موردی نیس من میام باهاتون
خلاصه منو آقا رحمانو پسرش میلاد و پسر خالش رفتیم موجهای آبی
اونجا میلاد با پسرخالش رفته بودن سوار وسایل بازی بشن
منو آقا رحمان هم رفتیم جکوزی و اونجا ازین ور اونور میحرفیدیم
وسط صحبتا احساس عجیبی داشتم آخه چشم بر نمیداشت از چشام وقتی میحرفید،همینجور که میحرفید چفت تر میشد بهم
منم ۳هفته بود کاری نکرده بودم،یعنی آخرین بار که با یه مرد دیگه بودم ۳هفته قبل بود که طرف بعد اینکه واسش ساک میزدم آبش اومدو بعدشم رفتیم و حسابی تو کف بودم،آخه من فقط ساکر بودم و کون تنگ خوشکلموب کسی نداده بودم
خلاصه حس میکردم آقا رحمان هم اینکارس و منتظر فرصته اما من تابلو نمیکردم آخه همسایه بودیم و میترسیدم
رفتیم سونا بخار اونجا گفت برگرد ماساژت بدم
منم از خدا خواستم و برگشتم
آقارحمان نشست پشتمو داشت ماساژم میدادتا اینکه دیدم یه چیزی هی داره میخوره ب شورتم
داشتم شق شدنکیرشوحس میکردم
از حشری شدن زیاد دلم شورگرفت
ولی سریع قضیه رو پیچوندم و گفتم کافیه
همینجور که میخاست پاشه دستشوکشید رو کونموبرداشت
بهش نگاه کردم و چیزی روم نشد بگم
بعد از آب بازیو این داستانا رفتیم تو رختکن واس حاضر شدن که بریم از استخر
منم با اینکه حشری شده بودم حرفیو باز نکردم چون باخودم میگفتم همسایس شر میشه و آقا رحمانم چیزی نمیگفت
موقع رفتن میلاد گفت میخواد با پسر خالش برن شام که من گفتم خستم و میرم استراحت
آقا رحمانم همین حرفو زد و ۲نفر پیاده شدن
خونه ک رسیدیم خونواده ما نبودن و خونه عمم رفته بودن
خانم آقا رحمان هم نبود
با اصرار زیاد آقا رحمان رفتم خونشون
با خودم گفتمرامین کونتو ۲دستی بچسب و مراقب باش که گول نخوری
آقا رحمان ۲تا چایی ریختو اومد کنار من نشست
کمی صحبت کردیمتا اینکه گفت رامین جان من دوست دارم و ازت خوشم میاد منم جواب دادم ممنونم لطف دارین
دستشو گزاشت رو پام و همینطور که حرف میزد پامو میمالوند
منم شل نمیومدم
ازین کار من داشت عصبانی میشدو یهو گفت من خبر دارم از کارات و میدونم کونی هستی
انکار کردم،گفت آمارتو دارمو خلاصه یچیزایی گفت ک واقعا ترسیدم تهدید کرد ب بابام میگه
منم خونوادم خبر نداشتن و ازین موضوع میترسیدم
گفتم آقارحمان بخدا من تاحالا سکس نداشتم
خواهش میکنم ادامه نده و میخام برم
گلومو با دستاش گرفت ،فشار نمیداداما با۲دست گرفته بود و گفت باید بخوریش
من داشتم ب چشاش نگا میکردم هم ترسیده بودم هم شهوتی شده بودم
داشت مثل یه برده بامن برخورد میکرد
دیگه جر خورده بودم و تحمل نکردم
همینطور که روی مبل دراز بودم و اون روم و گلوم دستش
دستمو بردم جای کیرش دیدم یه گوشت گنده و دراز تو دستمه
دلم ریخت،آخه این روزا کیر دهن پرکن کم پیدامیشه
شلوارشو در آورد همینطور که دراز بودم کیرشو کرد تو دهنمو بیرون می آورد
اشک از چشامداشت می اومد بیرون
همون ساکی که دوس داشتم،تا ته تو حلقمو تف های چسبناک و زیاد تو دهنم
دو زانو زدمو کیرشو میخوردم، میگفت ب چشام نگا کنو بخور
داشتم میخوردم که دیدم یه تو گوشی خوابوند تو گوشموگفت دهنتو باز کن
دیدم یه تف گنده انداخت تو دهنم
و دوبازه زد منو مجبورم کرد قورت بدم
کیرم خیس شده بود از شهوت زیاد،و کیریو داشتم میخوردم که از خوردنش سیر نمیشدم
کل صورتم آب تف گرفته بود
حس میکردم یه جنده تمام عیارم
آقا رحمان رفت پشتم گفت خم شو گفتم رحمان جونم من نمیتونم بدم تاحالا ندادم و نمیدمم
داشت اسرار میکرد با عصبانیت،گفتم لاپام بزار
گفت اوکی و از کون نمیکنمت
آخه کون تمیز من و تنگ من که انگشت هم بزور میرفت توش با کیر اون نمیشد
منوچرخوند گفتم پاهاتو بهم بچسبون و بیار بالا
کونم زد بیرون،کون گنده من داشت جرش میداد،با دستاش زیر کونمو گرفت یکم آورد بالا و کلشو برد جلو
واااااااای سوراخم داشت کیف میکرد
داشت کونمو میخورد کونم خیس خیس بود
یهو رحمان جون اومد بالا و پاهامو با دستای قویش فشار داد سمت گردنم
قفل شده بودم و میگفتم رحمان جون دردم گرفت ولم کن اما گوش نمیکرد دیدم ی تف انداخت رو کیرش
منم مثل یک زندونی داشتم نگا میکردم داره چیکا میکنه
گفتم میخاد لاپام بزاره
یهو دیدم کیرشو گزاشت رو سوراخ کونمو داره فشار میده
ی درد وحشتناک داشتم حس میکردم هنوز توش نرفته بود
خواهشمیکردم که ولم کنه
فایده نداشت
کیرشو با ناله های خوشگل من کرد تو
از درد ب خودم میپیچیدم
حس جدیدی بود با اینکه درد داشتم اما خیلی حال میداد
صدای ناله هام بلندتر میشد و میگفتم رحماااان عاشقتم بکن منو بکن عزیزم کون من مال تویه
اونم هی تکرار میکرد تو کونی منی جنده کوچولوی من
هرپوزیشنیو نمیتونستیم بریم اخه کیرش تو کونم ب سختی میرفت
واقعا لذت داشتم میبردم که یه مرد قوی و قدرتمند باهامه
بعد اینکه گوسفندی کلی تو کونم کرد
دوباره مجبورم کرد ساک بزنم
این کیر لیاقتشو داشت
کیرش قرمز قرمز بود و کونمو جر داده بود
قبلا تو پورن میدیدم از کون در میارن تو دهن میکنن اما فکر نمیکردم یه روز من اینکارو بکنم و بخورم
شروع کردم ب ساک زدن تفامو هی میریختم روشو دوباره میخوردم
تا اینکه یهو آبش داشت میومد
فهمیدم سرمو بردم عقب اما موهامو کشید و اجازه نداد کیرش بره بیرون از تو حلقم
دیدم از تو دهنم داره آبای سفیدش میریزه میخابوندتک گوشمو میگفت کونی نزار بریزه روفرش
وااای آبشو تو دهنم نگه داشته بودم باورتون نمیشه چه حس خوبی بود
لذت بردم از این سکس..
و #داستانای #دیگه #بوجود اومد که اگه #دوس #داشتین اونارو هم #باهاتون #درمیون بزارم
کون دادن بعد از #استخر
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید