داستان سکسی تقدیم به شما سلام این اولین داستانه منه بد بود به بزرگی خودتون ببخشید میرم سر اصل مطلب من یه پسری هستم که کون دخترونه ای دارم یعنی خیلی از دخترا هم به پام نمیرسن و یه داداشم دارم که ازم 6 سال بزرگتره و داستان من و داداشم از اونجا شروع شد…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم #پرنيا ست و ۱۵ سالمه ميدونم بچم ولی براي كاري ديگه اي اينجام پس لطفا قضاوت بيجا نكنين تو خانواده اي بزرگ شدم كه وضع مالي خوبي داريم و هيچوقت #حسرت چيزيو نداشتم و هيچ مشكلي نداريم نه #طلاق نه مشكل #مالي نه والدين بد سرپرست هيچي! يه…
این داستان تقدیم به شما من یه پسر معمولی با قد متوسط، موهای تقریبا مشکی هستم. داستانی که می خوام روایت کنم مربوط می شه به زمانی که دانشگاه می رفتم. تو دانشگاه ما پسرها معمولی بودن به جز ۲-۳ نفر. یادمه اولین بار تو زمستون دیدمش. پسری بود که به خاطر موهای بلوندش به…
داستان سکسی تقدیم به شما – لیدا کاملا سست شده بود . چشاش به تاریکی عادت کرده بود . اون میلاد رو دیده بود که داره ماندا نای قمبل کرده رو از پشت می کنه . از طرز ضربه زدن شوهرش و فرو کردن کیر به بدن ماندانا متوجه شده بود که داره کس اونو…
این داستان تقدیم به شما سلام من مهرشادم بیست و پنج سالمه و قدم 179 و وزنمم نمیدونم ولی هیکلم خوبه این خاطره رو انقد دوس دارم ک براتون تعریف میکنم ولی دوس دارم نظراتتونو بشنوم بر خلاف بعضی ها انتقاد پذییرم اما اگه از قلمم خوشتون بیاد خاطراتمو مینویسم براتون بر خلاف اکثریت رابطه…
داستان سکسی تقدیم به شما – -تو عاشق چه چیز من شدی . تو که از اول تا آخرسرجمع ده دقیقه منو ندیدی . -می تونیم با هم آشنا شیم … همدیگه رو بشناسیم .. -پسر تو باید بدونی شرایط خودت رو . ما هم هم هیچ تناسبی نداریم . می دونستم چی داره میگه…
این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم و 17 سالمه. حدود دو سه سال پیش که دختر عموم الناز که چهار سال از من کوچیک تره با دختر عمم مارال که خونشون اصفهان بود، یطورایی رفیق بودن و باهم چت میکردن. یه شب عموم اینا که اومده بودم خونمون بعد از شام همه…
داستان سکسی تقدیم به شما این داستان کاملا واقعی هست و فقط اسامی مستعار هستن . من آرمین هستم یه پسر ۲۱ ساله . دو ماه بعد از اتفاقات اخیر رابطم با مارال حسابی خوب شده بود ، شوهر مارال از اون آدمایی بود که ماهی یبار زنشو میکنه و اونم یه دقیقه ای ارضا…
این داستان تقدیم به شما زنم #آیدا 28 سالشه کارمند شهرداریه.. خیلی خشگله خیلی اینقدر که یکی از دوستای صمیم که فکر شو نمی کردم و رفت و آمد خانوادگی داریم اتفاقی تو گوشیش عکس خانمم و دیدم.. واسه یه نفر دیگه فرستاده بود زیرشم نوشته بود کصخل زن به این کصی داره قدرشو نمیدونه…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام خاطره دوران نوجوانیه حدود ۱۶سالگی الان ۳۶ سالمه ادم خاصی هم نیستم بسیار معمولی من گرگان زندگی میکنم و این اتفاقم کاملا واقعیه اون زمان دسترسی به مسائل سکسی تقریبا غیر ممکن بود گوشی با ماهواره نبود تلوزیونم دوتا کانال بیشتر نمیگرفت خانم ها تو خیابونم که تا زیر…
داستان سکسی تقدیم به شما – -عاطفه چرا ! چرا حرفای اونا رو که واسم پاپوش دست کرده بودن باور کردی . چرا گوش ندادی که من چی میگم . اونا اون دخترا با حرفای دروغشون می خواستن رابطه من و تو رو به هم بزنند . خیلی بچه بازی در آوردی . به همین…
این داستان تقدیم به شما بچه بودیم و توی محوطه باز کنار کوچه مون فوتبال بازی میکردیم همه بچه ها اوضاع مالی متوسط داشتنند بجز من که بچه یتیم بودم و اوضاع مالیمون افتضاح . جمعه بود رفتیم فوتبال نزدیکای ظهر توپ رو ی شوت محکم کردم افتاد تو خونه همسایه هم جا اروم بود…