دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من اسمم امير٢٥ دوس داشتم يه خاطره كوتاه از خودم واستون تعريف كنم… *** راستش چند وقت بود يه حسي درونم به وجود اومده بود كه دوس داشتم تجربه يه بار دادن حس كنم علتش نميدونم شايد بيشتر به خاطر اين بود بدنم خيلي كم مو و سفيد…

  • داستان سکسی تقدیم به شما من و انیس اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزيز من ارشم ٢٧ سالمه اين خاطره كه ميخام تعريف كنم واستون بر ميگرده به ٥ سال پيش . يه خواهر زاده دارم كه الان ٢٢ سالشه به عبارتي اونوقت ١٧ سالش بود. قدش حدود ١٧٨ وزنش ٧٢ بود. يه بدن عاليييي و خوشكل و سفيد داشت. اونا…

  • داستان سکسی تقدیم به شما خاطرات نوال – دی پی اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام این خاطره مال دو سال پیشه من که ۱۶ سالم بود من قبلا تجربه کون دادن به رفیقم رو داشتم ولی تجربه با مرد غریبه رو نه… من تو کلش اف کلنز رفتم تو یک کلن گی که مال شهر خودم بود و پیام بازی و یکی پیدا کردم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما کون دادن پارسا به شایان اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام … مدت ۲ ساله که ازدواج کردیم ..زنم ۲۲ سالشه و اندامه ورزشکاری داره. همیشه وقتی تو خیابون میریم چشمای مردمو میبینم چطور دارن در میان. بیشتر اوقات حین سکس فیلم میزاریم که بیشتر حال بده. منم قبل از سکس اسپری میزنم تا بیشتر طول بکشه آخه زنم خیلی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من کیان،قبل هر چیز اینکه انصافا عادلانه نظر بدید که واقعا واسم مهمه،اولین سکس من مربوط میشه به شهریور 90،من 18سالمه یه دوست دختر دارم که 17سالشه و البته نسبت اینکه قبل ازدواج سکس نداشته باشه خیلی پا بنده اینم بدونید اینو خودم از حرفاش فهمیدم،اسمش پگاه،و اینکه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما بازم بنفشه ها بازم بوي ياس بازم اقاقيا، من عاشق اين فصلم، اوج زيبايي زمين تو ارديبهشته يكمم خرداد، دلم بازم هواي تاب بازي كرده، يادش بخير، خونه شون حياط بزرگي داشت، پنجره اتاقشم رو به حياط بود، كنار پنجره ياس بود، حياطشون آدمو ياد آب و هواى خوب و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم شیماست و ۲۱ سالمه. خوش استیلم و خوش قیافه سایز سینه هامم نسبتا خوبه ، خونمون سمت میدون گمرکه خیابون هلال احمر ، یه دوست دارم اسمش میتراست اونم اهل همین محله ، وضع مالی هر دو خونوادمون تعریفی نیست و باباهامون به زحمت خرج تحصیلمون تو…

  • داستان سکسی تقدیم به شما منو رضا تو دانشگاه با هم اشنا شدیم همو خیلی دوست داشتیم ولی با این وجود تو دو سال اول رابطه مون هیچ سکسی با هم نداشتیم تا این که رضا منو به خونش دعوت کرد خونه ساده ای داشت بیشتر زمانیکه اونجا بودم راجع به درسا و دانشگاه حرف…

  • این داستان تقدیم به شما جندگی های من برای شوهر خالم و پسر خاله هام قسمت هشتم یه مدت بود دیگه نداده بودم ، و فقط با شوهرم یه رابطه عاشقانه  داشتم، و یه ماه دیگه هم که مراسم عروسیمه، شوهر خالم یه روز بهم زنگ زد گفت دوباره میخاد منو بکنه تهران خونه گرفته،…