دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما خستگی مراسم عروسی و کلی رقصیدن و جنب و جوش، وقتی با گرمای هوا همراه باشه، نتیجه اش یک حمله آریتمی قلبی میشه! ضربانم بالای 150 بود و سعی کردم یک گوشه بشینم و خودمو آروم کنم ولی رنگ و روی سفید و لرزش لبها منو لو داد. همه نگران…

  • داستان سکسی تقدیم به شما ساک زدن برا پسری که تو چت روم آشنا شدم اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • داستان سکسی تقدیم به شما ددیِ بَد قول! اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما باخودم عهد کرده بودم این راز رو به دل خاک ببرم ولی گفتم بنویسم شاید سبک شدم.شاید نوشتم عبرتی باشه واسه نوجوانان کم سن که میان اینجا داستان میخونن و میرن و واسه خودشون نقشه میکشن.نمیدونم هوا گرم شده یا فکر کردن به اون روز منو داغ کرده.اسمم مهنازه قیافه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما حال کردن با دختر نوجوان اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من سهیله 26 ساله ساکن تهران تو مغازه پدرم مشغول کارم.یه زن خوشگلم دارم به اسم سمیه و یه دختر یک ساله.الان چند وقتی هست ذهنم شدیدا درگیر دیوثی شده یعنی اینکه یکی زنمو جلوم بگاد اما فعلا میسر نشده با وجود تلاشهایی که کردم و ارتباط با…

  • داستان سکسی تقدیم به شما خواستم موش بگیرم کوس گرفتم اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من اولین بار دارم داستان مینویسم اگه اشتباهی داشتم ببخشید … *** من ساسان 18 ساله از یکی از شهر های جنوب کشور هستم من یه مامان دارم به اسم سانازکه فوق العاده سکسی و خوشگله واقعا تا نبینی نمیدونی چی میگم مشخصات مامانم قد 170وزن87 سینه 95…

  • داستان سکسی تقدیم به شما ویزیتور مؤمن من (۱) اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما امروز میخوام جریان اولین رابطه سکسم با شوهرم رو براتون تعریف کنم. اصولا برای من از ابتدا و از دوران بلوغ به خاطر بالا بودن میل جنسیم برقراری رابطه سکسی در اولویت قرار داشت. اما به خاطر ترس از خدا و خانواده سعی کردم جز در حد مالیدن و اواخر…

  • داستان سکسی تقدیم به شما ولی اون کارشو بلد بود… (۱) اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من یه زن عمو دارم اسمش منیرست.آخر کونه.قد بلند سفید هیکلی سینه بزرگ کون وای نگو از این کون.راه میره کونش مثل ژله میلرزه.از ده سالگی تو کفشم. الان۲۵ ساله… راستش بچه که بودم یه شب خونمون مهمون بودن.نصف شب کرمم ریخت از سوراخ کنار شوفاز که به اتاقشون دید…