این داستان تقدیم به شما

سلام به همه دوستان خوبم.من اسمم علی.کارم توی یه ساندویچی توی بالاشهر تهرانه البته خونمون شهریاره ولی کارم اونجاست که به همین خاطر کارم شبها همونجا میخوابم ودرضمن شبها تنها هستم.ماهی سه چهارروز میرم خونمون.خلاصه…من تو ساندویچی پیک موتوری ام یعنی همه کار میکنم پیکم هستم.یه مشتری داریم که ثابته و هفته ای سه الی چهار روز غذامیگیره ازمون خونشم تامغازه راهی نیست شاید پیاده ۱۰دیقه باشه.راستی خانمم هست با سن حدود ۵۰ وخورده ای ولی ظاهرش میخوره ۴۰ باشه چون مشخصه با صدنوع جراحی و آرایش نگه داشته خودشو.از هیکلشم بگم که کون خوش فرم و تقریبا بزرگی داره سینه هاشم زیاد بزرگ نیس حول وحوش هفتاده.اسمشم هِلِنه.
 
بار اول که من براش سرویس بردم چون پول نقد نداشت کارت کشید گف ۵ تومن بیشتر بکش واسه خودت عزیزم.خب منم خدا وکیلی وانصافا اصلا توی نخش نبودم چون زیاد از اینجور آدمادیده بودم.یه چندباری که براش سرویس بردم دیگه آشناشده بودیم و بازم بگم خداییش اصلا توی فکر سکس و این حرفا نبودم چون هم کارم به خطر میفتاد هم اینکه زیاد توی اینجور حرفا نبودم.یبارم که بعد از یه هفته سفارش داده بود(سابقه نداشت یه هفته غذانگیره)رفتم زنگ زدم آیفونو جواب داد گف من نمیتونم میشه بیای تو خودت ودرو باز کرد.منم رفتم تو.خونش آپارتمانی بود ولی ویلایی هم بود یعنی حیات مشترک داشت با همسایه هاش.رفتم تو رفتم پشت در خونش زنگ زدم بدون اینکه جواب بده درو بازکرد منم خب رفتم تو ولی با هزارخجالت.صداش میومد ولی خودش نبود گف دستت دردنکنه چقد شد؟؟گفتم قابل نداره گف قربونت بگو.گفتم فلان تومن.گف من نمیتونم بیام کارت روی اُپنه خودت بردار پنج تومنم واسه خودت بکش.گفتم ممنون رمزمش گف زدم ورفتم.دروبستم اومدم برم بیرون از حیاتشون دیدم در قفله.درشونم هیچ کلید یا دربازکنی نداشت.ناچار برگشتم زنگشو زدم جواب داد گفتم درقفله گف بیاتو خودت باز کن.دروباز کرد رفتم تو نمیدونستم کجاست که دورباز کنم پرسیدم کجاست کلید در؟؟یهو دیدم دستشو گذاشت روشونم گف عزیزم قربونت بشم تو یعنی نمیدونی آیفون کجاست؟؟!!!چون رفته بودم تو دیده بودم کجاست آیفونش فک میکردم قفل حیات مرکزیشون جای دیگس.حالا جالبتر ماجرا اینجا بود که با یه شرت و سوتین اومده بود پشت سرم .
 
برگشتم دیدم کونش ازپشت دقیقا شبیه طاقچه شده بود مخصوصا ازروی شرت و سوتین زرد رنگی هم که داشت سینه هاش زده بود بیرون.تا دیدم این ریختی اومده سریع سرموانداختم پایین وبا هزارویک خجالت گفتم ببخشید نمیدونستم کجاست میشه بزنید من برم معذرت میخام دوباره مزاحمتون شدم.یعنی تااینقدر خجالت کشیده بودم.گف حالا کجامیخای بری بمون چایی بخور بعدبرو.همونطورکه میگف یه خنده شیطونی هم کرد.همینطورکه سرم پایین بود گفتم نه دیگه باید برم سرویس دارم دیرم میشه.میدونستم حموم بوده وتازه ازحموم درومده گف خجالت نکش وبشین تامن چایی بریزم بیام بخور بعدبرو کارتم با من نگران نباش.خلاصه باهزار خجالت و اصرار نشستم رفت دودیقه بعدش لباسشو پوشیده بود یه تاپ چسبون با یه شلوارک چسبون زرد ست باهم.مثله شورت وسوتینش نبود ولی بالاخره یه کم پوشیده تر بود.از شما چه پنهون زیرزیرکی یه نگاهی هم به کونش میکردم ومیگفتم نکنه میخاد باهام سکس کنه وروش نمیشه بگه وهزار فکرو خیال دیگه.خلاصه با دوتاچایی وکیک اومد نشست روی مبل و تلویزیونشم روشن بود گف چاییتو بخور راحت باش و چن ثانیه بعدش زد روی یو اس بی فلش.فیلم سکس بود که یه دوجنسه تقریبا هم سن سال خودش داشت یه پسره و میکرد و اونم هی میخندید وخنده شیطونی میکرد.همونجا بود که شک کردم که نکنه دوجنسه باشه بخاد منو بکنه واین مقدمه کارش باشه؟؟؟!!!!منم بااینکه چایی داغ بود و چایی داغم توی عمرم نخورده بودم سریع بااینکه میسوختم چاییمو داشتم میخوردم که پاشم هرچی زودتر برم.یه دفعه گف ببین عجب چیزیه پسره،خیر ندیده چه حالی میکنه زنه!!!

 
یه لحظه زیرچشمی نگاه کردم بهش ببینم داره به من میگه یا با خودشه که دیدم داره فیلمو میبینه و دستشم روی شلوارشه و داره خودشو میماله.اونجابود که متوجه شدم یه چیز دراز از زیرشلوارکش مشخصه و ۹۹ و ۹۹ صدم درصد مطمئن شدم که دوجنسه اس.بدون اینکه چیزی بگه پاشد اومدکنار من نشست.داشت همینجورخودشو میمالید بدون مقدمه دستمو گرف برد روی سینه هاش.یه نگاه بهش کردم گف؟؟؟نکنه خوشت نمیاد؟؟!! چیزی نگفتم و سرموانداختم پایین گف پس معلومه خوشت میاد.یکم خودش بادستام سینه هاشومالید.سرشوآوردجلوصورتم و یه کم آه واوه میکرد وباهمون حالت لپمو با دهنش ماساژ میداد.موهاش ریخته بودروی صورتم بوی خوبی میداد موهاش بوی شامپوبود.دستموگرف برد طرف پایین گف بمالش.اونجابود که مطمئن شدم ۱۰۰ درصددوجنسه اس خانوم.اول خودش دستمو گرفته بود روی کیرش و میمالید ولی کم کم دستمو ول کرد و من ازروی شرتش واسش میمالیدم.اونم همینطور منو بوس میکرد وگردنمو میخورد.بعدش‌گف باید بخوریشا میخوریش؟؟منم دیگه‌ یخم باز شده بود گفتم اگه زیاد بزرگ باشه نه.یه خنده شیطونی کرد و گف نه.بعدش روی مبل نشست وپاهاشو باز کرد و گف بکش پایین بخور.منم چون واقعا دیرم شده بود بدون مقدمه و سریع شرتشو درآوردم.راس میگف کیرش زیاد بزرگ نبود اندازه مال خودم بود فقط یخورده درازتر.برعکس رنگ پوست بدنش کیرش سبزه بود.یخورده واسش ساک زدم اون آی آی میکرد.بعدبادستاش منوبرد طرف خودش و یه کم لب‌گرفتیم ازهم.پاشد منو برد طرف دیوار گف اگه میخای زودتر بری اذیت نکن باشه؟؟؟گفتم باشه فقط تروخدا زودتر تمومش کن که خیلی دیرم شده.
 
گف دستاتو بچسبون به دیوار کونتو بده عقب.همینکاروکردم نشست پشت سرم و کونمو میبوسید ومیخورد.آخرشم یه تف انداخت.پاشد گف الان زیاد نمیکنم دفعه بعد باید بزاری بزارم توش اگه نمیای بگو تاالان توش کنم؟؟؟گفتم میام فقط تروخدا زودتر تمومش کن.پاشد کیرشو تف زد و یه‌کمم ژل زد بهش و گذاشت لای کونم همینکه گذاشت آی آیش بلند شد دیگه چیزی نمیگفت و فقط آخ اوخ‌میکرد.یه‌ کم که لاپایی منو کرد دستشوآورد جلوی من وگرف زیر کیرش. آه آهش خیلی زیاد وتندتر شده بود داشت میلرزید فهمیدم میخادآبش بیاد.آبشو ریخت توی دست خودش.یه کمشو ازبس که شهوتش بالا بود خودش خورد یه کمش دستاشو مالید بهمو کرد توی دهن من.مزه شیرین وشور میداد.منم باچارا خوردمش.گف میخای بری برو فقط دروباز کن یادت نره و یه خنده شیطونی دیگه هم کرد.داشتم میرفتم گف اگه میتونی امشب بیا پیشم شمارمم که داری زنگم بزن.گفتم باشه.من که فقط تو فکر این بودم که دیر میرسم چی میشه.کل این اتفاقات یه ربع‌طول کشید.منم که رسیدم مغازه صاحبکارم گف کجا بودی این همه وقت منم الکی گفتم موتور بنزینش تموم شد #مجبور شدم تا #پمپ پیاده برم اونم #چیزی نگف. اون #شبم رفتم #پیشش #اصل سکس #اونجاست که #بعدا دوباره مینویسم.
 
نوشته: ارباب حلقه ها.

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *