داستان سکسی تقدیم به شما سلام خدمت دوستان عزیز.من سعید هستم و 20ساله هستم.این ماجرایی که می خوام بتایپم براتون بر می گرده به پارسال تابستون. درضمن این اولین داستانی هست که می خوام اینجا بنویسم البته مدت طولانی هست که به این سایت میام و … ولی نتونستم ایدی بسازم!:D تا چند روزی موفق…
این داستان تقدیم به شما من وخانم رفته بودیم ویلا بابام خواهر زنم صنم با باجناقم شهاب قرار بود فردا بیان همون روز که رسیدیم بابا و مامانم زنمو خیلی دوست دارن چون دختر ندارن خیلی میخوانش بهش گفتن میخوایم بریم سمت رشت مهمانی دو روز یا سه روز میمونیم میایم اونم رفت فقط سفارش…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… ســـــــــــــلـــام به ادمین و دوستان خوب انجمن کیر تو کس این داستان ادامه داستان(گی هایما و شایان)هست و همونطورکه از اسمش مشخصه یک داستان عاشقانه گی هست،امیدوارم واسه هم نوع هام جالب باشه و واسه بقیه دوستان که خوششون نمیاد سرگرمی! !!پیشنهاد میکنم…
این داستان تقدیم به شما خوبی شکست خوردن در ۴۰ سالگی میدونی چیه؟ نه اونقدر جوونی و با انرژی که بگی ایراد نداره، دوباره از اول شروع میکنم و بعد هم بدون اینکه عبرت بگیری، دوباره همون اشتباهات قبلیت رو تکرار کنی… نه اونقدر پیری که بخوای بشینی برای بدبختیها و فرصتها و عمر از…
داستان سکسی تقدیم به شما …قسمت قبل تمام آخر هفته رو داشتم به رفتاراش و نحوه واکنشش توی ماشین فکر میکردم. خودم هم نفهمیدم چرا آخر کار فقط گونههای همو بوس کردم و هیچ چیز دیگهای بینمون رد و بدل نشد. رو روی سناریوهای متفاوتی فکر کردم و بهترین چیزی که به ذهنم رسید این…
این داستان تقدیم به شما سلام من یه پسر 17 سالم بیشتر دوس دارم تو رابطه بدم تا بکنم ولی روم نمیشد به کسی بگم تا اینکه تو #اینستا یه #اکانت دختر زدم و با مردا و پسرا حرف میزنم اسمم ارشیاس قدم 180 و وزنم 70 کونمم سفیده و بزرگ یه روز یه مردی…
داستان سکسی تقدیم به شما ساعت 12 ظهر بود و من بعد از یک روز کاری شلوغ، خسته و کوفته برگشتم خونه. اومدم در خونه رو با کلید باز کنم، دیدم باز نمیشه!!! اول فکر کردم در مشکلی داره. بعد از کلی تلاش دیدم سروش داره زنگ میزنه. +الو جانم سروش -ندا، جون مامان پری…
این داستان تقدیم به شما من شانزده سالمه بدنم اینقدر سفید وتوپراست مثل دخترا هستم رونای خودمو توآینه می بینم باخودم میگم کاش میتونستم خودمو بکنم انگاررونای یک دختر شانزده ساله هستند.گاهی رونامو آنقدمالش میدم تاقطره قطره خون قرمز زیرلطافت وسفیدی گوشت نرم وگرمشون جمع میشه.مدتهابود دوستم للی به بدن من نگاه میکردگاهی لپهایم رو…
داستان سکسی تقدیم به شما با سلام اول اینکه این خاطرات مختص خودم هست حقیقته و اتفاق افتاده دروغ و راستش رو خود خواننده تشخیص خواهد داد دوم اینکه این خاطرات در دوفصل نوشته میشه یکی دوران دبیرستان و دومی دوران دانشگاه نظر موافق و مخالفان این تاپیک هم برای من محترمه و تا اونجا…
این داستان تقدیم به شما سلام، من علی هستم و ۲۰ سالم هست، ۵ سال پیش دوستم کامران که الان هم خیلی ایاغ هستیم، خونه شون خالی شده بود،و من از هیچی خبر نداشتم، گفت بیا خونه درس بخونیم،من هم قبول کردم که باهاش خصوصی کار کنم،خلاصه رفتیم خونه شون دیدم که انگار کسی بر…
داستان سکسی تقدیم به شما اسم من امیر هست. اول مثل همه بگم که این یه داستان گی هست و اگر دوست ندارید لطفا مطالعه نکنید. داستان کاملا واقعی است و فقط اسامی من جمله اسم خودم تغییر کرده است. من الان 20 سالمه و مدت هاست تو فضای مجازی از نیمباز و وی چت…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان،من پریسام و۲۳سالمه. خاطره ای ک میخوام تعریف کنم ماله سال۹۲ هستش و کاملا واقعی…شاید تو این سایت یا جاهای دیگه هیچوقت چنین چیزی رو نخونده باشین،ازتون میخوام صبوری کنین و تا آخرش بخونین… روزای بدی رو پشت سر گذاشتم،سه سال تموم کارم شده بود بالا پایین رفتن از…