دسته: داستان سکسی


  • داستان سکسی تقدیم به شما اسم من آریاست ٢۵ سالمه. از وقتی یادم میاد تو یه فضای خانوادگی سرد بزرگ شدم که تنها پول و قدرت توش مهم بود. پدرم تاجر فرشه. کسب و کارش رو از پدرش به ارث برده. از حاج ناصر، پدربزرگی که با زورگویی و قلدری خاص خودش به یادش میارم.…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستان از اونجایی شروع میشه که همسایه جدید اومد چند ماه از حضورشون گذشته بود و تو این حال و هوا نبودم تا یه روز رفیقم که سربازه اومد کوچمون کارم داشت زن همسایمون که اسمش (زهرا) هستش داشت میومد از سر کوچه اینم بگم زهرا حدود چهل سالشه…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام اول از همه بگم این یك داستان بیغیرتی هست اگه دوس نداری نخوان خواهشا سال ٩٨به اجبار خانواده ازدواج كردم حالا چرا اجبار چون من دوجنسگرا هستم چرا ازدواج كردم بخاطر حرف و حدیث ها وقتی با فاطمه رو به رو شدم با خودم گفتم اینقدر زیبایی تو ی…

  • این داستان تقدیم به شما بعداز اینکه پدربزرگم فوت کرد مادربزرگ هم شوهر کرد مادرمو خاله ام رو عموی مادربزرگ کرد و بچه عموش خواهر صداش میکردن ماهم دایی و خاله صداشون میکردیم چون واقعا دایی نداشتیم .دایی قدرت یکی از اونا بود که با زنش لیلا و دوتا پسرش مسعود و میلاد تو ی…

  • داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحهی نمیدونم از کجا شروع کنم.اگه بخوام از اولین جرقه شروع کنم باید برگردم به حدود 20 سال پیش.وقتی که من و همسرم ناهید بعد از دو سالی که از ازدواجمون میگذشت صاحب یه دختر شدیم.من و ناهید از ابتدای زندگیمون راجب یه موضوع…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان امیدوارم خاطره های من و مریم براتون جالب باشه و بتونم بهتون یاد بدم چجوری با رفیق همسرتون رل بزنید و باهاش یاشید حتی بعد اینکه ازدواج کرد.اسم من محمده ۲۵ سالمه و خیلی حشری و شر هستم.چند ماهی از ازدواجم نمی گذشت که خانمم گفت رفیقم و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که میخوام بگم برمیگرده به دوسال پیش زمانی که من تازه توی یه شرکت حوالی تهران استخدام شدم و همه چیز از همون روز ها شروع شد. اسم من احسان و 32سال سن دارم و همسرم فرانک 25 سال فرانک بدن توپری داره با سینه های درشت وخوش…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام./ این بیشتر یه خاطره هست تا یه داستان سکسی./ چند سال پیش که دانشجو بودم (تو شهر خودم) به نام دانشجوی شهرستانی یه خونه مجردی گرفته بودم برا حال و هول… یه سوئیت 50 متری بود بدون اتاق خواب با یه اشپزخونه ی اپن و حموم و دستشویی سر…

  • این داستان تقدیم به شما داستان مربوط به چندسال پیش هست. مسئول بخشی از یک انبار کارخانه فرآوری لواشک بودم.چند سالی هم میشد کون میدادم، و از این دادن لذت می‌بردم. روزی تو کارخونه داشتم گشت میزدم و از اونور هم کارخونه استخدام کارگر داشت؛ تا وارد دفتر شدم از چند نفر درخواست دهنده استخدام…

  • داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه قسمت دوم این یک قصه گی هست. گی زنانه پوش. دفعه قبل از شروع ارتباط سکسی خودم با عزیز آقا خدمتکار خونه مون براتون اون خاطره رو نوشتم. عنوانش بود”آخ چه کون سیری ازم کرد عزیز آقا”. بعد از اون ماجرا دیگه حسابی…

  • این داستان تقدیم به شما اولین ماه نامزدیمون بود که یکی از اقوام پدر خانمم فوت کرد پنج شش ماهی از دوستی و بعد #نامزدی من و #گیتی میگذشت. من با ماشین کار میکردم و روز آشنایی ما، گیتی به همراه دو تا مسافر دیگه عقب نشسته بودند. وقتی میخواست پیاده شه گوشی و کیف…

  • داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همه انجمن کیر تو کس ها امید وارم خوب باشین من میخام خاطره اولین کون دادنم رو براتون بنویسم امیدوارم خوشتون بیاد من R.B هستم اسم خودمو میزارم نیما العان 19 سالمه این ما جرا وقتی 12 سالم بود برام اتفاق افتاد.بزارین از خودم بگم من پسری هستم…