دسته: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام.اسم من کیان هستش .میخوام داستان سکس با خواهرم رو براتون تعریف کنم. من 17 سالمه اسم خواهرم نگین هستش واقعا هم نگینه. 15 سالشه . من خیلی داستای سکس خانوادگی دوس داشتم مخصوصا پدر و دختر و خواهر برادر. از وقتی فهمیدم سکس خانوادگی دوس دارم علاقه مند شدم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما وصله ناجور اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما خیره صفحه تلویزیون محو تماشای برنامه مورد علاقه اش بود  آنقدر تو فاز برنامه بود ک انگار نه انگار انقد تو بغلش کرم ریختم عادت داشت تو خونه با شلوارک بگرده و منو دیوونه سینه های ورزشکاریش کنه همیشه فایده نداشت نیم ساعت مونده بود تا تموم شه دستشو از…

  • داستان سکسی تقدیم به شما گی سه نفره ما در دوره دبیرستان اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما امیر هستم هجده سالمه بدنم سفید و بور‌و لاغره و خیلی چهرم دخترونس و نازم بدنم حتی از بدن خانما هم نرم تره … *** تو محله ما یه آقایی هست به نام منصور وحشی از گنده لاتای محلس بدنش عضلانی و تیکه ای و پره خالکوبی پوستش برنزس ابروهای…

  • داستان سکسی تقدیم به شما کس حشری من (1) اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام من کامران (مستعار) هستم سی و چند ساله از تهران ، خاطره ای که میخوام باهاتون در میان بگذارم مال حدودا 2 ماه پیشه… *** اون زمان من با خانمی دوست بودم به نام شیدا(مستعار) که تقریبا 2 سال از من کوچکتر بود . من وشیدا تو یه مهمونی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما دریا همون دریا بود 3 اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما با سلام.اسم من کامران و ۳۲ سالمه.دوتا دختر دوقلو دارم که پنج سالشونه.متاسفانه زنم سه سال پیش بر اثر تصادف بعد یکماه که توی کما بود از دنیا رفت.تازه از داغ پدرزنم پراکنده بودیم که این اتفاق افتاد… *** پدرزنم یه آپارتمان سه طبقه داشت که یه واحدش رو خریدم…

  • داستان سکسی تقدیم به شما زنم رو به یک برده‌ی مطیع تبدیل کردم (۲) اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره

  • این داستان تقدیم به شما سلام من بار دوم یا سومه که مینویسم.این هم مثل قبلیا داستان نیست خاطره ی سکسیمه ازخودم براتون بگم که 29سالمه قدوهیکلمم متوسطه.یه دوست دخترداشتم خیلی دوستش داشتم وهمه جوره تیریپ لاو بودیم طوری که عالم و آدم منتظر ازدواج ما بودن.منم خیلی خودمو زدم به این در و اون…

  • داستان سکسی تقدیم به شما زن نامرئی 42 اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره