داستان سکسی تقدیم به شما منو رضا تو دانشگاه با هم اشنا شدیم همو خیلی دوست داشتیم ولی با این وجود تو دو سال اول رابطه مون هیچ سکسی با هم نداشتیم تا این که رضا منو به خونش دعوت کرد خونه ساده ای داشت بیشتر زمانیکه اونجا بودم راجع به درسا و دانشگاه حرف…
این داستان تقدیم به شما جندگی های من برای شوهر خالم و پسر خاله هام قسمت هشتم یه مدت بود دیگه نداده بودم ، و فقط با شوهرم یه رابطه عاشقانه داشتم، و یه ماه دیگه هم که مراسم عروسیمه، شوهر خالم یه روز بهم زنگ زد گفت دوباره میخاد منو بکنه تهران خونه گرفته،…
داستان سکسی تقدیم به شما آذر خواهر زنم حدود هفت ماه بود که با شوهرش قهر کرده بود ،بیشتر این مدت توی خونه ما بود ،بواسطه همین رفت وآمد مداوم خیلی راحت شده بودیم ،کم کم لباس پوشیدنش جلوی من راحت شده بود هرچند در حضور خانمم رعایت میکرد ولی چون به مرور اتفاق میافتاد…
این داستان تقدیم به شما سلام من نیما هستم قبلا اتفاقایی که باعث شد من کونی بشم رو در داستان قبلیم تعریف کردم که اسمش هست .(( لذت کون دادن به احمد)) . امروز میخوام خاطرات سکسم با دومین بکن زندگیم رو براتون تعریف کنم. بعد از یک سال کون دادن به احمد و اونهمه…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه برخلاف شوهر سابقم که وقتی یکی میگفتی تا دوتا نمی گفت ول کنت نبود ،احمد همیشه گوش می داد .صبر می کرد من آروم شم وبعد برای دونه دونه اعتراضهام دلیل وجواب می اورد .حتی بعضی اوقات تو اوج عصبانیت خودم یادم میرف…
این داستان تقدیم به شما بالاخره نور خورشید موفق شد پلک هامو آروم آروم باز کنه… روی تخت خواب حالت دمر خوابیده بودم و با نمایی تار لیوان دسته داری که روی پاتختی قرار داشت رو میدیدم. همینطور برگه ی مستطیلیِ کنارش که هنوز انقد به خودم نیومده بودم که بفهمم داخلش چی نوشته شده.…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من سامانم این خاطره واسه چند سال پیشه که حدودا هفده سالم بود ویه دوست داشتم که یه سال ازم بزرگتر بود ولی چون یکسال مونده بود باهم هم کلاس بودیم بزارین یه مقدمه هم بگم؛ منودوستم توکلاس رو یه نیمکت میشستیم دوستم ازمن درشتر وقویتر بودوتپلتر . سرکلاس…
این داستان تقدیم به شما این داستان متن مکالمات یک جلسه واقعی خواستگاری هست که واقعا اتفاق افتاده و بین دو خانواده متشخص، بافرهنگ، باکلاس و امروزی؛ و پدر و مادر عروس، خواهر و برادر عروس، پدر و مادر داماد، خواهر و برادر داماد و خود عروس و داماد هم در جلسه حضور داشتن… بعد…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام.این خاطره ای که براتون میخوام تعریف کنم کاملا واقعی هست.من وقتی نوجوون بودم اولین بار داییم که متاهل هم بود باهام سکس کرد البته نه کامل.اون زن داشت خیلی زود ازدواج کرده بود خیلی هم باهم سکس داشتن اما نمیدونم چرا اینقد با من ور میرفت.چند سال اول زندگیشون…
این داستان تقدیم به شما سلام ارش هستم 24 ساله قد 180 وزن 85 .داستان برمیگرده به حدود 2 ماه پیش .اوا بگم من دانشجویی مهندسی هستم وتقریبا همه کارهای فنی از دستم برمیاد از جمله جق زدن . یه روز که از کلاس بر میگشتم خونه گوشی زنگ خورد زن داداشم بود زن داداش…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من حسینم این داستان برای حدودا یک سال پیشه راستش خودم هم یادم نمیاد دقیق کی بود فقط میدونم تویه عید بود کدوم عید نمیدونم خب بگذریم از خودم بگم یه پسر تپل و سفید با قد ۱۶۰ سنم هم کمه نمیگم علی هم بدنساز بود قد ۱۷۳ و…
این داستان تقدیم به شما جندگی های من برای شوهر خالم و پسر خاله هام قسمت نهم بعد از کون دادنم رو تخت به کیر شوهر خالم، پسر داییم اومد تو، اومد روبروم، شلوارشو درآورد، پاهامو از هم باز کرد، مانتومو داد بالا رو شکمم. منو خوابوند، بین پاهام اومد روم، کیرشو به کوس و…