دسته: داستان سکسی


  • داستان سکسی تقدیم به شما – ماهان به طور غیر مستقیم در سایت ازم پرسید و طوری که انگار می خواست مطمئن شه من باهاش حرف زدم دوستم یا نه …منم واسه این که خاطر جمعش کنم گفتم مدرک دارم . ولی نمی خواستم مدارکو بهش بدم ..همین باعث شد که نازنین ازم دلخور شه…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من آرشه 24 سالمه. میخوام تجربه اولین سکسمو که با عمم بود رو براتون تعریف کنم… *** من یه عمه دارم به اسم مریم 35 سالشه که داره از شوهرش جدا میشه تهران زندگی میکنن 3 تا هم بچه داره 2 پسر یه دختر داره که معلوله. من خودم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما کسايي که گي دوس ندارن نخونن لطفا هر سال دو بار بر ميگشتيم شهرمون.خونمون يه شهر ديگه بود. پسر خالم از بچگي کونمو ميکرد.يه روز رفتيم باغشون اونجا سطل گذاشت زمين و گفت دستاتو بذار روش و خم شو.شلوار منو در آورد و اومد پشتم کيرشو گذاشت لاي کونم.اون موقع…

  • داستان سکسی تقدیم به شما پویا هستم ، بدنم ورزشکاریه قدم ۱۷۰و وزنم ۷۵ کیلوست خوشکل نیستم ولی خوش قیافه ام این هم بگم کیرم کلفته به طوری که هر شلواری بپوشم مشخصه دوستام بهم میگن کیر عربی خواهر زنم ازدواج کرده شوهرش بی سرو زبونه و قد کوتاهی داره بیشتر بهش میاد مادر و…

  • این داستان تقدیم به شما وقتي موهاي رنگ كرده شو با دستام لمس ميكردم حس خيلي خوبي بهم دست ميداد. ولي وقتي كه با يك تاپ صورتي جيغ و تنگ روي پاهام بخوابه و موهاش رو لمس كنم تلفيقي از عشق و شهوت كل وجودمو ميگيره. وقتي به لباي بي نهايت قرمزش نگاه كردم و…

  • داستان سکسی تقدیم به شما باسلام من سامانم خیلی وقته بااین سایت اشناشدم توی این مدت داستان های جالبی روخوندنم در عوض بعضی هاهم نمیدونم مردومو چی فرض میکنن.من تصمیم گرفتم داستانموبراتون بنویسم .درموردراست بودنش قضاوت باخودتون .سال اخر دبیرستان با یکی اشنا شدم به اسم بابک چند سالی بوداومده بودن تهران وضعشون خیلی خوب…

  • این داستان تقدیم به شما من شیرین و همسرم سعید زندگیمونو خیلی عاشقانه شروع كردیم، اولین شرط زندگیمون هم صداقت توی هر شرایطی ﺑﻮد…. *** دوره ی نامزدی ما خیلی كوتاه و قشنگ ﺑﻮد و از لحظه لحظه ی روزهایی كه كنارِ هم بودیم لذت میبردیم، ولی هیچوقت پامونو از حد خودمون فراتر نمیذاشتیم چون…

  • داستان سکسی تقدیم به شما – خیلی خوشبو بود بینی امو گذاشته بودم رو صورتش . بوی گرم عشقو با تمام وجود احساس می کردم . یه خورده دلهره داشتم از این که ببوسمش ولی لبامو با بینی ام رو صورتش حرکت می دادم . دستامو گذاشته بودم لای موهاش . لبمو آروم آروم می…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این داستان بر میگرده به سه سال و نیم پیش که من ماشین خریدم البته با کمک پدرم در کل عشق موتور بودم ولی گیر دادو ماشین گرفتم اون موقع با اتوبوس کار میکردم یعنی شاگرد ماشین بودم دیگه از اتوبوس کشیدم بیرون و با ماشین کار میکردم و…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام من یه پسر 24ساله هستم که تو یه شهری زندگی میکنم یکی از دوستام که اسمش رسول هست خیلی باهم گرم بودیم همیشه من که میرفتم بیرون مغازه خاروبار فروشی این اقا رسول میرفتم اقا رسول زنش که اسمشو ندا میزارم 18 سالش بود یه بچه ام داشت ولی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام امیدوارم حالتون خوب باشه خاطره ای ک واستون مینویسم  برمیگرده به سه سال پیش که من بیست و سه سالم بود.. … اول از خودم‌ بگم اسم من نازگله قد نسبتا بلندی دارم اندامم هم خیلی خوبه چشمای عسلی و پوستمم سفیده چون رشتم معماری بود میخواستم کلاس طراحی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه داداشها و ابجيهای گلم من محمدم ساکن مشهداينو که تعريف ميکنم خاطرس نه يه داستان من حدودا سه سال با ماشين مسافر کشی ميکردم يه روز گرم تابستان چند تا مسافر داشتم واسه يه مسير دتقريبا طولانی که سه تاشو پسر ويکی ديگشون يه خانوم با حجاب…